eitaa logo
دکتر کبری خزعلی
126 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
15.5هزار ویدیو
228 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
23.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 با زیرنویس 🔸 بافت لباس گرم برای مردم و 🔹نسج الملابس الدافئة لشعب لبنان وسوريا وجبهة المقاومة 🔰جمع بانوان تحکیم بنیان خانواده بهشتی 👈 برسد به دست مجاهدین جبهه مقاومت 📌 فعالیت‌های خود را در زمینه کمک به جبهه مقاومت اعلام نمایید تا جهت رسانه‌ای اقدام کنیم: 09350770151 با تشکر از خانم رخ فروز از اعضای شبکه کشوری خواهران مجمع فرق و ادیان، اقوام ،مذاهب (مفام) ✅ نفس عمیق @nafaseamigh_ir @antihalghe
▪️آن‌چه خود داشت... ▫️ما تعرض و مزاحمت دشمن را در فصل اول 12‌روزۀ جنگ، وقتی که خاک شهرهای ما را هدف گرفت ‏لمس کردیم و جنگی که ما را از سایه‌اش هم می‌ترساندند با صدا و تصویرش مقابل ما نشست. ما بر ترس ‏خود اما غلبه کردیم و در نهایت کنار هم ایستادیم و قبل از اینکه دشمن دیوارها را بر سر ما خراب کند، ‏دیوارهای بین خودمان را به پل تبدیل کردیم و دژ مستحکمی شدیم که دست آن‌ها را کوتاه کرد. اما چه‌چیزی ‏در ما وحدت آفرید؟ ▫️ما عجولانه و از مقارنه و همزمانی تعرض به وطن و تحقق وحدت جمعی پاسخ می‌دهیم ‏که این «وطن» بود که دست ما را در دست یکدیگر قرار داد و پای ما را بر زمین سفت کرد. در این صورت ‏اما باید بپرسیم چه معنایی از وطن و کدام اعتبار از ایران توانست انسجام ایجاد کند که بتوان برای تداوم ‏آن باز هم رویش حساب کنیم. اگر این سوال را با «هویت دینی» پاسخ بدهیم باز هم این پرسش تکرار ‏خواهد شد که «اسلام» چطور وحدت‌آفرین شد؟ ▫️من تردید دارم که وطن به اعتبار «سرزمینی‌اش» و اسلام به اعتبار «معرفتی و احساسی‌اش» عامل این ‏انسجام بوده باشد. حتی تردید دارم وحدت و یک‌دستگی پیش از وقوع جنگ و لمس آن محقق نبود و ‏شنیدن صدای انفجار و تقدیم شهید از مردم غیرنظامی توانسته باشد این «نبود» را به یکباره «بود» کند. ‏وطن به‌مثابه زادگاه و خاک مادری با مرزهای جغرافیایی‌اش تا این اندازه ظرفیت ندارد که یک ملت را در ‏حساس‌ترین جنگ‌های تاریخ گرد هم آورد؛ همچنان که وطن آنگونه که سوژۀ مدرن می‌گفت، خیلی وقت ‏است که فاقد معناست. اسلام هم به وجهی که برخی سازه‌های عقیدتی و ذهنیِ آن‌سویی و برخی احساسات ‏مقدس تسکین‌دهنده را برای انسان سامان می‌دهد به این سرعت نمی‌تواند راه به عینیت پیدا کند و در ‏چنین شرایط سختی سر از نوعی سلحشوری جمعی دربیاورد.‏ ▫️ملت ایران جوهره دارد و این جوهره چیزی از جنس عزت، بزرگی و کبریایی است که به نوعی شخصیت ‏جمعی تبدیل شده است. جامعۀ ایرانی جامعۀ اهل اراده است و در وجه سلبی آن سلب اراده و تسلیم ‏استقلال را برنمی‌تابد. این جوهره آمیزه‌ای هویتی و متشکل از عناصر سرزمینی، هویت تاریخی و روح ‏توحیدی و دینی است. عناصر سرزمینی و تاریخی که به ایران مربوط است نحوی شجاعت و بلندمرتبگی را ‏در این هویت سرریز کرده و روح توحید این بزرگی را با نفی بندگی غیر، راه پیدا کردن به طرح زندگی و ترسیم ‏تصویری از آینده درهم‌آمیخته است. در یک کلام آنچه که انسجامی که داشتیم را ظاهر کرد و به چشم ‏خودمان آورد، تحریک همین جوهره بود. 12 روز اول جنگ فقط سارقان این اراده‌ورزی جمعی را ملموس کرد ‏و الا جامعۀ ایرانی نه پیش از این از هم گسیخته و قطبیده بود و نه تن به ذلت داده بود. این استعداد و ‏جوهرۀ اراده‌ورزی جمعی پیش از جنگ هم وجود داشت و اتحادآفرین بود. جنگ و جنگنده‌های دشمن، ‏شاخک‌ها را تیز کرد و ما را بر تحفظ اراده‌ورزی‌مان التفات داد.‏ ▫️انسجام اجتماعی و وحدت جمعی، حقایقی واقعی و خارجی هستند و از آنجا که حرکت تاریخی انسان با ‏اتصال هر چه بیشتر به حقایق عالم میسر می‌شود، تا حرکت، کمال و رشدی نباشد انسجامی در کار ‏نیست. هیچ کمالی بالاتر از شکوفایی ارادۀ انسانی نیست که انسانیت انسان هم به همین است. پس تا ‏انسان‌ها در اراده‌ورزی شبیه و یگانه نشوند وحدتی در کار نیست. نمی‌شود افراد ایستاده و راکد را با چسب ‏و سیمان از پراکندگی درآورد و به ملتی یکپارچه تبدیل کرد؛ این چسب‌های دروغین کثرت‌محور که با ماله به ‏صورت ما می‌کشید، هنوز دوباره روزمرگی و اختگی گریبان ما را نگرفته از هم وا خواهد رفت. جنگ باعث ‏اتحاد نشد، بلکه این اتحاد (که در حقیقت چیزی جز اراده‌ورزی جمعی نیست) بود که جنگ را رقم زد. ‏جنگ از ما ملت متحد نساخت، بلکه وحدت ملت بر اراده‌ورز بودن بود که طاغوت را به پیشگاه ما آورد.‏ ▫️دعوای «ملت-امت» یا «ایران-اسلام» باطل است اما نه برای اینکه در هویت «ما» این دو در ‏هم‌آمیخته‌اند، بلکه به این خاطر که ظرفیت‌های هویتی ایرانی و اسلامی در واقعیت جامعه ما روح اراده و ‏سیاست را زنده کرده‌اند، باید از چنین صورت‌بندی‌های کذایی گذشت. باید وقوع جنگ، وجود دشمن و ‏پیروزی شگفت اخیر را بر اساس «اراده‌ورز بودن ملت» در میان انبوه «برده‌های مطیع» که همگی هم وطن ‏دارند و هم بسیاری مثلاً مسلمانند روایت کرد. باید امتداد این جنگ و رویای پس از این مجموعه از ‏جنگ‌ها را بر اساس «اراده» تصویر کرد. تأکید بر هویت مادی ایرانی و هویت انتزاعی دینی هیچ‌کدام ‏مسیر تقویت این اتحاد نیستند. این ملت با یادآوری امام نسبت به عزت نفس جمعی‌شان، انقلاب کردند و ‏حالا باید با تأکید بر «ارادۀ معطوف به معنا و طرح زندگی» این جنگ را تا ناامیدی دشمن از سر بگذارند.‏ ✨آگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــر✨ مدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـ ‌🆔 @sch_negah 🆔@brayesarnevesht
▪️نَجنگ‌ ها! جنگ گسترده و تسخیر ناگهانی اسرائیل، ایده چه کسانی است؟ ▫️پس از اعلام توقف آتش میان نیروی هوافضای ایران و نیروی هوایی رژیم صهیونیستی، انگاره ای پدید آمد که ای کاش زمینه و مقدمات سیاسی - نظامی طوری فراهم بود تا با عدم پذیرش این پیشنهاد، تداوم حملات را تا انهدام و ازاله کامل رژیم پیش می بردیم و کار را یکسره می نمودیم. احتمالا چنین تصوری خیلی رویا پردازانه و آوانگارد به نظر می رسد و هر ذهنی خود را از ابتلا به چنین ساده انگاری های راهبردی مبرّا می داند. اما واقعیت آن است که در پسِ برخی از تحلیل ها و تجویزهایی که در ۶۵۰ روز پساطوفان الاقصی تا به امروز، به صورت گاه و بی گاه مطرح می شود، شبهی از همین تصوّر وجود دارد. ▫️جناب سید حسن نصرالله به عنوان یکی از مرتفع ترین قله ها در عاقله مقاومت، در یک صورت بندی ایده های مطرح شده در جهان اسلام برای مواجهه با رژیم اشغالگر را در قالب سه طرح توصیف نموده و تصریح می کند که مبتنی بر تجربه و اقتضائات حاکم بر ملّت ها، جوامع و منطقه غرب آسیا، "ایده یک جنگ گسترده و تسخیر ناگهانی سرزمین های اشغالی و آزاد نمودن آن از چنگال صهیونیست ها"، منطق و بیان صریحی است؛ "از طرفِ کسانی که قصد جنگیدن ندارند! " ایشان مقاومت را طرح هوشمندانه ای برای خروج از این بن بست و عبور از دوگانه سازش - جنگ دانسته و از آن به عنوان "گزینه سوم" یاد می کند. ▫️ایشان در سخنرانی روز قدس سال ۲۰۰۹، به طرح مبسوط این سه گانه پرداخته و با بیان وجوهی راهبردی از ایده مقاومت، این عقلانیت را به عنوان تنها مسیر منتهی به موفقیت معرفی می نماید: " پس برادران و خواهران، مسئله این نیست که ما فقط دو راه پیش رو داریم که یا بجنگیم و یا تسلیم شویم. خب اگر نمی‌توانیم بجنگیم پس برویم تسلیم شویم؟! نه، این طور نیست. این طور نیست که یا باید بجنگیم یا سازش و تسلیم را بپذیریم. "گزینه‌ی سومی" وجود دارد. آن گزینه این است که پایدار باشیم، بازدارندگی کنیم، "مقاومت" کنیم، برای به دست آوردن نیرو و توان تلاش کنیم و منتظر متغیرها باشیم. "روز قدس، بیان این طرح ماست". گزینه‌ی ما سازش نیست. نمی‌توانیم بجنگیم ولی می‌توانیم پایداری کنیم، می توانیم تسلیم نشویم، بازدارندگی کنیم، برای به دست آوردن عوامل قدرت و توان تلاش کنیم و منتظر متغیرها باشیم. این گزینه‌ای منطقی، عاقلانه و موفق است و به موفقیت هایی هم دست یافته است. " ▫️در ادبیات دهه‌های گذشته -نسل ما و کمی قبل از نسل ما- این مسئله مطرح می‌شد که راه این است که یک جنگ گسترده‌ اعلام شود، همه‌ی مرزها باز شوند، همه‌ی ارتش‌ها تجهیز شوند و ناگهان فلسطین را از همه‌ی مرزهایش تسخیر کنیم. بسیار عالی، این یک حرف بسیار شیرین است، گزینه‌ی بسیار عالی‌ای هم هست. ولی به نظر می‌رسد کسانی که نمی‌خواهند بجنگند می‌روند سراغ سنگ بزرگ!، یعنی اگر بخواهیم منتظر روزی باشیم که همه‌ی نظام‌های عرب برای آزادسازی فلسطین راضی به بازکردن همه‌ی مرزها و گسیل کردن همه‌ی ارتش‌ها شوند، باید چند صد سال آینده را همچنان منتظر باشیم. الله اعلم. البته این نگرش به کجا منتهی می‌شود؟ واقعیت این است که مقاومت را در مارپیچ‌های بی‌انتها می‌اندازد. بسیاری از جریان‌ها و جنبش‌هایی که تصمیم به نبرد با دشمن اسرائیلی و مقابله با دشمن صهیونیستی گرفته بودند بر اساس این نظریه رفتند سراغ استراتژی تغییر نظام‌ها. یعنی راه قدس از کاخ ریاست جمهوری می‌گذرد! یعنی باید نظام چندین کشور عربی را تغییر دهیم تا نظام‌هایی داشته باشیم که همه برای جنگ و گسیل ارتش‌ها توجیه شده باشند. ولی چه رخ می‌داد؟ ولی حتی وقتی نظام تغییر می‌کرد و نظام جدید مستقر می‌شد دیگر نمی‌خواست بجنگد. پس این گزینه را کنار بگذارید. بنده به شما می‌گویم؛ اگر شنیدید کسانی می‌گویند باید همه‌ی مرزها باز شود تا به جنگ برخیزیم -با کمال صراحت- چنین کسانی به دنبال دلیلی منطقی هستند تا هرگز نجنگند! ✨آگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــر✨ مدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـ ‌🆔 @sch_negah 🆔@brayesarnevesht 🌐 http://www.negahschool.ir
▪️سه روایت از یک حماسه تحلیل انسجام ملی از دریچه هویت ▫️ انسجامی که در ۱۲ روز جنگ تحمیلی از فرزندان این مرز و بوم متجلی گشت، چنان خیره‌کننده بود که برای اثبات پیوند ناگسستنی میان “تهدید” و “وحدت” کفایت می‌کرد. اما این معادله ساده «جنگ > انسجام» در پس خود حقایقی عمیق‌تر را پنهان کرده است. ▫️ در تحلیل این پدیده شگفت‌انگیز، سه روایت هویتی در برابر دیدگان ما قد علم می‌کند؛ سه تفسیر از آنچه در روزهای آتش و خون رخ داد. «هم‌سویی هویت‌ها»، «زایش هویت مشترک» یا «اصلاح نظام هویتی»؟ کدام تحلیل به حقیقت نزدیک‌تر است؟ ▫️روایت اول را می‌توان «نظریه رشد اضطراری» نامید. باورمندان به این دیدگاه معتقدند جنگ همچون کوره‌ای عمل می‌کند که ناخالصی‌های روح و عقل را می‌زداید. در این نگاه، انسان‌ها در مواجهه با خطر مشترک، به بلوغی اجباری می‌رسند که اختلافات را کم‌رنگ و وحدت را پررنگ می‌سازد (مثل این تحلیل هوشمندانه). گویی تهدید وجودی، دوربین ذهن را از نمای نزدیک به نمای دور تغییر می‌دهد و ما ناگهان می‌بینیم که شباهت‌هایمان بیش از تفاوت‌هایمان است. ▫️روایت دوم، «نظریه هویت واکنشی» است. در این تفسیر، جنگ خالق هویتی نوظهور است؛ هویتی که پیش از آن وجود نداشته یا کمرنگ بوده است. همچون دو قطره آب که در مواجهه با نیرویی بیرونی به هم می‌پیوندند، انسان‌ها در برابر دشمن مشترک، هویتی جدید می‌یابند. «ما» در برابر «آنها» شکل می‌گیرد و ایرانیت یا قومیت یا ...، چتری می‌شود برای پناه دادن به همه کسانی که تا دیروز خود را غریبه می‌پنداشتند. ▫️اما روایت سوم، که می‌توان آن را «نظریه لایه‌های هویتی» نامید، داستان متفاوتی روایت می‌کند. در این نگاه، جنگ نه خالق هویت است و نه اصلاح‌کننده هویت‌های فردی؛ بلکه تنها پرده‌برداری از حقیقتی است که همواره وجود داشته اما در زیر لایه‌های فردگرایی مدرن پنهان شده است. هویت‌های جمعی (چه اجتماعی و چه تاریخی) همچون رودخانه‌ای زیرزمینی در وجود همه ما جاری است، اما فرهنگ و نظام‌های تربیتی و اجتماعی معاصر، «من» را بر «ما» مقدم داشته‌اند. جنگ تنها این رودخانه را به سطح می‌آورد. ▫️ دوگانه محوریت-تبعیت در هویت‌های انسانی، شاید کلید فهم معمای انسجام اجتماعی باشد. در جوامعی که هویت فردی محور است و هویت‌های جمعی به حاشیه رانده شده‌اند، هر فرد جزیره‌ای مستقل است که تنها با پل‌های منفعت به دیگران متصل می‌شود. نتیجه چنین نظمی، جامعه‌ای است متشکل از «تنهایی‌های موازی» که در بهترین حالت، همزیستی مسالمت‌آمیز را تجربه می‌کنند، نه همبستگی عمیق را. ▫️آنچه جنگ به ارمغان می‌آورد، «معکوس‌سازی» این هرم هویتی است؛ هویت‌های جمعی از حاشیه به متن می‌آیند و هویت فردی موقتاً عقب می‌نشیند. این جابجایی، رمز انسجام ملی است؛ انسجامی که نه از محو تفاوت‌ها، بلکه از تغییر اولویت‌ها حاصل می‌شود. شاید بتوان گفت جنگ، «آینه‌ای معکوس» است که به ما نشان می‌دهد در شرایط عادی چه چیزی را فدای چه چیزی کرده‌ایم. ▫️ پرسش اساسی این است: آیا می‌توان به انسجام ملی دست یافت، بی‌آنکه بهای سنگین جنگ را پرداخت؟ آیا «همبستگی بدون تهدید» افسانه‌ای بیش نیست؟ شاید رمز این معما در بازنگری نظام‌های اجتماعی، تربیتی و فرهنگی‌مان نهفته باشد؛ نظام‌هایی که می‌توانند با محوریت دادن به هویت تاریخی، انسجامی تاریخی را حتی در زمان صلح و غلبه حق برقرار سازند. ✨آگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــر✨ مدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـ ‌🆔 @sch_negah 🆔@brayesarnevesht 🌐 http://www.negahschool.ir