تشنگان عشـق را با مُشٺ آبی جان بده
کربلا دور اسٺ مارا با سرابی جان بده
زندگـی یعنی سلام سادهای سمٺ شما
ایها الارباب ما را با جوابی جان بده
صبحتون حسینی ❣
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#یا_رقیه_بنت_الحسین_ع
لینک عضویت 👇🔰🔰🔰
@dmnoor
@dmnoor
@dmnoor
💢 حضور در مجلس حرام ( پاسور)
💠 #سوال:
🔷 گاهی در میهمانی ها بعضی افراد شروع به پاسور بازی میکنند ولی بدون شرط بندی و فقط برای تفریح، حضور در این مجلس جایز است؟
✍🏻 #پاسخ:
◀️ بازی با پاسور مطلقاَ حتی بدون شرط بندی حرام است، و اگر حضور شما در مجلس نوعی تایید گناه محسوب شود، جایز نیست و باید نهی از منکر کنید و اگر لازمهی نهی از منکر، ترک مجلس باشد باید مجلس را ترک کنید.
🔺 پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
📎 #احکام
📎 #احکام_پاسور
〰〰〰〰〰〰〰
🔴فقط #بالینک به #اشتراک بگذارید👇
╭═⊰🍂🌺🌸🍂⊱━╮
🌹 @dmnoor
╰═⊰🍂🌺🌸🍂⊱━╯
🔺 حداقل به #یک_نفر ارسال کنید/ممنون
💚در مسیر امام زمان(عج)💚
💢 حضور در مجلس حرام ( پاسور) 💠 #سوال: 🔷 گاهی در میهمانی ها بعضی افراد شروع به پاسور بازی میکنند ول
✅ مسابقه احکام ۱۵۹ 🎁🎊
⁉️بازی پاسور چه حکمی دارد❓
1⃣ اگر بدون شرط باشد حرام نیست.
2⃣ اگر به قصد تفریح باشد حرام نیست.
3⃣ در هر صورت حرام است.
4⃣ گزینه ۱ و ۲
✅گزینه صحیح را به 👇👇👇
بفرستید؛
@Masirnor113
⏱ تا ساعت ۲۰ فرصت دارید😍
📆 قرعه کشی: ۷ مهرماه🎁🎉🎊
🌹 برای شرکت در قرعه کشی حضور در کانال الزامی است 😍
https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
#متن_ترجمه #صفحه_147 سوره مبارکه #انعام
#سوره_6
#جزء_8
📖📖📖📖📖
🌷 هدیه تلاوت تقدیم به روح شهید #محمود_اخلاقی
🌷 @dmnoor
🌹🍃سردار بسیجی معلم با بصیرت و آگاه
فرمانده و رزمنده شجاع و دلیر اسلام و انقلاب
مبارز رشید و دلاور جبهه جنگ و فرهنگ
سردار شهید #حاج_محمود_اخلاقی
از فرماندهان لشکر ۱۷ امام علی بن ابیطالب (ع) بود که از درگیری های اولیه کردستان تا پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به مدت ۹۶ ماه حضور مستمر در جبهه های جنوب و غرب کشور داشت و نهایتاً در آخرین روزهای دفاع مقدس به شهادت رسید.
شهید اخلاقی معلم ریاضی آموزش و پرورش سمنان بود .حاج محمود در آخرین روزهای حیاتش سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا، قطعنامه هم پذیرفته شد و جنگ هم رو به اتمام است، ولی من هنوز زنده ام! خدایا! بدنم دیگر جای ترکش خوردن ندارد و از طرفی روی برگشت به شهر را ندارم. من چگونه به شهرم برگردم و چگونه به چشمان پدران، مادران، همسران و فرزندان شهید نگاه کنم. خدایا ماندن پس از جنگ را بر من حرام گردان. » گویی خدا سوز ناله های عاشقانه اش را شنید و فرصتی دیگر به او داد تا محمود را هم آسمانی کند.
🕊✨🍃🌺🍃✨🕊
💥رزق حلال و تربیت دینی به نقل از مادر شهید:
محمود سال ۱۳۳۵ در شهر سمنان متولد شد. پدرش کشاورز بود و من هم به امور خانه و خانه داری مشغول بودم. پدر بچه ها تأکید زیادی روی رزق حلال و تربیت دینی بچه ها داشت. شهادت فرزندانم مجید و محمود گواه حلال خوری خانواده ماست.
پسرم محمود تا جایی که می توانست در خانه به من و در کشاورزی به پدرش کمک می کرد. بچه درسخوانی بود. بعد از اینکه دیپلمش را گرفت وارد دانشگاه سمنان شد و در رشته طراحی فوق دیپلمش را گرفت. بعد هم به عنوان معلم به روستای چاشم رفت.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️ @dmnoor
💝 در مسیر نور و شهدا 💝
💚در مسیر امام زمان(عج)💚
🌹🍃سردار بسیجی معلم با بصیرت و آگاه فرمانده و رزمنده شجاع و دلیر اسلام و انقلاب مبارز رشید و دلاور جب
❣شهید والامقام محمود اخلاقی به روایت مادر❣
°•[🌿🦋🌤]•°
🌺🍃مبارزات خودش را علیه رژیم شاهنشاهی شروع کرد. اوج فعالیت هایش در سال ۱۳۵۶ و در دانشگاه بود. بارها و بارها تحت تعقیب نیرو های ساواک قرار گرفت، اما هرگز دست از فعالیت های انقلابی نکشید.
بعد از پیروزی انقلاب، محمود برای مبارزه با ضدانقلاب به کردستان رفت و از خود رشادت ها و دلاوری های زیادی نشان داد. سال ۱۳۵۹ ازدواج کرد. سه فرزند داشت، دو پسر و یک دختر ماحصل زندگی مشترک هشت ساله اش بود.
🌹🍃به محمود می گفتم: «تو پدر سه فرزند هستی، زمان تولد هیچ کدامشان نبودی و دائم در جبهه هستی، هیچ وقت نتوانستی به بچه هایت برسی!» می گفت: «اگر شما به جبهه بیایید و زن و بچه های مرزنشین را ببینید که با چه سختی ای زندگی می کنند و چه بر سرشان می آید، این حرف ها را نمی زنید. زن ها و بچه ها اگر خدایی نکرده اسیر شوند، ما چه کنیم؟! اگر ما به جبهه نرویم مملکت از دست می رود.
💐🍃پنج پسرم را راهی میدان نبرد کردم. خودم و دختر ها هم در پشت جبهه فعالیت می کردیم. من به مسجد می رفتم تا با خانم های محل برای رزمنده ها نان بپزیم. هر چقدر هم می توانستیم، کمک مالی می کردیم. محمود بچه های محل را همراه خودش به جبهه می برد. تعدادی از شاگرد های محمود در گردان او بودند. پسرم علاوه بر جبهه و فرماندهی، برای بچه ها کلاس درس تشکیل می داد تا از تحصیل عقب نمانند. او درس شجاعت و آزادگی را به دانش آموزانش آموخت.
🌸🍃محمود خیلی خوش اخلاق و خنده رو بود. مرد خدا بود و مهربانی در چهره اش پیدا بود. خانواده اش را خیلی دوست داشت و به من و پدر و خواهر و برادرهایش احترام می گذاشت. وقت هایی بود که همراه با پدرش به باغ می رفت و به او در کار ها کمک می کرد. وقتی با پدرش از باغ می آمدند، می گفت: اول بابا وارد خانه شود. به همه این نکات ریز توجه داشت. شجاعت و تقوا از مهم ترین شاخصه های رفتاری اش بود. سادگی در زندگی اش چشمگیر و قابل توجه بود.
🌷🍃همیشه نمازهایش را اول وقت می خواند.
پسرم محمود برای چهلمین روز وفات یکی از برادرهایش به سمنان آمده بود، به او گفتیم: حالا که برادرت تازه فوت شده است و برادر دیگرت هم که تازه شهید شده، دیگر جبهه نرو. گفت: الان به حضور ما در جبهه نیاز است، اگر از اتفاقاتی که در منطقه می افتد، برایتان بگویم مطمئن هستم که خواهر هایم هم همسرانشان را راهی جبهه می کنند. » این آخرین وعده دیدار ما بود و چند روز بعد به شهادت رسید.
🌺🍃محمود از درگیری های اولیه کردستان تا پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به صورت مستمر در جبهه های جنوب و غرب کشور حضور داشت و به عنوان معاون و بعد فرمانده گروهان در کامیاران، تکاب و گیلانغرب خدمت کرد. در سال ۱۳۶۴ به فرماندهی محور لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) منصوب و در سال ۱۳۶۷ قائم مقام فرمانده این لشکر شد. کارکشتگی و استعداد نظامی اش سرآمد بود. محمود به عنوان یک الگو، در دل رزمندگان لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) جا گرفته بود.
🌻🍃خاکریز موشکی
یکی از دوستانش برایمان تعریف می کرد که «بعد از عملیات خیبر، شهید زین الدین، فرمانده لشکر علی بن ابیطالب (ع)، حاج محمود را به عنوان مسئول محور انتخاب کرد. حاجی در عملیات والفجر ۸، روز و شب نداشت. از اولین نیرو هایی بود که وارد خاک عراق شد. وقتی که در جزیره مجنون پیاده شدیم بدون اینکه تأمین باشد، شروع به ارزیابی منطقه کرد.
آن هم در حالی که سردرد داشت و یک چشمش کاملاً تخلیه شده بود! تازه از درد پا هم رنج می برد! روز اولی که بچه های گردان حضرت معصومه (س) اهداف خودشان را تصرف می کردند با حاج محمود رفتیم آخر خط. نیرو های دشمن جلوی سایت موشکی ما را گرفتند. هلیکوپتر ها از بالا تیراندازی می کردند و نیرو های عراقی از رو به رو. حاج محمود وضعیت منطقه را بررسی کرد و گفت: «باید یک ضلع از خاکریز سایت موشکی را بگیریم. » اجرای این دستور واقعاً سخت بود، اما حاج محمود پافشاری کرد! ما هم با چند شهیدی که دادیم آنجا را گرفتیم. خیلی از نیرو ها ناراحت شده بودند.
فکر می کردند حاجی اشتباه کرده! هنوز یک ساعت از تصرف آنجا نگذشته بود که نیرو های تازه نفس دشمن رسیدند و پاتک زدند. نیرو هایی که جلوی پاتک را گرفتند، همان نیرو های پشت خاکریز بودند!
🌹🍃پسرم در طول حضورش در معرکه نبرد بارها و بارها مجروح شد. در عملیات کربلای یکی از چشم هایش به شدت آسیب دید و تخلیه شد. باز هم در عملیات بدر به راحتی با زخم گلوله در ناحیه پا کنار آمد، اما حاضر به ترک منطقه نشد.
🌺🍃در عملیات بستان و کربلای ۵ مجروح شد. می گفت: «مرگ در راه خدا افتخار است!» همه این مجروحیت ها گواه ایستادگی اش بود. از اینکه در جنگ شهید نشده بود بسیار غمگین بود و حسرت می خورد.
━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️ @dmnoor
💝 در مسیر نور و شهدا 💝
✨ادامه دارد...
enc_16782021538756694553735.mp3
3.82M
🌺 #آغاز_امامت_امام_زمان_عج
💐ندیده دل به تو دادم
💐چی میشه روتو ببینم
🎙 #حاج_محمود_کریمی
👏 #استودیویی
👌فوق زیبا
لینک عضویت 👇🔰🔰🔰
@dmnoor
@dmnoor
@dmnoor
روضه خانگی - حضرت عباس(ع) - 1674.mp3
5.5M
🎙دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد...
🔻روضه #حضرت_عباس(ع)
⏱#ده_دقیقه | 05:19
👤 حجت الاسلام سید رضی #مرتضوی
🏴 @dmnoor
سلام پدر مهربان ما صبحت بخیر ❤️
سلام اے صاحب دنیا و دین
احوال زار ما را ببین
دیگر بیا تا عالمے
گردد رها از هر غمے
بہ داد ما برس اے یارِ ما
باز نما گره از ڪارِ ما
✋سلام اے نور خدا
در تاریڪے هاے زمین☀️
#سلام_امام_زمانم
#اللهم عجل لولیک الفرج
#اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
💚 @dmnoor
اول سلام
و بعد سلام
و سپس سلام
با هر نفس ارادت
و با هر نفس سلام
#ازدورسلام
#سلام_ارباب_خوبم 😍✋
❤️ @dmnoor
💢 نگاه کردن در جلسه خواستگاری
💠 سوال:
آیا در جلسه خواستگاری، برای اطلاع و آگاهی پسر از خصوصیات ظاهری دختر، جایز است به دختر بدون چادر و روسری نگاه کند؟
✍🏻 پاسخ:
❇️ اگر برای ازدواج با آن دختر مانعی نیست و پسر در صورت پسندیدن، قصد دارد با او ازدواج کند و احتمال می دهد با نگاه، آگاهی بیشتری به دختر پیدا می کند و با قصد لذت نگاه نکند، اشکال ندارد؛ البته اگر یک نگاه، کافی باشد، تکرار نگاه جایز نیست.
💢 سایت آیت الله خامنه ای
#احکام_خانواده
➖➖➖➖➖➖➖➖
🔖#بالینک به #اشتراک بگذارید👇
╭═⊰🍂🌺🌸🍂⊱━╮
🌹 @dmnoor
╰═⊰🍂🌺🌸🍂⊱━╯
💚در مسیر امام زمان(عج)💚
💢 نگاه کردن در جلسه خواستگاری 💠 سوال: آیا در جلسه خواستگاری، برای اطلاع و آگاهی پسر از خصوصیات ظاهر
✅ مسابقه احکام ۱۶۰ 🎁🎊
⁉️نگاه پسر به موی دختر در جلسه خواستگاری چه حکمی دارد❓
1⃣ اشکال دارد و حرام است.
2⃣ اگر با دیدن آگاهی بیشتری پیدا می کند جایز است.
3⃣ اگر مانع دیگری از ازدواج وجود ندارد و بدون قصد لذت نگاه کند جایز است.
4⃣ گزینه ۲ و ۳
✅گزینه صحیح را به 👇👇👇
بفرستید؛
@Masirnor113
⏱ تا ساعت ۲۰ فرصت دارید😍
📆 قرعه کشی: ۷ مهرماه🎁🎉🎊
🌹 برای شرکت در قرعه کشی حضور در کانال الزامی است 😍
https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
#متن_ترجمه #صفحه_148 سوره مبارکه #انعام
#سوره_6
#جزء_8
📖📖📖📖📖
🌷 هدیه تلاوت تقدیم به روح شهید #مرحمت_بالازاده
🌷 @dmnoor
💚در مسیر امام زمان(عج)💚
#متن_عربی #صفحه_148 سوره مبارکه #انعام #سوره_6 #جزء_8 📖📖📖📖📖 🌷 هدیه تلاوت تقدیم به روح شهید #مرحمت_
🔴شهید مرحمت بالازاده، حکم جهادش را از دستان مقام معظم رهبری گرفت
🕊🕊🕊
✨سخنان شهید بالازاده دلنشین و جذاب و تأثیرگذار بود او با بیان شیرین و شیوای خود سخن میگفت و با فصاحت، پیام شهدای انقلاب اسلامی را بیان میکرد و مردم را آماده دفاع از دین و وطن خود میساخت.
🌺شهید بالازاده با موتوری که از طرف فرمانداری به او میدهند، مروج و مبلغی کوچک میشود، تا دور افتادهترین مساجد و پایگاههای مقاومت میرود و پوستر، عکس و دستورات و فراخوانهای بسیج را ابلاغ میکند, با شروع جنگ تحمیلی، برگ دیگری از زندگی وی ورق میخورد حضورش در کنار مسئولین سپاه و بسیج حال و هوای دیگری به برنامهها میبخشد، بگونهای که بر تعداد نیروهای داوطلب برای اعزام به مناطق جنگی افزوده میشود.
🍃سال 1360، با سن کم به مناطق عملیاتی و پشت خاکریزها فکر میکند مراجعات او برای اعزام به جبهه به نتیجه نمیرسد و در این میان رو به رو شدن او با عوض محمدی, مسئول اعزام نیروی ستاد منطقه پنج آذربایجان شرقی، دیدنی و شنیدنی است, یکی بر حسب دستور و وظیفه میخواهد از اعزام افراد کم سن و سال جلوگیری نماید و دیگری بنا به وظیفه میخواهد ادای دین کند.
🌤وی بارها و بارها از اردبیل و تبریز برگردانده میشود تا اینکه سال 1361 موفق میشود با وساطت آیت الله ملکوتی، امام جمعه وقت تبریز، به خواستهاش برسد, شهید بالازاده در نخستین اعزام در عملیات مسلم بن عقیل شرکت میکند پس از اولین اعزام، تسویه نمیکند تا راه بازگشت به جبهه کماکان باز باشد ولی مسئولین طبق وظیفه، بدنبال این هستند تا او را از حضور در خط مقدم بازدارند.
💥شهید بالازاده ناامید نمیشود
مرحمت سرش را پائین انداخته و با حسرت می گوید: "اینها به من می گویند سن تو كم است اما خیال كرده اند، هر طوری شده من باید خودم را به جبهه برسانم".
او به هر دری می زند تا اینكه فرجی پیدا شود. اما واقعاً هم سن و هم هیكل او در قد و قواره جنگ نبود.
🌱مرحمت تكلیف خود را شناخته بود و بر اساس آن تكلیف باید به جبهه می رفت، لذا برای رسیدن به هدف، تصمیم بزرگی می گیرد و خود را به تنهایی و با مشقت هر چه تمام تر به پایتخت می رساند و به ملاقات رئیس جمهور می رود. با چه مشكلاتی وارد ساختمان ریاست جمهوری می شود، بماند.
رئیس جمهور وقت حضرت آیت الله خامنه ای مد ظله را ملاقات می كند. در آن ملاقات به حضور حضرت قاسم (ع) در واقعه عاشورا و 13 ساله بودن آن بزرگوار اشاره می كند و می گوید "اگر من 12 ساله اجازه حضور در جبهه ندارم، پس از شما خواهش می كنم كه دستور بدهید بعد از این روضه حضرت قاسم (ع) خوانده نشود."
🕊حرف های مرحمت رئیس جمهور را تحت تأثیر قرار داد و ایشان دست خطی با این مضمون می نویسد كه «مرحمت عزیز می تواند بدون محدودیت به منطقه اعزام شود» یعنی مجوزی بسیار معتبر كه نوجوانی با این قد و قواره ولی شجاع و نترس از رئیس جمهور می گیرد، جای هیچ حرفی و حدیثی را باقی نمی گذارد.
تا در زمان ریاست جمهوری ایشان، حکم جهاد را از دستان مبارکشان بگیرد، حکمی که بالاترین دستورهاست, این دستخط به شهید بالازاده بال و پر میدهد تا هر کس مانع اعزامش شد، آن را از جیبش در آورده و بگوید من حکم جهادم را را از آقا گرفتهام.
✨شهید بالازاده غیر از حضور در گردانهای رزمی، برای مدتی در گردان تخریب حضور یافته، بر تجربیاتش میافزاید, بین سالهای 1361 تا 1363، به دفعات در جبهه حضور مییابد و به روایت فرماندهان و همرزمانش، در عملیاتهای والفجر2 از ناحیه پای چپ زخمی شده، در عملیات خیبر دچار موجگرفتگی میشود.
❣سال 1363 به همراه خانواده به اردبیل اسبابکشی کرده و در محله پناهآباد، خانهای اجاره میکنند پس از این جابجایی، او در عملیات بدر شرکت میکند و 21اسفند 1363 با اصابت تیر و ترکش به گلو و چشم، در چهارده سالگی به شهادت میرسد, پیکر مطهرش در اردبیل تشیع و در بهشت فاطمه به خاک سپرده میشود.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🌷 @dmnoor
💝 در مسیر نور و شهدا 💝
🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃
🔻به اسارت گرفتن چند عراقی با اگزوز لودر😅
🌤مرحمت در یكی از عملیات ها كه در حال برگشت به موقعیت خودشان بود، با نیروهای دشمن مواجه می شود و این در حالی بوده است كه آن شهید قهرمان اسلحه ای هم در اختیار نداشته است، ولی ناگهان متوجه شیئی می شود و آن را بر می دارد و به عربی می گوید: "قف" یعنی "ایست" آنها از ترس و وحشت تسلیم او می شوند و مرحمت در تاریكی شب آنها را به مقر می آورد.
افسر عراقی دستگیر شده به فرمانده ایرانی می گوید: "می خواهم از شما یك سوال بپرسم. من خودم در چند كشور دوره چریكی دیده ام ولی تابحال اسلحه ای كه سرباز شما بدست داشت را ندیده ام" نگو كه مرحمت كه به دستشویی رفته بود و اسلحه هم نبرده بود، متوجه اگزوز لودر می شود كه به زمین افتاده و آن را بر می دارد و عراقیها هم از خوفی كه خداوند بر دل آنها گذاشته بود، آن را اسلحه ای پیشرفته می بینند و مرحمت برای اینكه نیروهای دشمن را خوار و ذلیل نشان بدهد، به جای اینكه اگزوز را بیاورد آفتابه را می آورد و می گوید "من با این اسلحه شما را اسیر گرفته ام" این حرف باعث انفجار خنده در بین رزمندگان اسلام و باعث شرمساری نیروهای عراقی می شود😁😅
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🌷 @dmnoor
💝 درمسیر نور و شهدا 💝
🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨