eitaa logo
مشکات
190 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
5.5هزار ویدیو
157 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 ✍ دینت را به بهایی ناچیز نفروش 🔹فردی که مقیم لندن بود، تعریف می‌کرد که یک روز سوار تاکسی می‌شود و کرایه را می‌پردازد. 🔸راننده بقیه پول را که برمی‌گرداند، ۲۰ پنس اضافه‌تر می‌دهد! 🔹می‌گفت: چند دقیقه‌ای با خودم کلنجار رفتم که ۲۰ پنس اضافه را برگردانم یا نه. 🔸آخر سر بر خودم پیروز شدم و ۲۰ پنس را پس دادم و گفتم: آقا این را زیاد دادی. 🔹گذشت و به مقصد رسیدیم. موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت: آقا از شما ممنونم. 🔸پرسیدم: بابت چه؟ 🔹راننده گفت: می‌خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید، خواستم شما را امتحان کنم. با خودم شرط کردم اگر ۲۰ پنس را پس دادید، بیایم. فردا خدمت می‌رسم! 🔸آن فرد می‌گفت: ماشين كه رفت؛ تمام وجودم دگرگون شد. حالی شبیه غش به من دست داد. 🔹من مشغول خودم بودم، در حالی که داشتم تمام اسلام را به ۲۰ پنس می‌فروختم.
🔆 ✍ مشکل امروزت رو به‌چشم مشکل پنج‌سالگی‌ات ببین 🔹عروسکی که در پنج‌سالگی خراب شد و کلی غصه‌اش را خوردیم، در ۱۰سالگی دیگر اصلا مهم نیست. 🔸نمره امتحانی که در دبیرستان کم شدیم و آنقدر به‌خاطرش اشک ریختیم و روزگارمان را تلخ کرد، در دوران دانشگاه هیچ اهمیتی ندارد و کلا فراموش شده است. 🔹آدمی که در اولین سال دانشگاه آنقدر به‌خاطرش غصه خوردیم و اشک ریختیم و بعد فهمیدیم ارزشش را نداشته و دنیایمان ویران شد، در ۳۰سالگی تبدیل به غباری از یک خاطره دور دور دور شده که حتی ناراحتمان هم نمی‌کند. 🔸چکی که برای پاس‌کردنش در ۳۰سالگی آنقدر استرس و بی‌خوابی کشیدیم، در ۴۰سالگی یک کاغذپارهٔ بی‌ارزش و فراموش‌شده است. 🔹پس یقین داشته باش که مشکل امروزت، آنقدرها هم که فکر می‌کنی بزرگ نیست. این یکی هم حل می‌شود، می‌گذرد و تمام می‌شود. 🔸غصه‌خوردن برای این یکی هم همان‌قدر احمقانه است که در ۳۰سالگی برای خراب‌شدن عروسک پنج‌سالگی‌ات غصه بخوری! 🔹شک نکن که همه مشکلات، همان عروسک پنج‌سالگی است.
🔆 توانایی انسان هیچ ربطی به جسم او ندارد. انسان خردمند، معلول می‌شود ولی محدود نه.
🔆 ✍️ دنیایی پر از قضاوت 🔹در دنیای قضاوت‌ها، تنها به این نکته توجه می‌شود: دیگران بر اساس نظر ما چگونه‌اند؟! 🔸فردی در ترافیک جلوی ما بپیچد: «احمق» ما که جلوی دیگران بپیچیم: «زرنگ» 🔹کسی جواب تلفن ما را ندهد: «بی‌معرفت» ما که جواب ندهیم: «گرفتار» 🔸فرد بلندتر از ما: «دراز» فرد کوتاه‌تر از ما: «کوتوله» 🔹همکار جزئی‌نگر: «ایرادگیر و وسواسی» ما جزءنگرتر باشیم، او می‌شود: «شلخته و بی‌نظم» 🔸فردی لیوان آب ما را ریخت: «کور» پای ما به لیوان دیگری خورد: «شعور» ندارند که لیوان را سر راه قرار داده‌اند. 🔹و مواردی از این دست که بسیارند. 🔸دنیای قضاوت‌ها یعنی تحلیل رفتار و گفتار دیگران بر اساس نیازها و ارزش‌های خودمان.
🔆 ✍ از خدا عافیت و عاقبت‌به‌خیری بخواه 🔹خداوند ماجرای ابليس را تعريف کرد تا بدانی که نمی‌شود به عبادتت، به تقربت و به جايگاهت اطمينان کنی! 🔸خدا هيچ تعهدی برای آنکه تو همانی که هستی بمانی، نداده است. 🔹شايد به همين دليل است که سفارش شده وقتی حال خوبی داری و می‌خواهی دعا کنی، يادت نرود عافيت و عاقبت‌به‌خيری بطلبی. 🔸پس به خوب‌بودنت مغرور نشو، که شيطان روزی مقرّب درگاه الهی بود.
✍ صبر کن، خدا بهترینو برات کنار گذاشته 🔹همه امیدت به اون باشه، به اون بالاسری. 🔸به اونی که می‌گه از رگ گردنم بهت نزدیک‌تره. 🔹به اونی که وقتی می‌شد مچتو بگیره، دستتو سفت گرفت و کمکت کرد. 🔸به اونی که وقتی تنبیه هم می‌کنه، می‌شه تو تنبیهش محبتشو دید. 🔹به اونی که ممکنه دیر چیزی که می‌خواستیو بده ولی بهترینو می‌ده. 🔸به اونی که وقتی داری گریه می‌کنی، با لبخند نگات می‌کنه و می‌گه: «صبر کن. واست بهترینا رو گذاشتم کنار.» 🔹به اونی که گناهتو یک بار می‌نویسه و ثوابتو صد بار. 🔸به اونی که عاشقانه عاشقته و صد بار اینو گفته. 🔹وقتی همه امیدت به اون باشه، خیالت راحته که یه پشت و پناه گرم، یه حامی قوی و یه دست پرمهر داری، که حتی یک لحظه هم ازت غافل نیست.
912.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔆 ✍ خدایی که برای بنده‌اش کافی‌ست 🔹اگر یک شخص ثروتمند که به او اطمینان و اعتماد داری؛ به تو بگوید «نگران نباش و غصه‌ بدهی‌هایت را نخور، خیالت راحت باشد، من هستم!» ببین این حرف او چقدر به تو آرامش می‌بخشد و راحت می‌شوی. 🔸خدای مهربان که غنی و تواناست، به تو گفته است: ألَیسَ اللهُ بِِکافٍ عَبدَهُ آیا خداوند برای کفایت امور بنده‌اش بس نیست؟ 🔹یعنی ای بنده‌ من، برای همه‌ کسری و کمبودهای دنیوی و اخروی‌ات من هستم. 🔸این سخن خدا چقدر تو را راحت می‌کند و به تو آرامش می‌بخشد؟! 🔹خدا مهربان‌تر از آن چیزی‌ست که تو فکر می‌کنی. 👤 حاج‌اسماعیل دولابی
🔅 ✍ زندگی، همین روزهایی است که منتظر گذشتنش هستیم 🔹شخصی برای اولین بار یک کلم دید. 🔸اولین برگش را کند، زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن یه برگ دیگر و... 🔹با خودش گفت: حتما یک چیز مهمیه که این‌جوری کادوپیچش کردن! 🔸اما وقتی به تهش رسید و برگ‌ها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگ‌ها پنهان نشده، بلکه کلم مجموعه‌ای از این برگ‌هاست. 🔹حکایت زندگی هم اینچنین است! 🔸ما روزهای زندگی رو تندتند ورق می‌زنیم و فکر می‌کنیم چیزی اون‌ور روزها پنهان شده، در حالی که همین روزها آن چیزی‌ست که باید دریابیم و درکش کنیم. 🔹و چقدر دیر می‌فهمیم بیشتر غصه‌هایی که خوردیم، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود! 🔸زندگی، همین روزهایی است که منتظر گذشتنش هستیم.
🔅 ✍ آیا خدا رو به‌اندازه دندون‌پزشک قبول نداریم؟ 🔹ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺩﻧﺪﻭن‌پزشکی ﺭفتین؟ ﺍﻭﻝ ﺩﮐﺘﺮ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﻮﺯﻥ می‌زنه ﺗﻮ ﻟﺜﻪﺗﻮﻥ، ﺑﻌﺪ ﻣﺘﻪ ﺭﻭ می‌گیره ﺩﺳﺘﺶ. 🔸ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩ، ﺩﺳﺘﻪﻫﺎﯼ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺭﻭ ﻣﺤﮑﻢ ﻓﺸﺎﺭ می‌دین ﻭ ﺍﺷﮏ ﺗﻮ چشماتون ﺟﻤﻊ می‌شه. 🔹ﭼﺮﺍ نمی‌زنین ﺗﻮ ﮔﻮﺷﺶ؟! ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺩﻭﻫﻮﺍﺭ ﻧﻤﯽکنین؟! 🔸ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﺩ ﺭﻭ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﺮﺩین، ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﻮﺯﻥ ﻭ ﺁﻣﭙﻮﻝ ﻭ ﻣﺘﻪ ﻭ ﺍﻧﺒﺮ ﻭ... خب ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ کنین ﺑﻬﺶ!ﭼﺮﺍ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻧﻤﯽکنین؟! 🔹ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻠﯽ ﻫﻢ ﺍﺯﺵ ﺗﺸﮑﺮ می‌کنین ﻭ وقتی می‌خواین ﺑﯿﺎین ﺑﯿﺮﻭﻥ می‌گین: ﺁﻗﺎﯼ ﺩﮐﺘﺮ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻭﻗﺖ ﺑﻌﺪﯼ ﮐﯽ هست؟! 🔸ﻧﻤﯽﺧﻮﺍین ﺧﺪﺍ ﺭﻭ به‌ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ ﺩﻧﺪﻭن‌پزشک ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎشین؟ ﻣﺪﺭﮎ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭین؟ 🔹ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻧﻤﯽکنین ﭼﻮﻥ ﻣﯽ‌ﺩﻭﻧﯿن ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺩ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﻬﺒﻮﺩ می‌شه، می‌دونین ﯾﻪ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﻩ، خب ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺣﮑﯿﻤﻪ. 🔸ﺍﺻﻼ ﻗﺒﻼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﯽﮔﻔﺘﻨﺪ «ﺣﮑﯿﻢ»، ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺣﮑﻤﺖ ﺍﺳﺖ. 🔹پس ﻭﻗﺘﯽ خدا ﺩﺭﺩ ﻭ ﺭﻧﺠﯽ ﺭﻭ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ، ﺍﺯﺵ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﻨﯿﻢ و ﺑﮕﯿﻢ ﻧﻮﺑﺖ ﺑﻌﺪﯼ ﮐﯽ هست؟ ﺭﻧﺞ ﺑﻌﺪﯼ؟ 💢ﯾﺎﺩتون ﻧﺮﻩ ﺍﻭﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﺧﺪﺍﺳﺖ.
✍ هرچه کنی به خود کنی 🔹زمانی که نجار پیری بازنشستگی خود را اعلام کرد، صاحب‌کارش ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند! اما نجار تصمیمش را گرفته بود. 🔸سرانجام صاحب‌کار در حالی که با تأسف با این درخواست موافقت می‌کرد، از او خواست تا به‌عنوان آخرین کار، ساخت خانه‌ای را به عهده بگیرد. 🔹نجار نیز چون دلش چندان به این کار راضی نبود به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و با بی‌دقتی به ساختن خانه مشغول شد و کار را تمام کرد. 🔸زمان تحویل کلید، صاحب‌کار آن را به نجار بازگرداند و گفت: این خانه هدیه‌ایست از طرف من به تو، به خاطر سال‌های همکاری! 🔹نجار یکه خورد و بسیار شرمنده شد، در واقع اگر او می‌دانست که خودش قرار است در این خانه ساکن شود لوازم و مصالح بهتری برای ساخت آن به‌کار می‌برد و تمام دقت خود را می‌کرد. 🔸این داستان زندگی ماست... 🔰گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که هر روز می‌سازیم نداریم و در اثر یک اتفاق می‌فهمیم که مجبوریم در همین ساخته‌ها زندگی کنیم، اما فرصت‌ها از دست می‌روند و گاهی شاید، بازسازی آنچه ساخته‌ایم ممکن نباشد. ❇️ شما نجار زندگی خود هستید و روزها چکشی هستند که بر یک میخ از زندگی شما کوبیده می‌شوند...
💗 تو در قلب دنیا باش . . . اگر کشتی را در آب ببینی طبيعی‌ست، اما اگر آب را در کشتی ببینی خطرناک است. 💓 پس تو در قلب دنیا باش، ولی دنیا را در قلبت راه مده...
🔻 بعضی‌ها می‌گویند: الان شرایط جامعه طوری شده که اگه پسر پیغمبر هم باشی نمیتونی دینت رو حفظ کنی...! ولی اینا همه‌‌اش بهانه است... تو حتی اگه همسر فرعون باشی بازم می‌تونی بهترین باشی...