دعا برای ظهور امام عصر علیه السلام
▪️مجموعههای صوتی "صاحب عزا"
شامل ساعتها سخن آوا پیرامون اهمیت و فضیلت عزاداری و دعا برای ظهور در مجالس عزا
🌹 با انتشار و تکثیر این مجموعه در اجر معنوی آن سهیم شوید.
2⃣ #قسمت_دوم
https://eitaa.com/doabarayezohoor
#جوانان_زینب_کبری_علیهم_السلام
🩸همه آمدند استقبال الّا زینب کبری سلاماللّهعلیها...
در نقلی آمده است:
🥀 وقتی که سیدالشهدا علیهالسلام ، نعش مطهر عون و محمد علیهماالسلام،را از میان میدان به خیمهگاه آورد، مخدرات همگی به استقبال آن دو شهید بیرون دویدند مگر زینب کبری علیهاالسلام؛ که از خیمه ها بیرون نمیآمد ( تا مبادا برادر از روی او خجل باشد) و فقط در همان جا نشسته و اینگونه دعا مینمود:
🥀 «ای خداوند محمود! این طایفه عاد و ثمود را در دنیا و آخرت به بدترین بلا مبتلا گردان و انتقام آل محمد - صلیالله علیهم اجمعین - را از ایشان بگیر.»
📚 بحرالمصائب ج۴ ص١٧٢
📚ریاض المصائب (خطی)، ص۲۰۰
✍ با تمامِ هستیات خود را ندیدن مشکل است
سختتر از خود زِ اولادَت بُریدن مشکل است
نیمه شب از خوابِ طفلانت پریدن مشکل است
بعدِشان یک لحظه حتی آرمیدن مشکل است
یک شبه یکباره یکدَم قَد خمیدن مشکل است
از جگر از جان مگو وقتی که مادر نیستی
از غمِ طفلان مگو وقتی که مادر نیستی
از دلی سوزان مگو وقتی که مادر نیستی
آه از باران مگو وقتی که مادر نیستی
داغِ مادر را فقط قدری چشیدن مشکل است
از همه از هرکسی او بیشتر آورده است
هرکه با سر آمده خانم سه سر آورده است
او فقط خود را نه بلکه دو پسر آورده است
دو پسر نه دو سپر نه دو جگر آورده است
قبلِ قربانی شدن شانه کشیدن مشکل است
داد اول بازهَم روزیِ میکائیل را
بعد از آن خانم تَفَقُد کرد عزرائیل را
بعد لطفی کرد با پا بالِ جبرائیل را
بعد هم آورد از خیمه دو اسماعیل را
آه ابراهیم این غم را شنیدن مشکل است
با برادر گفت آقاجان دو جانم را ببین
پیشِ رویِ خود تمامِ خانِمانم را ببین
پیرمردِ این حرم! دو نوحه خوانم را ببین
ای جوانمُرده! کمی دو نوجوانم را ببین
بعدِ اکبر ماندن و جامه دریدن مشکل است
چادرِ مادر به سر کرد و از این غم گریه کرد
گریه کرد و پیشِ او اربابِ عالم گریه کرد
گریه کرد و پشتِ او عباس یکدَم گریه کرد
زیرِ لب تا گفت مادر ، مادرش هم گریه کرد
گفت بی سوگند از اینجا پریدن مشکل است
بِینِ خیمه بود و میآمد صدایِ بچهها
مادر است و کاش میرفت او بِجای بچهها
حیف آبی نیست ریزد پُشتِ پای بچهها
وای میآمد زِ میدان نالههای بچهها
دیدنش که هیچ مادر را ندیدن مشکل است
اینکه هردَم با شهیدان بود حالا نیست نیست
اینکه با اکبر پریشان بود حالا نیست نیست
با حسینِ خویش نالان بود حالا نیست نیست
زیرِ تیر و سنگباران بود حالا نیست نیست
از میانِ نیزهها مادر شنیدن مشکل است
نالهها میآمد و زینب صدا میزد حسین
حالشان بَد میشُد و زینب صدا میزد حسین
یک نفر سَر میزد و زینب صدا میزد حسین
گفت عونَش اَشهدُ... و زینب صدا میزد حسین
سمتِ او در بِینِ نامحرم دویدن مشکل است
https://eitaa.com/doabarayezohoor
#حرّ_ریاحی
🩸چگونه و با چه حالی حرّ به محضر سیدالشهداء علیهالسلام رسید؟! | وقتی که قلب حرّ با ندای غربت سیدالشهداء علیهالسلام به لرزه میافتد …
در نقلها آمده است:
🥀 در روز عاشورا امام حسین علیهالسلام رو به لشکر عمر سعد کردند و فریاد زدند:
📋 أَمَا مِن مُغيثٍ يُغيثُنا لِوَجهِ اللّهِ تَعالىٰ؟ أَمَا مِن ذابٍّ يَذُبُّ عَن حَرَمِ رسولِ اللّهِ؟
▪️ آیا کسی هست که ما را به خاطر خدا یاری کند؟ آیا کسی هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟
📋 فَلَمّا سَمِعَ الْحُرُّ بنُ يَزيدِ هٰذا الْكلامَ، اِضْطَرَبَ قَلبُهُ، و دَمَعَتْ عَيْناهُ
▪️ پس وقتی که حر بن یزید ریاحی این کلام امام را شنید قلبش به لرزه افتاد و اشک از چشمانش جاری شد.
🥀 آمد تا در كنارى از لشكر ايستاد و اندک اندک از آنها فاصله گرفت. مهاجر بن اوس (كه در لشكر عمر سعد بود) به او گفت: اى حر! چه مىخواهى بكنى؟ آيا مىخواهى حمله كنى؟ پاسخش را نداد و لرزه اندامش را گرفت.
🥀 مهاجر گفت: «به خدا كار تو ما را به شك انداخته است. به خدا من در هيچ جنگى تو را هرگز به اين حال نديده بودم (كه اينگونه از جنگ بلرزى) و اگر به من مىگفتند: دليرترين مردم كوفه كيست؟ من از تو نمىگذشتم (و تو را نام مى بردم).پس اين چه حالى است كه در تو مشاهده مى كنم؟!
🥀 حر گفت: من به خدا سوگند، خود را ميان بهشت و جهنم مخیر مى بينم و سوگند به خدا هيچ چيز را بر بهشت اختيار نمیكنم؛ اگرچه پاره پاره شوم و مرا بسوزانند.
🥀 پس از او فاصله گرفت و رو به فرزندش کرد و گفت: پسرم من طاقت آتش و غضب خدا را ندارم و طاقت ندارم اینکه روز قیامت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دشمنم باشد.
🥀 آیا نمیبینی که حسین علیهالسلام یاری میطلبد و کسی او را یاری نمیکند؟
ای پسرم! همراه من بیا تا در جلوی چشم حسین علیهالسلام با این لشکر بجنگیم تا باشد که به واسطه شهادت در رکاب او سعادت مند شویم.
🥀 پسرش گفت: چه خوب کرامتی است این! سپس آن دو از لشکر ابن زیاد فاصله گرفتند و گویی نشان دادند که قصد حمله بر لشکر امام حسین علیهالسلام را دارند و همین گونه به سیدالشهدا علیهالسلام نزدیک شدند. و وقتی که به محضر امام علیهالسلام رسیدند،
📋 فنَزَلَ الْحُرُّ رَحِمَهُ اللّهُ عَن ظَهرِ جَوادِه، و طَأطَأ رَأسَه، و جَعَلَ يُقبِّل يدَ الْحسينِ عَلَيهِ.السَّلامِ و رِجْلَيْهِ، و هو يَبكي بكاءً شديداً.
▪️پس حر، از اسب پیاده شد و سرش را پایین انداخت و به دست و پای امام علیهالسلام افتاد و می بوسید و شدیداً گریه میکرد.
🥀 او به سیدالشهداء علیهالسلام عرضه داشت: من همان كس هستم كه تو را از بازگشت (به وطن خود) جلوگيرى كردم و همراهت بيامدم تا به ناچار تو را در اين زمين فرود آوردم، و من گمان نمىكردم پيشنهاد تو را نپذيرند و به اين سرنوشت دچارت كنند. به خدا اگر مىدانستم كار به اين جا مىكشد، هرگز به چنين كارى دست نمى زدم.
📋 أفَتَرىٰ ذلكَ لِي تَوبَةً؟ قالَ: نَعَم، يَتُوبُ اللّهُ عَليكَ، و يَغفِرُ لَكَ؛ مَا اسْمُكَ؟ قال: أناْ الْحُرُّ بنُ يَزيد
▪️سپس حر گفت: آیا الان توبه و بازگشتی برای من است؟ امام علیه السلام فرمودند :بله خدا توبه تو را میپذیرد و گناهانت را میآمرزد.
🥀 سپس سیدالشهداء علیهالسلام فرمودند:
📋 أنتَ الْحُرُّ كَما سَمَّتْكَ اُمُّكَ، أنتَ الْحُرُّ إنْ شاء اللّهُ في الدّنيا و الآخرةِ.
▪️اسمت چیست؟ گفت:حر بن یزید. امام فرمودند: به درستی که تو حرّی (آزادهای) همانگونه که مادرت تو را نام نهاد. انشاالله در دنیا آخرت نیز حرّ میمانی.
📋 فقالَ لَهُ الْحسينُ عَليهِالسَّلام: اِرْفَعْ رَأسَكَ يا شَيخ.
▪️پس امام علیه السلام به او فرمودند: سرت را بالا بیاور ای مردبزرگ.
برگرفته از:
📚مقتل الحسین علیهالسلام، خوارزمی،ج۲ ص۱۰
📚مقتل ابو مخنف ص۷۴
📚اسرار الشهادة ص۲۸۹
✍ کفشهایم را پُر از شن کرده بودم آمدم
خاک بر فرق و محاسن کرده بودم آمدم
پیش رویِ مرکبم پایِ پیاده آمدم
غرقِ ذکرِ مادرِ این خانواده... آمدم
بی ادب بودم ولی بی ادعایم کردهای
من امیرِ لشگری بودم گدایم کردهای
من گرفتم راهِ تو یا تو گرفتی راهِ من
راهزن من بودم اما تو گرفتی راهِ من
سنگها آوردهام تا بشکنی آئینهام
حقِ من این بود دستِ رَد زنی بر سینهام
من گنهکارم به رویِ من بیاور لااقل
بد گرفتارم به رویِ من بیاور لااقل
تا که دیدی شعله دارد خِرمنم گفتی بیا
دست خود را بستهام بر گردنم گفتی بیا
راهِ تو بستم به روی خود نیاوردی چرا
بشکند دستم به روی خود نیاوردی چرا
دستِ من وا کردی و گفتی پَرَت بالا بگیر
سَربِزیرم دیدی و گفتی سَرَت بالا بگیر
مژده دادی مادرِ عالم مرا بخشیده است
باورش سخت است زینب هم مرا بخشیده است
لطفِ زهرا بود اگر مَرهونِ آن چادر شدم
صبح حُر بن یزید و حال تنها حُر شدم
https://eitaa.com/doabarayezohoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 : فدای اون اصحاب حَلّت بِفِنائِک
💔 : سلام نوکرارو میبرن ملائک..
#شب_چهارم_اصحاب_علیهم_السلام
🚩 امام حسين (علیه السلام) فرمودند: «محبّت ما اهل بيت سبب ريزش گناهان است، چنانكه باد، برگ درختان را میريزد».
(حياة الامام الحسين، ج ۱ ص۱۵۶)
https://eitaa.com/doabarayezohoor
شب چهارم محرم ۱۴۴۵.mp3
43.26M
✅ ذکر الله چیست؟
✅ ویژگیهای اصحاب سیدالشهداء علیه السلام:
🔹 معرفت الامام
🔹 تسلیم بودن در برابر امام
🎤 شیخ اسماعیل اوجی
▪️ شب چهارم محرم ۱۴۴۵
https://eitaa.com/doabarayezohoor
سلام حضرت مولا ، مهدی جان
قرن هاست جهان ، سیاه پوش حسین است ، زمین و زمان از گام های خسته و داغدار کاروان کربلا ، گریان است و عطر شقایق های عاشورا هنوز در پیچ تاریخ به مشام می رسد ...
... و این تکرار مداوم روضه ها جاری خواهد بود تا شما ای یگانه عدل گستر موعود ، بازآیید و انتقام آن خونِ بناحق ریخته ، آن خنجر بریده ، آن لب های عطشناک و آن صورت های کبود را بازستانید ...
... تا آرام گیرد قلوب عزاداران جد شهیدتان ...
https://eitaa.com/doabarayezohoor
💡 بعد از شنیدن نام سیدالشهدا علیه السلام باید اینگونه بود
▪️حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْقُرَشِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ أَبِي عُمَارَةَ الْمُنْشِدِ قَالَ مَا ذُكِرَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ (عليه السلام) عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عليهما السلام) فِي يَوْمٍ قَطُّ فَرُئِيَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ مُتَبَسِّماً قَطُّ إِلَى اللَّيْلِ
▪️محمّد بن جعفر قرشى از محمّد بن حسين بن ابى الخطّاب، از حسن بن على، از ابن ابى عمير، از على بن غيره، از ابى عماره منشد نقل كرده كه وى گفت:
هرگز ذكر نشد حسين بن على عليهما السّلام نزد ابى عبد اللّه جعفر بن محمّد عليهما السّلام در روزى كه در آن روز آن جناب تا شب متبسّم و خندان ديده شوند.
📚 کامل الزیارات باب سى و دوّم - صفحه ۲۸۴
#امام_حسین علیه السلام
https://eitaa.com/doabarayezohoor
▫️صاحب مکیال المکارم مینویسد:
یکی از دوستان صالح من در عالم خواب، مولا صاحب الزمان علیهالسلام را دید که فرمود:
🔹من دعاگوی هر مومنی هستم كه پس از ذكر مصائب حضرت سيدالشهدا علیهالسلام برای تعجیل فرج و تایید من دعا كند!
🔸... بعض أصدقائي الصالحين، أنّه رأى مولانا الحجّة عليه السّلام في المنام، فقال ما معناه: إنّي لأدعو لمؤمن يذكر مصيبة جدّي الشهيد، ثمّ يدعو لي بتعجيل الفرج و التأييد.
📚مكيال المكارم، ج۲، ص: ۵۷.
#صاحب_عزا
#حدیث_گرافی
#دعا_برای_فرج
https://eitaa.com/doabarayezohoor
معرفت و دلسوزی حضرت حر سلام الله علیه برای امام حسین صلوات الله علیه از همان ابتدا
●قال الحر بن یزید الریاحی سلام الله علیه: وأنَا وَاللّه ِ كارِهٌ إن يَبتَلِيَنِيَ [3] اللّه ُ بِشَيءٍ مِن أمرِكَ ، غَيرَ أنّي قَد أخَذتُ بِبَيعَةِ القَومِ وخَرَجتُ إلَيكَ ، وأنَا أعلَمُ أنَّهُ لا يُوافِي القِيامَةَ أحَدٌ مِن هذِهِ الاُمَّةِ إلّا وهُوَ يَرجو شَفاعَةَ جَدِّكَ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ، وأنَا خائِفٌ إن أنَا قاتَلتُكَ أن أخسَرَ الدُّنيا وَالآخِرَةَ ولِكن أنَا ـ أبا عَبدِ اللّه ِ ـ لَستُ أقدِرُ الرُّجوعَ إلَى الكوفَةِ في وَقتي هذا ، ولكِن خُذ عَنّي هذَا الطَّريقَ وَامضِ حَيثُ شِئتَ ، حَتّى أكتُبَ إلَى ابنِ زِيادٍ أنَّ هذا خالَفَني فِي الطَّريقِ فَلَم أقدِر عَلَيهِ ، وأنَا أنشُدُكَ اللّه َ في نَفسِكَ .
●حضرت حر بن یزید ریاحی به امام حسین صلوات الله علیه فرمود: به خدا سوگند ، خوش ندارم كه خداوند ، مرا به كار تو مبتلا سازد. ليكن من با اين قوم ، بيعت كرده ام و [سپس] به سمت تو حركت نموده ام. من مى دانم كه كسى از اين امّت ، به قيامت پا نمى گذارد ، جز آن كه اميد به شفاعت جدّ تو ، محمّد صلى الله عليه و آله دارد و من ترسانم كه اگر با تو بجنگم ، دنيا و آخرتم بر باد برود ؛ ولى ـ اى ابا عبد اللّه ـ من اينك نمى توانم به كوفه باز گردم . پس اين راه را انتخاب كن و هر كجا مى خواهى ، برو تا من هم براى ابن زياد ، نامه بنويسم كه حسين از راهى ديگر مى رود و من ، توان رويارويى با وى را ندارم. من ، تو را به خدا سوگند مى دهم كه مراقب خود باشى. 😢😭
الفتوح : ج 5 ص 76 ، مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي : ج 1 ص 230 نحوه وراجع : المنتظم : ج 5 ص 335 وتذكرة الخواصّ : ص 240 .
https://eitaa.com/doabarayezohoor
پس روی به سوی لشکر ابن سعد کرد و گفت: ای کوفیان خجالت نمیکشید! او را دعوت کردهاید تا به اینجا بیاید و حال تنهایش بگذارید؟
این فرات رودی است که نه تنها آدمیان با هر مذهبی از آن مینوشند بلکه سگان و خوکان سرزمین عراق در آن غلت میزنند.
شرم بر شما باد٫ او ٫زنان٫ فرزندان و یارانش را حتی از نوشیدن جرعهای از آب فرات منع کردهاید در حالی که اینان از عطش پرپر میزنند!
پس به دل لشکر زد و به پیکار با سپاه ابن سعد پرداخت...
←نگاره نبرد حر بن یزید ریاحی با سپاه ابن سعد٫ نسخه روضه الشّهداء٫ قرن دهم هجری
https://eitaa.com/doabarayezohoor
#جوانان_زینب_کبری_علیهم_السلام
🩸همه آمدند استقبال الّا زینب کبری سلاماللّهعلیها...
در نقلی آمده است:
🥀 وقتی که سیدالشهدا علیهالسلام ، نعش مطهر عون و محمد علیهماالسلام،را از میان میدان به خیمهگاه آورد، مخدرات همگی به استقبال آن دو شهید بیرون دویدند مگر زینب کبری علیهاالسلام؛ که از خیمه ها بیرون نمیآمد ( تا مبادا برادر از روی او خجل باشد) و فقط در همان جا نشسته و اینگونه دعا مینمود:
🥀 «ای خداوند محمود! این طایفه عاد و ثمود را در دنیا و آخرت به بدترین بلا مبتلا گردان و انتقام آل محمد - صلیالله علیهم اجمعین - را از ایشان بگیر.»
📚 بحرالمصائب ج۴ ص١٧٢
📚ریاض المصائب (خطی)، ص۲۰۰
#جوانان_زینب_کبری_علیهم_السلام
🩸رزم عون بن عبدالله بن جعفر و در عاقبت شهادت مظلومانه او ...
در نقلها آمده است:
🥀 عون بن عبدالله وقتی که برادر خود، محمد را کشته و آغشته در خون دید بی اختیار به طرف میدان حرکت کرد و یک ضربه کاری بر قاتل برادر زد و او را به درک واصل کرد و با جوانان دیگر همت کردند و نعش برادر را به خیمه ها آوردند.
🥀 سپس به خدمت امام علیهالسلام رسید و معذرت خواست و عرضه داشت: مولای من! از مرگ برادر بی اختیار بودم حال اجازه میخواهم تا خود را به برادر خود برسانم.
🥀 سیدالشهدا علیه السلام او را در آغوش گرفت و صورتش را بوسید و با چشم گریان به او اذن میدان داد.
📋... فَإنَّ اُمَّهُ زِينبَ الْعَقيلَةَ وَاقِفَةٌ تَنظُرُ إلَيْهِ.
▪️ مادرش زینب کبری سلاماللّهعلیها دم خیمه ایستاد و نگاهش را به او دوخت.
🥀 او وارد میدان شد و چنین رجز میخواند:
📋 إنْ تُنكِروني فَأنا ابْنُ جَعْفَرٍ
شَهيدُ صِدقٍ فِي الْجَنانِ الْأَزْهَرِ
يُطيرُ فِيها بِجَناحٍ أخْضَرٍ
كَفَىٰ بِهٰذا شَرَفَاً فِي الْمَحْشَرِ
▪️اگر مرا نمى شناسيد، فرزند جعفرى هستم كه براستى شهيد گشت و با بال سبز در بهشت پرواز مى كند.در قيامت همين شرف مرا بس است (كه فرزند چنين پدرم)
📋 ثُمَّ قَتَلَ حَتَّىٰ قَتَلَ مِنَ الْقَومِ ثَلاثَةَ فَوارِسَ و ثَمانيةَ عَشَرٍ راجِلَاً
▪️سپس جنگید تا اینکه از آن حرامیان، سه سواره و هجده پیاده را به درک واصل کرد.
🥀 اما در آخر عبدالله بن قطبه نهبانی، عمودی آهنین بر پشت عون زد و تمام فقرات و استخوانهای او را خرد کرد و روی زمین افتاد و به شهادت رسید.
📚المناقب ج۴ص١٠۶
📚نفس المهموم ص٣١٨
📚وسیلة الدارین ص۴١۶
📚ریاض القدس ج٢ (نسخه خطی)
#جوانان_زینب_کبری_علیهم_السلام
🩸محمّد، پسر بزرگ زینب کبری سلاماللهعلیهما، به پای داییاش میافتد تا اذن میدان بگیرد ...
در نقلی آمده است:
🥀زینب کبری سلاماللّهعلیها لباس رزم بر تن دو فرزندش پوشاند و شمشیر بر کمرشان بست و از خیمه بیرون آمد و در حضور سیدالشهدا علیهالسلام ایستاد و عرضه داشت:
🥀 برادر جان! این دو پسر را آوردهام تا فداییات شوند، خواهشم این است که هدیه ناقابل خواهر را قبول کنی و دست رد بر سینهام نگذاری.
🥀 امام علیهالسلام وقتی که حال زار زینب کبری سلاماللّهعلیها و دو جوان کفن پوشیداش را دید، اشک ریخت و آهی کشید اما جوابی نداد.
🥀 «محمد» که برادر بزرگ «عون» بود عرضه داشت: مولای من! اگر برادرم عون را اذن میدان ندهی و او را از برای تسلّی دل مادرم بگذاری، لکن تمنّا دارم که مرا اذن دهی تا رو به آخرت آورم و در خدمت جدّ پاکیزه سرشتم، جعفر طیّار در بهشت طیران کنم. (عبدالله، شوهر حضرت زينب سلاماللّهعلیها، فرزند حضرت جعفر طیار علیهالسلام میباشد.)
🥀 محمد این جملات را گفت و خود را به روی قدم های امام علیهالسلام انداخت و سر برنداشت تا آنکه سیدالشهدا علیهالسلام اذن میدان را به او داد...
📚ریاض القدس ج٢ (نسخه خطی)
4_5796544865487558203.mp3
3.07M
🔸حسینِ زمان
نکاتی پیرامون پیوندهای وجود مقدس سیدالشهداء و امام عصر علیهماالسلام
🎧 قسمت سوم
#حسین_زمان
#پادکست_مهدوی
https://eitaa.com/doabarayezohoor
🏴 امام باقر علیه السلام
▪️ أيُّمَا مُؤْمِنٍ ذَرَفَتْ عَيْنَاهُ لِقَتْلِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حَتَّى تَسِيلَ عَلَى خَدِّهِ بَوَّأَهُ اَللَّهُ غُرَفاً فِي اَلْجَنَّةِ يَسْكُنُهَا أَحْقَاباً
▪️ هر مؤمنى كه چشمش براى كشته شدن حسين بن على عليه السّلام اشك بريزد تا بر گونهاش روان گردد خداوند او را در بهشت در غرفهها جاى دهد كه روزگارها در آن بماند
📗 دمع السجوم (ترجمه نفس المهموم )، علامه شعرانی، ص36
https://eitaa.com/doabarayezohoor