eitaa logo
دکتر کبری خزعلی
127 دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
11.2هزار ویدیو
173 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 اصلا" تعجب نکنید. 🔹 این جماعت به کسی که دلار ۱۰ تومنی رو کرد ۳۰ تومن میگن گلادیاتور 🔹 به کسی که برجام رو نخونده امضاء کرد میگن امیرکبیر 😄 🔹به کسانی که به کاندیدای اونا رای ندادن؛ میگن طالبان. 🔹به کسی که حقوق نجومی میگرفته؛ میگن سرمایه های نظام. 🔹به کسی که دهها فساد در عملکردش بوده؛ میگن : شناسنامه انقلاب. 🔹به کسی که رقیب اونها بوده؛ میگن خشک مغز. 🔹به کسی که ۸۰۰ میلیارد اختلاس کرده؛ میگن : جابجایی بودجه. 🔹به کسانی که پرچم امام حسین رو آتیش زدن؛ میگن: مردمان خداجو. 🔹 به فتنه گرانی که با هدایت دشمن دنبال براندازی بودن؛ میگن: عده ای معترض. 🔹به استکبار جهانی میگن: نظام سلطه. 🔹به مستضعفین میگن: اقشار آسیب پذیر. 🔹به مرفهان بی درد و زالوهای کاخ نشین؛ میگن: اقشار برخوردار. 🔹به منافقین میگن: گروهای مسلح معترض. 🔹 به عقب نشینی در برابر دشمن و ترس از دشمن میگن: عقلانیت و خرد جمعی. 🔹به ساختن پالایشگاه در کشور میگن: کثافت کاری. 🔹به رسمیت دادن به روسپی گری میگن: کار فرهنگی. 🔹به مزدوران در استخدام دشمن میگن: ایرانیان وطنخواه و.... 💫 💫 🇮🇷 @alikhani_r 🇮🇷
قصد انتشار این صوت را در کانالم نداشتم. اما از آنجایی که تا کنون از پیگیری‌های رسمی، نیمه رسمی و غیر رسمی از دست اندرکاران تدوین و تصویب لایحه حجاب، هیچ پاسخی دریافت نکردیم و امروز مطلع شدم با آنکه از ایرادات اساسی و عجیب لایحه، مطلعند همچنان در حال تلاش برای تصویب آن هستند امروز منتشر شد بلکه آگاهان بشنوند و متوجه وخامت اوضاع تصمیم‌گیری شوند! ✍️ کانال 🔻 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3589996566C30f040f3b9
Agha-Tehrani.mp3
39.35M
⚠️ بسیار مهم: 🔸فایل صوتی جلسه منتقدین لایحه عفاف و حجاب با رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی. 🔹در این جلسه، چند مورد برجسته از اشکالات بحرانی آخرین نسخه قانونی از لایحه عفاف و حجاب برای آقای حجت‌الاسلام آقاتهرانی تشریح شد که ایشان پس از مقداری چالش، هیچ توضیح پچو پاسخی به آن‌ها نداده و پاسخ نهایی را به بازخوانی مجدد لایحه توسط خودشان موکول می‌کنند. 🔸از آن‌جا که از زمان تشکیل این جلسه هیچ توضیح یا پی‌گیری از سوی آقای آقاتهرانی برای پاسخ به اشکالات صورت نگرفته است، فایل صوتی جلسه بصورت عمومی منتشر می‌شود. 🔸خلاصه دو صفحه‌ای اشکالات مورد اشاره در جلسه نیز در ادامه ⬇️منتشر میگردد.
🔹به یکی از مسئولانِ نظام اخیرا گفتم بازتابِ حضورِ آقازاده‌ها در تشکیلاتِ پدرانشان و بهره‌برداری از منافعِ آنها را در میان مردم دنبال می‌کنید؟! گفت مهم نیست و جمع بندی این شده که برای جلوگیری از نفوذ، بصورت ‎ و ‎ آقازاده‌ها، داماها و عروس‌ها در حوزه‌ی مسئولیتیِ پدرشان، نقش‌آفرینیِ جدی کنند! این معضلِ فاجعه‌بار که در همه دولت‌ها، قوا و نهادهای حاکمیتی، گریبان‌گیرِ نظام شده، فرسنگ‌ها با شعارِ عدالت‌خواهیِ ابتدای انقلاب فاصله دارد! ▪️لینک توییت👇👇👇 https://x.com/aghplt/status/1829551593491955811?t=5TnekESSYdqg-L5HWfzisg&s=19 ▪️عضو کانال شوید👇👇👇 https://t.me/+k5vwYFON3XU1OWY0
نقش امام در خروج مومنین از ظلمات.mp3
7.74M
▪️ را گسترش دهید ⭕️ قسمت پنجم: نقش امام در خروج مومنین از ظلمات 🔹حجت الاسلام قنبریان در قسمت پنجم مجموعه کلیپ صوتی جبهه حسین، به تاثیر و نقش امام در تربیت مومنین و خروج آن ها از ظلمات به سمت نور در جبهه را تبیین می کنند. 🔹الله ولی کسانی است که ایمان آوردند؛ یعنی امام برحق انتخاب کردند. (یخرجهم من الظلمات الی النور) امام از جانب خدا است و آرام آرام بدی‌های مومنین را از آن ها می‌گیرد. مرجئه‌گری نیست که بگوید مشروب‌خوری بهتر از روزه داری آن‌ها است. نه! مشروب بد است، روزه خوب است. ولی وقتی در جبهه امام باشی، مشروبت را ازت می‌گیرد، روزه‌دارت می‌کند. @hoseinie_hedayat ☑️ @m_ghanbarian
🔻شهید لاجوردی و خطر منافقان انقلاب -۶ بسط اجتماعیِ تفکّر التقاطی 🖊مهدی جمشیدی ۹. در بخش پایانی وصیّت‌نامه، لاجوردی دربارۀ سازمان مجاهدین انقلاب که در آن زمان، خط مقدّم منافقان انقلاب بود می‌نویسد: «هدف غایی از اين تلاش‌ها، گسترش فکر التقاطی و انحرافیِ سازمانِ ضدخدايي‌شان است که جز انديشه‌های مادّی‌گرايانه و ماترياليستی، چيز ديگری نيست و با بهره‌گیری از تجربيّات مثبت و منفیِ هم‌پالگی‌های چپ و منافق‌شان، توانسته‌اند متأسّفانه به نسبت بسيار زيادی - زيادتر از توفيق منافقان خَلق در سال‌های ۵۱ تا ۵۴، تعداد کثيری از روحانيون را تحت تأثير قرار دهند و با لطايف‌الحيل، بر ذهن و روان آنان، اثرات دلخواه‌شان را بگذارند تا بدان‌جا که بر اعمال جنايتکارانه آنان، با ديدۀ اغماض بنگرند و حتی در مواردی نظير به‌شهادت‌رساندن باهنر و رجایی، به دست روی دست ماليدن‌های مسامحه‌کارانه و مصلحت‌انديشانۀ پشيمانی‌آورنده متوسّل شوند. باز مهم‌تر از همه اينکه با کمال تأسّف، توانسته‌اند تعداد فراوانی از جوانان مسلمان را جذب کرده و منحرف نمايند.» الف. سازمان مجاهدین انقلاب که در ابتدا، خود را بدیل انقلابی و اسلامی سازمان مجاهدین خَلق معرفی کرده بود، اینک خودش به لایۀ دوّم و خطرناک‌تر نفاق تبدیل شده بود؛ سازمانی که به درون انقلاب راه یافته بود و در عمق ساختار سیاسی، به سر می‌برد، اما در برابر آن قرار می‌داشت و سودای استحاله و انحراف را در ذهن خویش داشت. لاجوردی نیز به همین انحراف فکری که خود را در قالب التقاط نشان داده بود، اشاره می‌کند و می‌نویسد اینان در پی بسط و گسترش تفکّر خویش هستند و می‌خواهند از طریق جذب جوانان، بدنۀ اجتماعی بیابند. ب. تعابیر لاجوردی، بسیار تند و غلیظ است؛ او این سازمان را از لحاظ اندیشه‌ای، مادّی و ضدخدایی معرفی می‌کند، درحالی‌که سازمان، خود را اسلامی و انقلابی نشان می‌داد. حال چگونه است که لاجوردی، بی‌پروا و قاطع چنین حکمی می‌دهد و اینان را تا آن سوی ماتریالیسم، سوق می‌دهد و در کنار سازمان مجاهدین خَلق می‌نشاند؟ وی چه درک و دریافتی از ماهیّت فکریِ سازمان داشت که این‌چنین، دل‌نگران و بدبین است؟ او برای ادّعای خویش، چه شواهدی در دست داشته و به مسئولان نظام، چه گفته است؟ هرچه که هست، مسأله فراتر از لغزش‌های عادی و قابل‌اغماض است؛ خطری‌ست که اساس و بنیان انقلاب را تهدید می‌کند و می‌رود که در دهه‌های بعد، به یک بحران بزرگ سیاسی تبدیل شود. ج. ما از آنچه که در ذهن لاجوردی بوده، اطلاعی در دست نداریم، اما می‌دانیم که تاریخ پساانقلاب در دهۀ هفتاد و پس از آن، همۀ این بدگمانی‌ها نسبت به تفکّر التقاطی سازمان و جریان چپ مذهبی را تأیید کرد. باید زمان سپری می‌شد تا آن اندیشه‌های پنهان‌شده، آشکار شوند. دهۀ شصت برای اظهار خویشتن معرفتی، بسیار زود بود و اگر چنین اقدامی صورت می‌گرفت، در همان آغاز، کار سازمان به پایان می‌رسید؛ همچنان که سازمان مجاهدین خَلق، چنین خطایی کرد و برچیده شد. اینان صبر ورزیدند و در درون قدرت نشستند و جایابی ساختاری کردند تا فرصت برای ساختارشکنی فراهم شود. واگرایی‌های دهۀ هفتاد، نقطه‌هایی بود که می‌شد با اطمینان، چرخش‌ها را مشاهده کرد؛ چرخش‌هایی که ریشه در دهۀ شصت داشتند اما اینک پس از یک دهه، مجال ظهور یافته بودند. در اینجا بود که طینت التقاطیِ چپ مذهبی یا همان اصلاحات، آشکار گردید. در این مقطع، آنها بر این گمان بودند که ظرفیّت اجتماعی به حدی فراهم آمده که می‌توان در برابر انقلاب ایستاد و پایان آن را اعلام کرد. فشار از پایین و چانه‌زنی از بالا، دلالت بر همین معنا داشت که برخلاف دهۀ شصت، اکنون بضاعت کافی برای آشکارسازی تقابل و تضاد ایجاد شده و می‌توان گردن‌کشی کرد. د. نقشی که لاجوردی در این ماجرا برای روحانیّت ترسیم می‌کند، تلخ و تأسّف‌بار است؛ روحانیّت که می‌باید خودش در شناخت ماهیّت منافقان انقلاب، پیش‌قدم باشد، نه‌فقط به چنین شناختی دست نیافته، بلکه اسیر اغوا و فریب آنان شده و به تأیید آنها می‌پردازد. در این‌چنین وضعیتی، دیگر چه کسی می‌تواند در برابر منافقان انقلاب، بایستد و صف‌آرایی کند؟ چشم‌های ناظر و دوراندیش، گرفتار خواب‌آلودگی هستند و نمی‌توانند حقایق پنهان را بخوانند. اگر در آن دوره، شخصیّت التقاط‌ستیز و برجسته‌ای همچون استاد مطهری حضور می‌داشت، ورق برمی‌گشت و بساط این نوع نفاق، برچیده می‌شد؛ هیچ‌کس همچون او نسبت به التقاط، حسّاس و جدّی نبود؛ آنچنان که در نهایت، در همین مسیر نیز به شهادت رسید. مطهری در دهۀ پنجاه، نسبت به رگه‌ها و ریشه‌های التقاط، هشدارهای فراوان داده بود، اما شوق و غلظت مبارزه، همه‌چیز را به حاشیه رانده بود و کسی در این اندیشه نبود که اگر فردا در رسد، التقاط به جان اصالت‌های انقلاب خواهد افتاد. https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
💠در آستانه جنگ وفاق ملی چگونه با استقبال از جنگ محقق می‌شود؟ بخش یکم امروز چه بخواهیم و چه نخواهیم، در شرایطی قرار گرفته‌ایم که ناچاریم تصریح کنیم ایران در آستانه جنگ است. شرایط به قدری خطیر است که اگر زدوخوردهای گاه‌وبیگاه، باواسطه و بی‌واسطه یا آشکار و نهانمان در گذشته، صرفاً چشم‌های تیزبین را به خود جلب می‌کرد، امروز واقع‌شدن در میدان جنگ، بسیار محسوس می‌نماید. ترور فرماندهان ارشد نظامی، خرابکاری‌های امنیتی، حمله به کنسولگری و سایر منافع جمهوری اسلامی و نهایتاً ترور مهمان رسمی مراسم تحلیف رئیس‌جمهور در تهران، نشانه‌هایی واضح است که زنگ خطر را بلندتر از همیشه به صدا درمی‌آورد. ما بسیار تلاش کردیم با تدبیر، جنگ را از خود دور نگه داریم؛ اما اکنون جنگ بسیار به ما نزدیک شده است. علی‌رغم اینکه پیش از شرایط جدید هم یک جنگ همه‌جانبه، چه نظامی، چه سیاسی، چه اقتصادی و چه فرهنگی علیه ما در جریان بود، آستانه‌ای که در آن قرار گرفته‌ایم، وضع تازه‌ای را برای ما رقم زده است؛ وضعی که هشدار خطرش تا پیش از این می‌توانست با مقاومت‌های محافظه‌کارانه نادیده گرفته شود. اما حالا خطرِ تحقق‌یافته لاجرم همان مقاومت‌ها را پس می‌زند. زندگیِ روزمرۀ تک‌تک ایرانیان تحت‌تأثیر این آستانه قرار گرفته و زین‌پس آمیختگی بیشتری نیز با آن پیدا می‌کند. هر آن ممکن است آتش جنگ حتی به درون کشور نیز کشیده شود. این خطر، واضح‌تر از هر چیزی، درهم‌تنیدگی فضای داخلی کشور با تنش جنگی را نشان می‌دهد. مخاطب ما آنانی نیستند که هنوز این خطر واقعی را نمی‌بینند و با هر بهانه‌ای در پی گریختن از آن هستند؛ بلکه کسانی‌اند که با چشمان باز، تحقق وضعیت جنگی را می‌بینند و به این می‌اندیشند که کشوری که در آستانۀ جنگ است، چه باید کند؟ معمولاً در شرایط جنگی، نگاه‌ها، امیدها و انتظارات متمرکز بر نیروهای مشغول در پیشانیِ جنگ است. در ضمنِ این درک، مجموع نیروهای نظامی، سیاسی و حتی اجتماعی که نسبت به جنگ احساس مسئولیت دارند، تلاش می‌کنند به‌منظور آمادگیِ پیشانی جنگ، فکر و عمل کنند. اما هرچقدر این نیروها پیشانی جنگ را تجهیز و نیرومند کنند، اگر صرفاً پیگیری جنگ در همین نقطه خلاصه شود، تمهیدات لازم برای مواجهۀ همه‌جانبه با جنگ در همۀ ساحت‌های اداره کشور لحاظ نمی‌شود؛ چراکه وضع جدید، عارضه‌ای موقتی تصور شده است. حال آنکه علی‌رغم این تصور، ممکن است کشور درگیر فرسایش جنگ شود و همۀ امکانات و نیروی خویش را از دست بدهد. جنگ عمق و دامنه‌ای بسیار وسیع‌تر از پیشانی جنگ دارد. کلاوزویتس در اثر برجستۀ خود «دربارۀ جنگ» می‌گوید: « [جنگ] ادامۀ ارتباطات و مراودات سیاسی است که با ابزار دیگری پیگیری می‌شود...جنگ به‌طور کلی و فرمانده در هر مورد خاص، حق دارد که بخواهد روندها و طراحی‌های سیاستی با ابزارهایش ناسازگار نباشد. البته این خواستۀ کوچکی نیست و هرچند بر اهداف سیاسی در موارد معین تأثیر قابل‌توجهی خواهد گذارد، هرگز فراتر از تعدیل و اصلاح این اهداف نخواهد رفت. هدف، موضوع سیاسی است و جنگ ابزاری برای رسیدن به آن و ابزار هرگز نمی‌تواند در جدایی از هدفش درنظر گرفته شود.» کشوری که در آستانۀ جنگ است، قبل از هر چیز می‌بایست بتواند به عنوان یک واحد سیاسی، یعنی واحدی که نیروهای سیاسی دارد، اهداف دارد، راهبرد دارد، سیاست و برنامه دارد، ساختار دارد، دستگاه بوروکراسی دارد و...، به سراغ جنگ برود و از این سر، شرایط جنگی را اداره کند؛ شرایطی که پیشانیِ جنگ صرفاً قسمتی از آن است. در واقع کشوری که در آستانۀ جنگ است، نمی‌تواند امورات داخلی خود را فارغ و مستقل از جنگ بفهمد و اداره کند. اینکه هدف، نگرش و نیروهای موثر در پیشانی جنگ، تحت‌تأثیر امر سیاسی هستند، ضامن به‌هم‌پیوستگیِ پیشانیِ جنگ با سایر بخش‌ها و اجزایی است که تشکیل‌دهندۀ حرکت کلی کشور در حوزه‌های مختلف، اعم از اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است. ✍محمدرضا قربانی 👈کانال تحلیلی فاستقم کماامرت عبدالمجید ارجمندی عضو هیات علمی دانشگاه علم وصنعت ایران https://ble.ir/fastaghem_313 👇 https://eitaa.com/fastaghem_313 ادامه👇👇
💠در آستانه جنگ وفاق ملی چگونه با استقبال از جنگ محقق می‌شود؟ بخش دوم این به‌هم‌پیوستگی بنا به ضرورت جنگی ایجاب می‌کند تغییراتی در ادارۀ کلیت کشور داده شود که نیاز حتمی و فوری جنگ است و فرصت هیچ‌گونه شبهه، تعلل و حتی مقاومتی را هم نمی‌دهد.(مثل تغییر شرکای تجاری از کشورهای همسو با دشمن، به کشورهای متحد، به‌منظور تامین غذای موردنیاز.) این محدود ندیدن جنگ به پیشانی و آمادگی همه‌جانبه برای آن، امکانی فوق‌العاده برای ما فراهم می‌آورد. این آمادگی به ما اجازه می‌دهد که جنگ را همچون فرصتی دریابیم برای پدیدآمدن امکانات و موقعیت‌هایی تازه که تا قبل از آن و در شرایط عادی، یا امکان آن وجود نداشت یا رسیدن به آن با هزینه‌های بسیار زیاد همراه بود. در واقع ویژگی اساسی جنگ، ازجاشدگیِ موضوعات و مسائل است؛ یعنی امور از موقعیت پیشین خود خارج شده و آمادۀ جای‌گیری در موقعیت تازه هستند. به‌واسطه ملغی‌شدن شرایط قبلی، فرصت‌های جدید می‌توانند خودنمایی کنند و چشم‌هایی که روزهای قبل، ناامیدانه منتظر شرایط جدید بودند را مترصد فرارسیدن خویش کنند. این نوع بازآفرینی فقط در جنگ فرصت ظهور دارد. بنابراین همان‌طور که جنگ هستی ما را تهدید می‌کند، فرصت غیرعادی برای خلق راه‌های نو نیز به ما می‌دهد. و البته هنر این است که اداره کشور را به گونه‌ای در نسبت با جنگ قرار دهیم که تحولاتِ تا پیش از این غیرممکن را ممکن کنیم؛ تحولاتی که در شرایط عادی یک تصمیم سخت بودند، اما حالا یک تصمیم ضروری هستند. جنگ برای ملت‌های شجاع فرصتی است برای زندگی و زیستی کاملاً جدید. ما سال‌هاست درگیر مراوداتِ اقتصادِ سیاسیِ نامولد و البته فاسدی هستیم که به‌واقع امکان ایجاد وفاق ملی را از ما گرفته است. ما به‌واسطه استقبال همه‌جانبه از جنگی که در آستانه‌اش هستیم، یارای ایستادن در مقابل این پیوندهای فرسوده را خواهیم داشت؛ تا بتوانیم فرصتی برای پیوند نیروهای جدید و مولّد تدارک ببینیم. ضرورت آمادگی ما برای حضور در این جنگ، این تغییرات را ایجاب می‌کند و چون لزوم این تغییرات به‌واسطۀ شرایط جنگی است، دیگر با مقاومت‌های قبلی روبه‌رو نخواهیم شد. ما باید با احراز این آستانگی، پوسیدگی‌هایمان را بزداییم و نو شویم. ما فقط به‌واسطه این استقبال همه‌جانبه می‌توانیم مقاومتِ نیروهای واپس‌گرای موجود را بشکنیم و شاهد وفاق واقعی مردم و حکومت باشیم؛ وفاقی که جز در صحنه‌های واقعی شکل نمی‌گیرد و جنگ به شکل اعجاب‌آوری فرصت این صحنه را به یک ملت زنده هدیه می‌دهد. ✍محمدرضا قربانی 👈کانال تحلیلی فاستقم کماامرت عبدالمجید ارجمندی عضو هیات علمی دانشگاه علم وصنعت ایران https://ble.ir/fastaghem_313 👇 https://eitaa.com/fastaghem_313