🔹نماز تو شرایط سخت
سر تا پاش خاکی بود
چشماش سرخ شده بود از سوز سرما
دو ماه بود ندیده بودمش
از چهره اش معلوم بود خیلی حالش ناجوره😓
اما رفت و وضو گرفت تا نماز بخونه
گفتم: شما حالت خوب نیست
لااقل یه دوش بگیر ، یه غذایی بخور ، بعد نماز بخون
سر سجاده ایستاد،نگاهی بهم کرد و گفت:
من خودم رو با عجله رسوندم خونه تا #نمازاولوقت بخونم
کنارش ایستادم،حس می کردم هر لحظه ممکنه بیفته زمین😰
تا آخر نماز ایستادم تا اگه خواست بیفته بگیرمش
حتی تو اون شرایط سخت هم حاضر نشد نماز اول وقتش ترک بشه
#نمازاولوقت
#شهیدمحمدابراهیمهمت
⭕️ #تلـنگر
⚠️ #شـــــــهادت شوخی نیست، چقد نماز هامون رو #اولوقت میخونیم⁉️
راوی: همسر شهید
📚منبع: یادگاران " کتاب همت " ، صفحه ۵۶
#شهدا
🌷 @dmnoor 🌷
#تلنگر
🔸ﺭﻭﺯ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﻧﯿﮑﯽ ﻫﺎیمان ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺗﺮﯾﻦ ﻓﺮﺩ ﺯﻧﺪگیمان ﻧﺨﻮﺍهیم ﺩﺍﺩ! ﺍﻣﺎ ﻣﺠﺒﻮﺭ می شویم ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﮑﯽ ﻫﺎیمان ﺭﺍ ﺑﺪهیم ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﺘﻨﻔﺮ ﺑﻮﺩیم ﻭ ﻏﯿﺒﺘﺶ ﺭﺍ ﮐﺮﺩیم!!!
گناه، خصوصا #حق_الناس، اوج حماقت است نه زرنگی! زرنگی، بندگی خداست. زرنگی های ما، همه نا زرنگی است. کسی که می گوید: سر فلانی کلاه گذاشتم! اشتباه می کند، بلکه فلانی سرش کلاه گذاشته است؛ چون حق بر گردن او پیدا کرده است.
📚آیت الله بهاءالدینی ره
#اخلاق
✅ پاتوق آقایان و بانوان مذهبی👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
🔺دقت به وقت ...
⏱ وقت شناسی را از رهبرمان بیاموزیم
#زمان
#تلنگر
#مقام_معظم_دلبری
🆔 مجمع مُومنین و مومنات👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
✅ عضو شو و به خدا نزدیکتر شو👇👇👇
@dmnoor
گریه شدید امام جواد (علیه السلام)؛ در غیبت امام زمان (علیه السلام)
---------------------------------------------
🔹صقر بن أبی دُلَف می گوید :
از امام جواد(علیه السلام) پرسیدم «امام پس از حسن (عسکری) کیست؟»
ایشان به شدت گریست و سپس فرمود :
«پس از حسن، فرزندش قائم به حق امام منتظر است»
گفتم : «چرا او را قائم گویند؟»
فرمود :
«زیرا پس از آنکه یادش از بین برود و اکثر معتقدان به امامتش مُرتد شوند، قیام می کند…»
📚کمال الدین باب ؛ ۳۷، حدیث۳
---------------------------------------------
📌تَـلَـــــــــنْـگُــر
{ امـام زمـانم! }
هیـچ کس آنقـدر سـرش شلـوغ نیـست
کہ زمـان از دسـتش در بـرود و شمـا را از یـاد ببـرد...
همـہ چیـز برمےگردد بہ اولویـت هاے آن آدم...!
اگر هرکسے بہ هر دلیلے تـو را یادش رفت، فقط یک دلیل دارد!
{تـو} جـزو اولویـت هاےاش نیسـتے...
یارےاش کنیم
آقـامون غریبہ...
اگہ امروز براے ظهورش قدم برنـدارے فردا دیـره...
همین امـروز تکلیفت رو مشخص کن...
شاید فردایی نباشہ
🔹آیت الله بهجت (ره) :
اگـر براے فرج دعا مےڪنید، علامت آن است کہ هنـوز ایــمــانـتـان پـابـرجـاسـت.
---------------------------------------------
---------------------------------------------
اَلّلهُــمَّـ ؏جــِّل لِوَلیِّــڪَ الفــَرَج
#تلنگر
#امام_زمان
🆔 مجمع مُومنین و مومنات👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
✅ عضو شو و به خدا نزدیکتر شو👇👇👇
@dmnoor
🔆 #تـلنگـــر
🔸آیت الله حائری شیرازی:
✍ نظم را رعایت کنید. آدم اگر بی برنامه باشد، پُف می کند مثل #پشمک!
✍ پشمک خورده اید؟ پشمک چقدر است؟ وقتی می گذارید دهان تان چقدر می شود؟ حجم زیادی دارد اما مغز چندانی ندارد! وقتی که شما برنامه نداشته باشید، وقتتان و کارهایتان می شود مثل پشمک. #حجم کارتان زیاد است، اما #کیفیت کارتان خیلی کم است.
✍ در عوض اگر برنامه داشته باشید و معلوم باشد چه زمانی می خوابید، چه زمانی برمی خیزید، چه زمانی مطالعه می کنید؛ اینها را وقتی فشرده می کنید دیگر پشمک نمی شود؛ #شکلات است! فشرده است!
#جملات_طلایی_علماء_وشهدا
📡 لطفا با لینک به حداقل✌️ نفر بفرستید و از خادمان خود حمایت کنید
🆔 @dmnoor
✅چه کنیم تا دیگران نسبت به زنانمان #عفیف و پاکدامن باشند؟
✍امام_صادق علیه السلام:عِفّوا عَن نِساءِ النّاسِ تَعِفَّ نِساؤكُم نسبت به زنان مردم عفّت ورزيد،تا نسبت به زنان شما عفّت ورزند
📚 الخصال : 55/75.
👌شاعر چقدر خوب این روایت را نظم در آورده است که:
هر که باشد نظرش در پیِ ناموس کسان
پیِ ناموسِ وی اُفتد نظر بُلهوسان
#تلنگر
💚احادیث اهل بیت علیهم السلام👇👇
🆔 @dmnoor
#تلنگر_و_تفکر
تـو گنـآه نڪن؛
ببین خدا چجورۍ حـٰالتـو جا میارھ!'
زندگیتو پر از وجودِ خودش میکنہ(:
- عصبے شدی؟!
+نفس بکش بگو: (بیخیال،چیزیبگم ؛
امام زمان ناراحت میشھ؛✋🏼
- دلخورٺ کردن؟
+بگو؛ خدا میبخشہ منم میبخشم🌿.
پس ولش کن!!
- تهمت زدن؟'
+آروم باش و توضیح بدھ وَ
بگو^^! بہ ائمہ [علیھالسلآم] هم خیلی تھمتـٰا زدن
- کلیپ و عکس نآمربوط خواستی ببینی؟!
بزن بیرون از صفحه بگو📲 مولآ مھمتـرھ!
- نامحرم نزدیکت بود؟!🚶♀
+بگو مھدیِ فاطمھ🌹خیلےخوشگلترھ🖐🏻
بیخیال بقیھ ... !
🌺 زندگے قشنگتـر میشھ نھ؟!
#تلنگر
یا ابا صالح المهدی ادرکنی❤
سلامتی امام زمان # صلوات🌹
📡 امام زمان(عج) رو تو فضای مجازی بهم یادآوری کنیم(لطفا با لینک)
✋ هر روز و هرلحظه امام زمان رو به یاد داشته باش👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
🤝 بیعت با آخرین حجت الهی👇👇👇
🆔 @dmnoor
#تلنگر
🔴 هر روز یک سلام و یک حاجت
🟢 آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی (ره) به شاگردان خود توصیه می کردند :
🔵 هر صبح که از خانه بیرون می آیید ، یک سلام به حضرت صاحب الامر علیه السلام عرض کرده و یک حاجت بخواهید.
#امام_زمان
#توسلات_مهدوی
🔰 به جمع منتظران ظهور بپیوندید👇
🆔 @dmnoor
*عبرتی شگفت انگیز از گردش روزگار*
در زمان به قدرت رسیدن صدام در عراق، از جمله احزاب مخالف صدام، حزب سوسیالیست بود که صدام دستور قلع و قمع اعضای آن را به برادر ناتنی خود *برزان تکریتی* سپرده بود.
یکی از دستگیر شدگان این حزب، *میاده* زن جوان ۲۲ ساله و شوهرش بودند که هر دو به اعدام محکوم شدند.
*میاده* نُه ماهه باردار بود و روزهای آخر بارداری خود را طی مینمود که قبل از اعدام نامهای برای *برزان تکریتی* برادر صدام مینویسد، و از او در خواست میکند که اعدامش را تا زمان تولد بچه به تأخیر بیاندازند.
*برزان* قبول نکرد و در جواب نامهی *میاده* نوشت:
جنین داخل شکمت هم باید بمیرد و با تو دفن گردد ....
*میاده* که روزهای آخر بارداری را طی میکرد، در روز موعود به پای چوبهی دار رفت و التماسهای او تاثیری در تاخیر حکم اعدامش نداشت.
خانم *میاده* در حین اعدام، بالای دار وضع حمل کرد و فرزند پسری با بند ناف به روی تخته، به پایین افتاد.
*رضیه* زنِ زندانبان، با اشارهی رییس زندان، طفل را در لباسهای مادرش پیچیده و به گوشهای منتقل کرد!!!
آقای *برزان* برادر ناتنی صدام پس از اجرای حکم اعدام از رییس زندان، حال و روز خانم *میاده* و جنینش را جویا شد و گزارش خواست.
رییس زندان نیز در گزارش نوشت:
جنین با مادر در چوبهی دار ماند تا مُرد ...
رییس و پزشک زندان و *رضیه* زنِ زندانبان، با هم، همقسم شدند که همدیگر را به *برزان تکریتی* نفروشند و توافق کردند که *رضیه* نوزاد را به خانهاش ببرد و با راضی کردن شوهرش شناسنامه برای کودک بگیرد.
از آن پس، همه نوزاد را *ولید* میخواندند.
سالها گذشت و *ولید* بزرگ شد.
برادر خانم *میاده* (دایی واقعی ولید) در آلمان زندگی میکرد و سالها پیشتر، خبرهایی دربارهی خواهرزادهاش *ولید* از *رضیه* زنِ زندانبان دریافت کرده بود.
او در سال ۲۰۰۳ میلادی و پس از سقوط رژیم بعثی صدام به عراق برگشت تا یادگار خواهرش *میاده* را پیدا و با خود به آلمان ببرد و از روی آدرس و نشانیهایی که *رضیه* داده بود او را یافت.
*ولید* قبول نکرد که، به آلمان مهاجرت کند و گفت:
*رضیه* مثل مادرم هست، او جان مرا نجات داده و زحمت بسیاری برای من کشیده، هرگز تنهایش نمیگذارم.
این اتفاق زمانی بود که *رضیه* بازنشسته شده بود.
خانم *رضیه* با خواهش از مسوولین، *ولید* را به جای خود، به عنوان زندانبان و مأمور زندان استخدام میکند.
ملت عراق ، افراد حزب بعث را یکی پس از دیگری دستگیر میکردند، از جمله دستگیر شدگان *برزان تکریتی* برادر ناتنی صدام بود.
از قضای الهی، *ولید* پسر خانم *میاده* ، مسئول مستقیم سلول *برزان تکریتی* شد و همانجا بود که قصهی مادر و فرزند درون شکمش را برای *برزان* تعریف کرد و گفت: حال آن فرزند من هستم!.
آقای *برزان* با شنیدن این داستان از زبان *ولید* ، از خود بیخود شد و به زمین افتاد ...
پس از صدور و تأیید حکم اعدامِ *برزان* ، *ولید* به عنوان زندانبان، مأمور اجرای اعدام او شد و با دست خود *طناب دار* را بر گردن *برزان* انداخت.
برگرفته از نوشتههای *پاریسولا لامپوس* معشوقهی صدام حسین رئیس جمهور معدوم عراق.
*آنقدر گرم است بازارِ مکافات عمل*
*چشم اگر بینا بود، هرروز، روز محشر است*
#تلنگر
📡 لطفا منتشر کنید 🙏
🌹 @dmnoor