eitaa logo
💚در مسیر امام زمان(عج)💚
3.4هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.4هزار ویدیو
20 فایل
کانالی در جهت تقوا و بصیرت هر مومن زیر نظر حجت الاسلام پوربافرانی مسئول تبادل و تبلیغات ارزان @gujkop کانال نظرات https://eitaa.com/nazaratenoor
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 📖 السَّلاَمُ عَلَى خَلَفِ السَّلَفِ وَ صَاحِبِ الشَّرَفِ‏... 🌱سلام بر آن مولایی که عصاره همه انبیا و اولیاست و معدن تمام شرافت ها و بزرگواری ها. سلام بر او و بر روزی که گوهر شرافتش چشم تمام خلق را خیره کند. 📚 مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیه به نقل از سید بن طاووس. 💚 لطفا دیگران رو هم به امام زمان وصل کنید🙏 💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر وقتتون رو برای امام زمان گذاشتید؟ 💚 لطفا دیگران رو هم به امام زمان وصل کنید🙏 💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| قدس را با یاحیدر فتح می‌کنیم✌️🏼 علیه السلام 💚 لطفا دیگران رو هم به امام زمان وصل کنید🙏 💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
🌹تلاوت صفحه قرآن کریم 🌷هدیه تلاوت امروز تقدیم به روح شهید 🌷 🕋 دیگران را نیز به خواندن قرآن‌تشویق کنید🙏 📖 تلاوت قرآن همراه با یاد شهیدان🌷 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
🕊🥀روایت یک جنایت 16 نفره/ روح الله عجمیان چگونه به شهادت رسید؟ ✨خبر فراخوان اغتشاش و تجمع همزمان با چهلم حدیث نجفی در بهشت سکینه کمالشهر کرج به گوش پاسداران امنیت رسیده بود. خانه کوچک و ساده پدری‌ سید روح‌الله در کمالشهر بود و از پایگاه بسیج حوزه 417 شهدای کمالشهر زنگ زدند که بیا برویم برای مأموریت. مثل همه ۱۲ سال گذشته از عضویتش در بسیج، بدون چون و چرا راه افتاد. در دلِ مادر اما قیامتی برپا بود و وجودش مثل سیر و سرکه می‌جوشید؛ اصلا آن روز انگار فرق داشت با همه روزهای دیگر؛ برقِ هزار فکرِآشفته جانش را می گرفت؛ نکند قرار است سید روح الله به آرزویش برسد! ساعت ۱۰ صبح و یک ساعت قبل از شروع مراسم، سید روح‌الله همراه با دیگر دوستان بسیجی‌، راهی منطقه مأموریت شد تا حافظ امنیت باشد؛ بدون اینکه خبر داشته باشد اغتشاشگران برای او و دوستانش، شمشیرِ بی‌رحمی را از رو بسته بودند. تا رسیدن به بهشت سکینه باهم برنامه ریزی می‌کردند، یکی‌ مسؤول راهنمایی مردم به سمت خروجی‌ها بود، دیگری قصد داشت ترافیک را کنترل کند تا از تجمع خودروها در مسیر جلوگیری شود... هر یک به نوعی در صدد کمک به همشهریان خود بودند. ☘محاصره وحشیانه حدود ساعت ۱۲ ظهر پس از آغاز درگیریِ اغتشاشگران در بهشت سکینه، عده ای از آنها سید روح‌الله را دوره کردند تا از دیدرسِ دوستانش دورباشد. به گفته یکی از همراهانش، سید به سمتی حرکت می‌کرده که مهاجمان از بقیه دوستانش دور شوند و فقط سرگرم حمله به او باشند. به بلوار اصلی کمالشهر و مرکز شلوغی‌ها که می‌رسند، زن و مرد، چند نفره به او حمله می‌کنند و با لگد به بدن او می‌کوبند. جسمش را روی زمین می‌کشند و به زیر کامیون می‌اندازند.😔 اما انگار عقده‌هایشان تمام شدنی نیست؛ با چاقو به راه می‌افتند و با چند ضربه از پشت، قلبش را می‌شکافند وچاقو را از کمر تا شکمش فرومی‌کنند. پیکر نیم جان و نیمه برهنه‌اش را به شکل صلیب در خیابان رها می‌کنند و حتی نمی‌گذارند کسی برای کمک‌ به او نزدیک شود. شاید اگر فیلم‌ها از صحنه این جنایت نبود، باورش برایمان سخت می‌شد. شاید این چیزها را فقط در روضه‌های کربلا و داستان جنایت‌های داعش شنیده‌ایم. پیکر بیجانش را آنقدر لگد می‌زنند که با توجه به فیلم های موجود، صدایی از بین خودشان فریاد می‌زند؛ دیگه بسشه ولش کنید... مگر می‌شود؟! چرا یادمان رفته ما هموطن بودیم؟! ☘بزم ویژه شهادت داستان سیدروح الله عجمیان جوانی ۲۷ ساله از دیار کوهدشت لرستان، همینجا تمام نمی‌شود. همه اطرافیان سید، از پدر، مادر و برادران و دوستانش می‌دانند؛ روح‌الله عاشق شهادت بود. بارها برای رفتن به سوریه و دفاع از حریم اهل بیت(ع) اقدام کرده بود و قسمت به رفتن و شهادت نشد. فرمانده‌اش می‌گوید که سیدروح‌الله برای اعزام به منطقه مرزی زاهدان و مبارزه با گروهک‌های تروریستی، اشرار و قاچاقچیان دوره آموزشی دیده و در انتظار اعزام بود. همیشه می‌گفت؛ به نظر شما من مثل شهدا زندگی کرده‌ام و لیاقت شهادت را دارم؟😭 ظاهرا منطقه مرزی زاهدان همانجاییست که رهبر انقلاب آن را به تنگه اُحُد ایران تعبیر کردند و روح‌الله شهادت را در تنگه اُحد و در جنگ با اشرار جستجو می‌کرد و نمی‌دانست در محله خودش، همانجا که بزرگ شده و شب و روزش را در آن گذرانده بود، اینطور غریبانه، به خاک و خون می‌غلتد! هیچ‌کس نمی‌داند این سیدِخدا چه شهادتی از خدا طلب کرد که جنایتی نماند که در حقش نکرده‌باشند. شاید روح خدا(روح الله) از درگاه خداوند بزمی ویژه برای شهادت طلب کرده بود. «لیقتل فی سبیل الله الذین یشرون الحیوة الدنیا بالاخرة و من یقتل فی سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف نوتیه اجرا عظیما»«مومنان باید در راه خدا با آنان که حیات مادی دنیا را بر آخرت گزیدند جهاد کنند و هر کسی در جهاد به راه خدا کشته شود فاتح است زود باشد که او را اجری عظیم دهیم./سوره نساء، آیه 73 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🌷مرور خاطرات و فداکاریهای شهدا👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مستند فرزند روح الله /شهید روح الله عجمیان 💔 شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🕊 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🌷مرور خاطرات و فداکاریهای شهدا👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | چهار توصیه امام خمینی (ره) به شهید سید حسن نصرالله 💚 لطفا دیگران رو هم به امام زمان وصل کنید🙏 💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 یه عده اومدن سر خونه اول؛ طوفان الاقصی کار اسرائیل بود! ▪️اگه به حرف خودی‌ها اعتماد ندارین، رسانه‌های خارجی رو ببینین 💚 لطفا دیگران رو هم به امام زمان وصل کنید🙏 💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥داستان عنایت امام رضا علیه السلام به حیدرقلی نابینا 💚 لطفا دیگران رو هم به امام زمان وصل کنید🙏 💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰احکـ🔎ــام نمــــ📿ـــاز 🔹نمازِ شخص معذور ⁉️به طور کلی شخصی که معذور است و نمی تواند تمام نماز را بصورت عادی بخواند، چه وظیفه ای دارد؟🤔 ✅ پیشنهاد دانلود👌 ━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━ 🙏 📲کانال ما در ایتا: ⬇️⬇️⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
🔆قلدرى رضاخان به يك روحانى برجسته و وارسته آيت اللّه شيخ محمّد تقى بافقى از علماى ربّانى و عارفان وارسته و مجاهد بود، و در عصر مرجعيت آيت اللّه شيخ عبدالكريم حائرى ، از مدرسين معروف حوزه علميه قم بود و بسال 1322 شمسى در تبعيدگاه خود (شهر رى ) رحلت كرد و قبر شريفش در مسجد بالا سر در جوار مرقد مطهر حضرت معصومه (س ) است . عيد نوروز سال 1306 شمسى (برابر با 27 ماه رمضان 1346 ه‍ ق ) بود زائران بسيارى در حرم حضرت معصومه (س ) حضور داشتند، خانواده رضاخان پهلوى بدون حجاب براى زيارت مرقد مطهّر حضرت معصومه (س ) به قم آمده بودند و مى خواستند با همان وضع وارد حرم شوند، اين گستاخى و بى احترامى خانواده شاه ، موجب خشم مردم مى شود، و يك نفر روحانى به نام سيّد ناظم واعظ، مردم را به امر به معروف و نهى از منكر فرا مى خواند. در اين ميان خبر به آيت اللّه شيخ محمّد تقى بافقى (اعلى اللّه مقامه ) رسيد، ايشان نخست به خانواده رضاخان پيام داد كه اگر مسلمان هستيد نبايد با اين وضع در اين مكان مقدس حضور يابيد، و اگر مسلمان نيستيد باز هم حق نداريد (زيرا كافر نبايد در حرم باشد). خانواده رضاخان به پيام آيت اللّه بافقى ، ترتيب اثر نمى دهند، آنگاه مرحوم آيت اللّه بافقى شخصا به حرم آمده و به خانواده رضاخان شديدا اخطار كرد، و همين حادثه نزديك بود موجب شورش مردم بر ضد حكومت شاه شود. از طريق شهربانى قم به رضاخان اطلاع دادند كه خانواده شما (يعنى همسر و دو دختر شما شمس و اشرف ) سه دستور روحانيون در اطاقى محبوس ‍ شده اند، و به آنها اخطار شده كه حق ندارند بدون حجاب وارد حرم گردند. رضاخان شخصا با يك واحد نظامى به قم آمد و خانواده خود را نجات داد، او با چكمه وارد صحن مطهّر شد، آيت اللّه بافقى را مورد ضرب و شتم داد. سپس به اشاره شاه ، شيخ محمّد تقى بافقى را دمر خوابانيدند و شاه با عصاى ضخيم بر پشت او مى نواخت ، و شيخ فرياد مى زد: يا امام زمان به فرياد برس سپس آن عالم ربانى مدتى زندانى بود و پس از زندان تا آخر عمر تحت نظر اداره آگاهى به عبادت اشتغال داشت . 📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @dmnoor 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرا سلام تویی سلام بر تو که هر کلام تویی... سلام بر تو که از صبحِ نور تا شب حشر تو بوده ای و تو هستی و تویی...💞 🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج 🌷 صبحتون امام زمانی 💚 لطفا دیگران رو هم به امام زمان وصل کنید🙏 💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد پناهیان چرا من و تو اونقدری رشد نکنیم،که یار امام زمان(عجل الله فرجه) بشیم؟! جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج صلوات 💚 لطفا دیگران رو هم به امام زمان وصل کنید🙏 💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
🌹تلاوت صفحه قرآن کریم 🌷هدیه تلاوت امروز تقدیم به روح شهید 🌷 🕋 دیگران را نیز به خواندن قرآن‌تشویق کنید🙏 📖 تلاوت قرآن همراه با یاد شهیدان🌷 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
💌💫💌💫💌💫💌💫💌 ✍📚قسمتی از مصاحبه با مادر و پدر گرامی شهید شریف زاده: 🌺💫از خاطراتتان با شهید بگویید؟ 🌱مادر شهید:خاطرات تلخ و شیرین زیادی در دوران ادای تکلیفش داشت.عبدالمجید هر بار که به تبریز می‌ آمد دفتری نو و دست نخورده با خود می‌برد و خاطراتش را در آن می‌نوشت.همه کارهایی که آنجا انجام می‌ داد را نوشته است و حالا من هر وقت دلم می‌ گیرد این دفتر ها را می‌خوانم. ✨در یکی از همین تبریز آمدن‌ ها،روزی دیدم که از صبح پای دفترش نشسته و دارد چیزی می‌نویسد،نزدیک‌تر که شدم دیدم ذکر مبارک «لا اله الا الله» است که صفحات زیادی را با این ذکر پر کرده و نوشته است.دلیلش را پرسیدم که گفت:«این دفتر هم خاطره بزرگی برای شما خواهد بود و هم اینکه شنیده‌ام اگر کسی در ماه رجب هزار بار این ذکر را بخواند و بنویسد،در ماه رجب سال آینده به آرزویش می‌رسد،عبدالمجید دقیقا در سال بعد و در ماه رجب شهید شد. 🌺💫از مجروح شدن شهید شریف‌ زاده در عملیات رمضان بگویید؟ 🌱مادر شهید:روزهای اولی بود که می‌ خواست عملیات رمضان شروع شود،شهید حبیب پاشایی فرمانده فرزندم در این عملیات بود.رزمندگان مشغول بردن تجهیزات نظامی به محل عملیات بودند که در اثر اصابت ترکش‌ های زیادی به بدن عبدالمجید او به شدت مجروح شد. ✨خود عبدالمجید بعدها تعریف می‌کرد که در این روز مجروح شدم،وقتی از خواب بیدار شدم حال عجیبی داشتم و به خدای خودم گفتم:«که امروز آماده پس دادن هر امتحانی هستم. عبدالمجید می‌گفت:«وقتی ترکش‌ ها به بدنم اصابت کرد،شهید پاشایی مرا به دوش گرفت و گفت:«عبدالمجید العفو هایت را بگو.تا من چند بار العفو گفتم دیدم که در بیمارستان صحرایی هستم و بعد مرا به بیمارستان شیراز منتقل کردند. از بیمارستان به خانه ما زنگ زدند و خبر مجروح شدن شدید عبدالمجید را دادند.ما هم به بیمارستان شیراز رفتیم و او را در آن وضعیت دیدیم که همه بدنش زخمی بود و گلویش را هم برای خارج کردن ترکش بریده بودند. 🌺💫خاطره‌ای از آن روز های بستری شدن فرزندتان در بیمارستان دارید؟ 🌾پدر شهید:چند روزی بود که در بیمارستان بودیم،پزشکی که معالج عبدالمجید بود پیش ما آمد و گفت:«که در ساعات اولی که فرزندتان را اینجا آورده بودند می‌خواستیم برای عمل جراحی و خارج کردن ترکش‌ ها لباس‌ های نظامی عبدالمجید را با قیچی پاره کنیم که او قبول نکرد و گفت:«این ها بیت المال هستند و ممکن است بعدا به کار رزمنده‌ای بیاید،سپس عبدالمجید به پرستاران و پزشکان گفت:«که درد خارج کردن لباس‌ ها را تحمل می‌کند و آنها را پاره نکنید.همه این ها نشان از توجه ویژه شهدا به حفظ بیت المال دارد. ⚡️وقتی از بیمارستان مرخص شده بود، لباس زیری داشت که توجه من و مادرش را به خود جلب کرد،به این لباس‌ زیر وصله زده شده بود.که ما در ابتدا فکر کردیم شاید عبدالمجید لباس زیری نداشته است که آن را وصله زده و دوباره استفاده کرده است،سپس از خودش سوال کردیم که گفت:«اینها سهمیه‌ هایی هستند که به رزمندگان می‌دهند،این لباس زیر که وصله زدم از سهمیه دفعه قبل است،دیدم می‌ توانم از آن استفاده کنم وصله‌ ای به آن زدم و دوباره استفاده کردم و سهمیه جدید را نیز نگرفتم چون همه این ها بیت المال هستند و نباید بیت المال را اسراف کرد.حالا ما آن لباس زیر را بعد از گذشت این همه سال پیش خودمان نگه داشته‌ایم. ادامه👇👇👇 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🌷مرور خاطرات و فداکاریهای شهدا👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
🌺💫چه شد که فرزند تان بعد از مجروحیت شدیدی که داشت دوباره به جبهه رفت؟ 🌱مادر شهید:وقتی به بیمارستان شیراز رفتیم،عبدالمجید را دیدیم که از ناحیه چشم، بینی،لب،نفس‌ گاه و پاها به شدت مجروح شده است.نمی‌توانست حرف بزند،برای نفس کشیدنش دستگاهی گذاشته بودند و خلط های گلویش از طریق آن دستگاه خارج می‌شد.چند روزی در شیراز بودیم تا اینکه عبدالمجید روی کاغذ برایم چیزی نوشت و گفت از قرآن استخاره کنید و مرا از اینجا ببرید. ما نیز از قرآن مشورتی گرفتیم و به این نتیجه رسیدیم که اگر او را به تهران منتقل کنیم مشکلی پیش نخواهد آمد.خلاصه او را منتقل کردیم و روز ۲۱ رمضان فرزندم تحت عمل جراحی قرار گرفت.پدرش برای استراحت شب را به خانه برادرم در تهران رفت و من نیز پیش عبدالمجید در بیمارستان ماندم.شب به شکلی عجیب و شگفت انگیز عبدالمجید چشم‌ هایش را باز کرد و انگار می‌ خواست چیزی بگوید که نمی‌توانست و دوباره چشم‌ هایش را می‌ بست.و این عمل یک بار دیگر تکرار شد که من در بار دوم فکر کردم عبدالمجید شهید شده که پزشکان را صدا زدم و آنها گفتند:«که نه عبدالمجید خوابیده است و تب شدیدی دارد. ✨پدر عبدالمجید در خواب دیده بود که دو بار مردی به خوابش می‌ آید و او را به پیش فرزندش می‌ برد.نزدیک اذان صبح بود که پدرش پیش ما آمد و با حالتی نگران گفت:« عبدالمجید شهید شده است؟ من نیز گفتم:«نه. او جریانی را تعریف کرد که در خواب دیده بود. پدر عبدالمجید در خواب دیده بود که دو بار مردی به خوابش می‌ آید و او را به پیش فرزندش می‌برد و خود را امام زمان(عج) معرفی می‌کند. وقتی حاج آقا در بیمارستان عبدالمجید را بغل کرده بود و اشک می‌ ریخت عبدالمجید چشمانش را باز کرد و بعد از مدت‌ ها حرف زد و گفت:«مادر من امشب دو بار امام زمان(عج) را دیدم.خلاصه مجید به شکل معجزه آسایی و توسط امام زمان(عج) شفا پیدا کرد و او را به خانه آوردیم. ✨چند روزی بود که در تبریز بودیم و ترکش‌ ها خود به خود و بدون عمل جراحی از بدنش خارج می‌ شد.همه پزشکان از این موضوع شگفت‌ زده شده بودند و می‌ گفتند که خارج شدن ترکش بدون عمل جراحی امکان ندارد ولی به لطف خدا این امر محقق شد و عبدالمجید به سلامتی کاملی دست یافت. ⚡️عبدالمجید بعد از بهبودی فقط چند روزی پیش ما بود و گفت:«باید به جمع دوستانم بپیوندم چرا که جنگ به لحظات سخت خود رسیده و آنها تنها هستند،هرچه قدر اصرار کردیم که تو مجروح هستی و باید استراحت کنی،قبول نکرد و رفت. ⚡️عبدالمجید مصرانه می‌گفت:«که خدا تا کنون مرا نگه داشته بعد از این نیز نگه می‌ دارد.عملیات بدر آغاز شد و عبدالمجید در این عملیات به اسارت دشمن درآمد.او دو روز زیر شکنجه دشمن مانده بود و بعد به شهادت رسیده بود که البته اینگونه به شهادت رسیدن آرزوی عبدالمجید بود.نمی دانستیم چه بر سرش آمده،هفت ماه بعد از طرف صلیب سرخ خبر دادند که عبدالمجید به شهادت رسیده و عکس پیکرش را برایمان فرستادند. 🌺💫به عنوان مادر یک شهید بفرمایید که چگونه راه شهدا را ادامه دهیم؟ 🌱مادر شهید:شهدا برای رضای خدا و دفاع از اسلام جان خود را فدا کردند،عبدالمجید و دیگر شهدا خدا را آن چنان باور کرده بودند که همه کار های خود را برای رضای او انجام می‌ دادند. ✨جنگ تمام نشده و هنوز ادامه دارد،پس اگر می‌ خواهیم راه شهدا را ادامه دهیم باید خدا را همیشه ناظر بر اعمال و رفتار خود ببینیم. اگر کار هایمان برای رضای خدا باشد به مقصود می‌ رسیم.کاری که برای خدا باشد، دلسردی نخواهد داشت. 🌺💫چه کنیم که شرمنده شهدا نباشیم؟ 🌾پدر شهید:پشتیبانی از ولایت فقیه مهمترین خواسته شهدا از ما است،اگر می‌ خواهیم آنها از ما راضی باشند باید به خواسته‌ هایشان عمل کنیم.خواسته همه شهدا که در وصیت‌ نامه‌ های آنها نیز آمده این است که همواره مردم از ولایت فقیه حمایت و پشتیبانی کنند.همچنین اگر خدا را حاضر و ناظر بر اعمالمان ببینیم خدا نیز ما را به حال خودمان نمی‌گذارد.ما باید برای رضای خدا زندگی کنیم. 🌺💫این سال‌ هایی که شهید عبدالمجید کنار تان نبود چگونه گذشت؟ 🌱مادر شهید:جسم عبدالمجید پیش ما نبود ولی همیشه روح او را در خانه احساس می‌ کنم که حاضر و ناظر است.مجید را همیشه در کنارم احساس می‌ کنم و با او حرف می‌ زنم، حتی الان که شما برای مصاحبه آمده‌ اید یقین دارم که او اینجا است،چرا که شما میهمان شهید عبدالمجید هستید. 🌺💫چه احساسی دارید که فرزند شما یک آزاده شهید است؟ 🌱مادر شهید:عبدالمجید آرزویش بود که اینگونه به شهادت برسد،من نیز خوشحالم که فرزندم به آرزویش رسیده است. 🌷مرور خاطرات و فداکاریهای شهدا👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱💔°• لباسای خاکیتو بردار بیار تو رنگی ز بی اعتنایی نگیر مثل خیلیاشون بگو یا حسین بمون و تو هم کربلایی بمیر حاج مهدی رسولی 🌷مرور خاطرات و فداکاریهای شهدا👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
واکنش قدیروف رهبر چچن روسیه به حمله موشکی ایران: ورق جنگ در خاورمیانه برگشت. 🇮🇷✌️ 💚 لطفا دیگران رو هم به امام زمان وصل کنید🙏 💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
🔰احڪـــ🔎ـــام تقلیــ📚ــد 🔹«انتخاب مرجع تقليد» ⁉️آيا زن بايد در انتخاب مرجع تقليد تابع نظر شوهرش باشد؟🤔 ✅ آیت الله العظمی وحید خراسانی:خير، اگر زن مرجع تقليد خود را از راههايی که در رساله آمده است انتخاب کرده باشد تقليد او صحيح است، اگرچه مرجع تقليد او با مرجع تقليد شوهرش متفاوت باشد. ━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━━ 🙏 📲کانال ما در ایتا: ⬇️⬇️⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
همسر مخلص و قهرمان حبيب بن مظاهر مسلم بن عوسجه و حبيب بن مظاهر، هر دو پير مرد و از يك فاميل يعنى از بنى اسد بودند و در كوفه سكونت داشتند، و در عصر خلافت امام على (علیه السلام ) از ياران صميمى آنحضرت به شمار مى آمدند. هنگامى كه حضرت مسلم (ع ) به نمايندگى از امام حسين (ع ) به كوفه آمد، اين دو نفر در بيعت گرفتن از مردم براى حضرت مسلم (ع ) كوشش فراوان كردند، تا وقتى كه عبيداللّه بن زياد وارد كوفه شد، و مردم را از حكومت يزيد ترساند، و مردم مسلم (ع ) را تنها گذاشتند و سرانجام آنحضرت در يك جنگ نابرابر، اسير شده و به دستور ابن زياد او را به شهادت رساندند، بنى اسد در اين شرائط سخت ، مسلم بن عوسجه و حبيب بن مظاهر را از گزند دژخيمان ابن زياد مخفى نمودند، و بعد اين دو نفر مخفيانه خود را به كربلا رساندند و به سپاه امام حسين (ع ) ملحق شدند و به شهادت رسيدند. حبيب بن مظاهر، كه بيش از 75 سال داشت و از اصحاب پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) به شمار مى آمد، در كوفه مخفى بود و تقيه مى كرد و درصدد بود كه در يك فرصت مناسبى از كوفه بيرون آمده و خود را به سپاه امام حسين (ع ) برساند. او همسر متعهد و قهرمانى داشت ، كه بسيار علاقمند بود تا شوهرش به فيض عظماى سعادت يارى امام حسين (ع ) نائل گردد. حبيب چريك پيرى بود كه سعى داشت كسى از مخفيگاه او و تصميم او در ملحق شدن به سپاه امام حسين (ع ) آگاه نگردد، حتى تصميم خو را به به همسرش نيز نمى گفت ، تا مبادا تصميم او از زبان همسرش به بيرون از خانه درز پيدا كند. امام حسين (ع ) با كاروان خود از مكه بيرون آمده بودند و به سوى عراق حركت مى كردند، در همين وقت امام براى حبيب نامه اى نوشت و توسط شخصى آن را به كوفه فرستاد. تا روزى حبيب كنار همسرش بود، در خانه را زدند، حبيب برخاست و پشت در رفت و قاصدى را ديد كه نامه امام حسين (ع ) را براى او آورده است ، نامه را گرفت و نزد همسرش بازگشت و آن نامه را خواند كه چنين نوشته شده بود: اين نامه اى است از حسين فرزند على بن ابيطالب (ع ) به سوى مرد دانا حبيب بن مظاهر، اما بعد: حبيب تو خويشاوندى مرا از پيغمبر (ص ) مى دانى ، و تو از هركس ما را بهتر مى شناسى ، تو مرد بلند طبع (آزاده ) و غيرتمند هستى ، پس در يارى ما كوتاهى نكن كه در روز قيامت جدم رسول خدا (ص ) پاداش تو را خواهد داد. حبيب در فكر آن بود كسى از نامه و تصميم او براى رفتن يارى امام حسين (ع ) مطّلع نشود، تا مبادا جاسوسان جريان او را گزارش بدهند، از اين رو وقتى كه بستگان او پس از اطلاع از نامه ، از او پرسيدند: اكنون چه قصد دارى ؟ او تقيه مى كرد و مى گفت : من پير شده ام و از من كارى ساخته نيست ، همسرش در ظاهر دريافت كه حبيب از رفتن براى يارى امام حسين (ع ) سهل انگارى مى كند، به حبيب گفت : گويا براى رفتن به سوى كربلا براى يارى حسين (ع ) تمايل ندارى . حبيب خواست همسرش را امتحان كند، به او گفت : آرى تمايل ندارم . همسرش گريه كرد و گفت : اى حبيب ! آيا سخن پيامبر (ص ) را در شاءن امام حسين (ع ) فراموش كرده اى كه فرمود: ولداى هذان سيّدا شباب اهل الجنّة و هما امامان قاما اوقعدا... دو پسرم اين نفر (حسن و حسين ) دو آقاى جوانان اهل بهشت هستند و اين دو، دو امام مى باشند خواه قيام كنند و خواه قيام نكنند، نامه امام حسين (ع ) به تو رسيده و تو را به يارى مى طلبد، آيا جواب مثبت نمى دهى . حبيب گفت : ترس آن دارم كه بچه هايم يتيم شوند و تو بيوه گردى . همسر گفت : ما به بانوان و دختران و يتيمان بنى هاشم اقتدا مى كنيم ، خداوند ما را كافى است . وقتى كه حبيب ، همسرش را آماده يافت ، حقيقت را به او گفت ، و براى او دعاى خير كرد. هنگام حركت حبيب ، همسرش به او گفت : من حاجتى به تو دارم . حبيب گفت : آن چيست . همسر گفت : وقتى كه به محضر امام حسين (ع ) رسيدى دستها و پاهايش را به نيابت از من ببوس ، و سلام مرا به او برسان . حبيب گفت : بسيار خوب . در نقل ديگر آمده : حبيب از راه احتياط به همسرش گفت : من ديگر پير شده ام ، از سالخوردگان چه كار آيد؟ همسرش از اندوهى جانكاه همراه با خشم برخاست و روسرى خود را از سرش كشيد و بر سر حبيب انداخت و گفت : اكنون كه نمى روى مانند زنان در خانه بنشين ، سپس با آهى جانسوز فرياد زد: اى حسين ! كاش مرد بودم و مى آمدم در ركاب تو مى جنگيدم تا جانم را نثار تو كنم . حبيب وقتى كه اخلاص و محبت همسرش را دريافت ، خاطرش آرام گرفت و به او گفت : همسرم ! آسوده باش ، چشمت را روشن خواهم كرد و اين ريش سفيد را با خون گلويم رنگين مى نمايم ، خاطرت آرام باشد. 📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @dmnoor 📚✾