در هر مناظره اولین برنده خود گفتگوست. گفتگو و تبادل اندیشه از هر منظر، سیاسی، معرفتی، دینی و.... که نگریسته شود، خیر است و موحب رشد.
برنده دوم برگزار کننده گفتگوست که توانسته تضارب افکار را هضم کند و خود را نیوشای اندیشه نشان دهد. اهالی صدا و سیما و رسانه ها نباید نسبت به این مساله احتیاط یا تردید داشته باشند. اصلا خلاقیت و شکوفایی هر تفکری که خودشان دارند هم در گرو گفتگوست.
برنده سوم هم اگر باشد از بین دو شرکت کننده است.
چیزی که در این گفتوگو و بسیاری بحث های جاری امروز ما برای من تاسف آور است، میزان بی توجهی، بی مهری و حتی نفرتی است که برخی ایرانی ها نسبت به خود و وجود خود دارند.
آقای مهرآیین برای نفی هرآنچه با نام سنت می شناسد که در واقع خودش هست، علی رغم ادبیات سراسر ارزش بارش، می گفت من فقط توصیف وضع موجود می کنم! اما توصیفش فقط فریاد می زد که «ما از آنچه هستیم متنفریم!» روشن است که منظورم، بی نقص بودن سنت یا دفاع از ایرانگرایی نیست، اما اینهمه تنفر نسبت به تاریخی که داشته ایم برایم عجیب است.
میگویم از آنچه هستیمو هست متنفر بود. چون انسان مگر چیست یا چه دارد غیر از آنچه از سنت دارد؟
کتاب آرنت را از رو خواندن و به بدترین شکل آن را تطبیق کردن به شرایطی که ربطی به آن ندارد، کجایش جامعه شناسی است؟ کجایش استقلال است؟ کجایش تفکر است؟
این هم وجه دیگری بر اینکه چرا جامعه شناسی ایرانی نداریم. باید اول از ایران متنفر نباشیم بعد از از جامعه شناسی ایرانی دم بزنیم.
#استاد_آقاجانلو
#استاد_فلسفه
https://eitaa.com/Politicalhistory