هدایت شده از 📝 داستان شیعه 🌸
.
🤲 خواستن جدی در دعا
قحطی سراسر حجاز را فرا گرفت بود، مردم به حضور پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله آمدند و از آن حضرت خواستند، دعا کند و از درگاه خدا درخواست باران نماید.
رسول خدا صلىاللهعليهوآله از خدا خواست تا بارانش را فرو فرستد، باران بسیار آمد، به طوری که مردم از غرق شدن ترسیدند و گفتند: این بارندگی شدید و بسیار موجب غرق شدن خواهد شد،
پیامبر صلیاللهعلیهوآله با دست اشاره کرد و گفت: خدایا! بارانت را به اطراف مدینه بفرست، بر ما نفرست،
ابرها را به اطراف مدینه بفرست، بر ما نفرست.
ابرها به اطراف پراکنده شدند.
جمعی از اصحاب از رسول خدا صلىاللهعليهوآله پرسیدند: یک بار از درگاه خدا طلب باران کردی، ولی باران نیامد، سپس طلب باران کردی، باران آمد، چرا بار اول نیامد بار دوم آمد؟!
پیامبر صلیاللهعلیهوآله در پاسخ فرمود:
انی دعوت ولیس لی فی ذلک نیة، ثم دعوت ولی فی ذلک نیة:
من (بار اول) دعا کردم ولی تصمیم جدی برای دعا و درخواست نداشتم، ولی بار دوم، در دعا تصمیم جدی داشتم.
📔 اصول کافی: ج٢، ص۴٧۴
#پيامبر #داستان_کوتاه
🔰 @DastanShia