➲ @doahaye_mojezegar🍂🍃🌸🍂🍃🌸
🍂🍃🌸🍂🍃🌸
🍂🌸🍂
🌸
✨﷽✨
#حڪایت
🍃🌺 روزے حضرت رسول اڪرم (صلی الله علیه و آله) از شيطان پرسيدند :
اے ملعون چرا مانع از صدقہ دادن مے شوے؟
🍃🌺 شيطان گفت: اے رسول خدا اگر ارّه اے بر سرم گذارند و مانند درخت ارّه ام ڪنند برايم راحت تر است از تحمل صدقہ دادن اشخاص‼️
🍃🌺 حضرت فرمودند: چرا از صدقہ دادن مردم ناراحتے؟
🍃🌺 شيطان جواب داد : در صدقہ پنج خصلت است↯↯
➊ مال را زياد مے ڪند
➋ مريضان را شفا مے دهد
➌ بلاها را دفع مے ڪند
➍ صدقہ دهندگان بہ سرعت از پل صراط عبور مے ڪنند
➎ بدون حساب وارد حساب مے شوندو عذابے برايشان نيست.
🍃🌺 رسول اڪرم (صلی الله علیه و آله) پس از شنيدن اين سخنان از شيطان بہ او فرمودند: خدا عذابت را زياد ڪند.
🌸
🍂🌸🍂
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
➲ @doahaye_mojezegar🍃🍂🌸🍃🍂🌸
➲ @doahaye_mojezegar✧✸✿✧✸✿
✧✸✿✧✸✿
✧✿✧
✿
#حڪـایت
#اهمیت_راز_دارے
🎗مےگويند روزے مرد ڪشڪ سابے نزد شيخ بهائے رفت و از بيڪارے و درماندگے شڪوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را بہ او بياموزد، چون شنيده بود ڪسے ڪہ اسم اعظم را بداند درمانده نشود و بہ تمام آرزوهايش برسد.
🎗 شيخ مدتےاو را سر گرداند و بعد بہ او مےگويد اسم اعظم از اسرار خلقت است و نبايد دست نااهل بيافتد و رياضت لازم دارد و براے اين ڪار بہ او دستور پختن فرنے را ياد مےدهد و مےگويد آن را پختہ و بفروشد بصورتے ڪہ نہ شاگرد بياورد و نہ دستور پخت را بہ ڪسے ياد دهد.
🎗 مرد ڪشڪ ساب مےرود و پاتيل و پيالہ اے میخرد شروع بہ پختن و فروختن فرنے مے ڪند و چون ڪار و بارش رواج مےگيرد طمع ڪرده و شاگردے مےگيرد و ڪار پختن را بہ او مےسپارد!
🎗 بعد از مدتے شاگرد مےرود بالا دست مرد ڪشڪ ساب دڪانے باز ميکند و مشغول فرنے فروشے ميشود بہ طورے ڪہ ڪارمرد ڪشڪ ساب ڪساد میشود.
🎗 ڪشڪ ساب دوباره نزد شيخ بهائے ميرود و با نالہ و زارے طلب اسم اعظم ميڪند.
🎗 شيخ چون از چند و چون ڪارش خبردار شده بود بہ او ميگويد: «تو راز يڪ فرنے پزے را نتوانستے حفظ ڪنے حالا میخواهے راز اسم اعظم را حفظ ڪنے؟ برو همان ڪشڪت را بساب.»
✿
✧✿✧
✸✧✿✸✧✿
➲ @doahaye_mojezegar✸✧✿✸✧✿
➲ @doahaye_mojezegar✧✸✿✧
✧✸✿✧
✧✿
✿
#حڪایـت
🍁✨ آرایشگر دختر فرعون، خدا پرسـت بود. روزی در حالـی که سر دختر فرعون را شانه می کرد، شانه از دستش افتاد، آن را برداشت و نام خدا را بر زبان آورد. دختر فرعـون گفت: آیا جز پدر من، خداے دیگری داری؟ آرایشگر گفت: خداے من و خداے پدر تو و خدای آسمان ها و زمین، خدای یگانه است ڪه شریکی ندارد.
🍁✨ دختر برخاسـت و گریه کنان نزد پـدر رفت.
فرعون گفت: چرا گریـه می کنی؟ دختر گفت: آرایشگر گفته است که خدای من و خدای تو و خـدای آسمان ها و زمیـن یکی است.
فرعون، آرایشگر را احضـار کرد و گفت: اگر از این گفتار بازنگـردی تو را هلاڪ می کنم! آرایشـگر از توحید باز نگشت!
🍁✨ فرعـون دستور داد او را چهار میخ کردند و با میخ ها بر زمین دوختند و مار و عقـرب بر سینه اش گذاشتند. فرعون گفت: از دینت باز گرد! اما او نپذیرفت! فرعون دستور داد دخـتر بزرگ او را روی سینـه اش سر بریدند؛ ولـی او از توحید باز نگشت. دختر شیر خواره ای داشت، او را نیز آوردند و روی سینه اش سر بریدند؛ اما دست از دین خود برنداشـت و سپس خود آن زن با ایمان را به شهـادت رساندند.
📚 داستان هاے ڪشف الاسرار
✿
✧✿
✸✧✿✸
➲ @doahaye_mojezegar✸✧✿✸
➲ @doahaye_mojezegar✧✸✿✧
✧✸✿✧
✧✿
✿
#حـڪایـت
✍✨ میگوینـد روزے مرد ڪشڪ سابـی نزد شیخ بهائی رفت و از بیڪاری و درماندگـی شڪوه نمود و از او خواسـت تا اسم اعظـم را بـه او بیاموزد، چون شنـیده بود ڪسی ڪه اسم اعظم را بداند درمانـده نشود و بـه تمام آرزوهایش برسد.
✍✨شیـخ مدتی او را سر گرداند و بعـد بـه او میگوید اسم اعظم از اسـرار خلقت است و نباید دسـت نااهل بیافتد و ریاضـت لازم دارد و براے این ڪار به او دستور پخـتن فرنـی را یاد میدهـد و میگوید آن را پختـه و بفروشد بصورتـی ڪه نـه شاگرد بیاورد و نـه دستور پخـت را بـه کسی یاد دهد.
✍✨ مرد ڪشڪ ساب میرود و پاتـیل و پیاله اے خریده شـروع به پخـتن و فروختـن فرنـی میڪند و چون ڪار و بارش رواج میگیرد طمـع کرده و شاگردے میگیرد و ڪار پختن را به او میسپارد. بعد از مدتـی شاگرد میرود بالا دست مرد ڪشڪ ساب دکانـی باز میکند و مشـغول فرنـی فروشـی میشود بـه طوری که کار مرد ڪشڪ ساب کساد میشود.
✍✨ ڪشڪ ساب دوباره نزد شیخ بهائی مـیرود و با ناله و زاری طلب اسم اعظـم میکند. شیـخ چون از چند و چون ڪارش خبردار شده بود بـه او میگوید: «تو راز یڪ فرنـیپزی را نتوانستـی حفظ ڪنی حالا میخواهـی راز اسم اعظم را حفـظ ڪنی؟ تو برو ڪشڪت را بسـاب»
✿
✧✿
✸✧✿✸
➲ @doahaye_mojezegar✸✧✿✸
➲ @doahaye_mojezegar✧✸✿✧
✧✸✿✧
✧✿
✿
#حڪایــــت🔰🔰
🔘 پادشاهـی هنگام پوست ڪندن سیبـی با یڪ چاقوے تیز انگشت خـود را قطع ڪرد. وقتـی ڪه نالان طبیـبان را مـیطلبید وزیرش گفت: «هیچ ڪارِ خداوند بیحڪمت نیست.» . پادشاه از شنـیدن این حرف ناراحتتر شد و فریاد ڪشید: «در بریـده شدن انگشـت من چـه حڪمتی است؟» و دستور داد وزیـر را زندانـی ڪنند.
🔘 روزها گذشـت تا اینڪه پادشاه براے شڪار بـه جنگل رفت و آنجا آن قدر از سربازانـش دور شد ڪه ناگهان خود را میـان قبیلهاے وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر ڪرده و بـه قصد ڪشتنش بـه درختـی بستند. اما رسـم عجیبـی هم داشتند ڪه بدن قربانیانشان باید ڪاملاً سالم باشد و چون پادشاه یڪ انگشت نداشت او را رها ڪردند و او بـه قصر خود بازگشت. در حالـی ڪه بـه سخن وزیر میاندیشـید دستور آزادے وزیر را داد.
🔘 وقتـی وزیر بـه خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتـی، قطع شدن انگشتم براے من حڪمتی داشت ولـی این زندان رفتن براے تو جز رنج ڪشیدن چه فایدهاے داشته؟» وزیر در پاسخ پادشـاه لبخند زد و پاسخ داد: «براے من هم پر فایـده بود چرا ڪه من همیشـه و در همـه حال با شما بودم و اگر آن روز در زنـدان نبودم حالا حتـماً ڪشته شده بودم.»
✿
✧✿
✸✧✿✸
➲ @doahaye_mojezegar✸✧✿✸
➲ @doahaye_mojezegar🍂🍃🌸🍂🍃🌸
🍂🍃🌸🍂🍃🌸
🍂🌸🍂
🌸
✨﷽✨
#حڪایت
🍃🌺 روزے حضرت رسول اڪرم (صلی الله علیه و آله) از شيطان پرسيدند :
اے ملعون چرا مانع از صدقہ دادن مے شوے؟
🍃🌺 شيطان گفت: اے رسول خدا اگر ارّه اے بر سرم گذارند و مانند درخت ارّه ام ڪنند برايم راحت تر است از تحمل صدقہ دادن اشخاص‼️
🍃🌺 حضرت فرمودند: چرا از صدقہ دادن مردم ناراحتے؟
🍃🌺 شيطان جواب داد : در صدقہ پنج خصلت است↯↯
➊ مال را زياد مے ڪند
➋ مريضان را شفا مے دهد
➌ بلاها را دفع مے ڪند
➍ صدقہ دهندگان بہ سرعت از پل صراط عبور مے ڪنند
➎ بدون حساب وارد حساب مے شوندو عذابے برايشان نيست.
🍃🌺 رسول اڪرم (صلی الله علیه و آله) پس از شنيدن اين سخنان از شيطان بہ او فرمودند: خدا عذابت را زياد ڪند.
🌸
🍂🌸🍂
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
➲ @doahaye_mojezegar🍃🍂🌸🍃🍂🌸
➲ @doahaye_mojezegar🍂🍃🌸🍂🍃🌸
🍂🍃🌸🍂🍃🌸
🍂🌸🍂
🌸
✨﷽✨
#حڪایت
🍃🌺 روزے حضرت رسول اڪرم (صلی الله علیه و آله) از شيطان پرسيدند :
اے ملعون چرا مانع از صدقہ دادن مے شوے؟
🍃🌺 شيطان گفت: اے رسول خدا اگر ارّه اے بر سرم گذارند و مانند درخت ارّه ام ڪنند برايم راحت تر است از تحمل صدقہ دادن اشخاص‼️
🍃🌺 حضرت فرمودند: چرا از صدقہ دادن مردم ناراحتے؟
🍃🌺 شيطان جواب داد : در صدقہ پنج خصلت است↯↯
➊ مال را زياد مے ڪند
➋ مريضان را شفا مے دهد
➌ بلاها را دفع مے ڪند
➍ صدقہ دهندگان بہ سرعت از پل صراط عبور مے ڪنند
➎ بدون حساب وارد حساب مے شوندو عذابے برايشان نيست.
🍃🌺 رسول اڪرم (صلی الله علیه و آله) پس از شنيدن اين سخنان از شيطان بہ او فرمودند: خدا عذابت را زياد ڪند.
🌸
🍂🌸🍂
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
➲ @doahaye_mojezegar🍃🍂🌸🍃🍂🌸
#حڪایــــت🔰🔰
🔘 پادشاهـی هنگام پوست ڪندن سیبـی با یڪ چاقوے تیز انگشت خـود را قطع ڪرد. وقتـی ڪه نالان طبیـبان را مـیطلبید وزیرش گفت: «هیچ ڪارِ خداوند بیحڪمت نیست.» . پادشاه از شنـیدن این حرف ناراحتتر شد و فریاد ڪشید: «در بریـده شدن انگشـت من چـه حڪمتی است؟» و دستور داد وزیـر را زندانـی ڪنند.
🔘 روزها گذشـت تا اینڪه پادشاه براے شڪار بـه جنگل رفت و آنجا آن قدر از سربازانـش دور شد ڪه ناگهان خود را میـان قبیلهاے وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر ڪرده و بـه قصد ڪشتنش بـه درختـی بستند. اما رسـم عجیبـی هم داشتند ڪه بدن قربانیانشان باید ڪاملاً سالم باشد و چون پادشاه یڪ انگشت نداشت او را رها ڪردند و او بـه قصر خود بازگشت. در حالـی ڪه بـه سخن وزیر میاندیشـید دستور آزادے وزیر را داد.
🔘 وقتـی وزیر بـه خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتـی، قطع شدن انگشتم براے من حڪمتی داشت ولـی این زندان رفتن براے تو جز رنج ڪشیدن چه فایدهاے داشته؟» وزیر در پاسخ پادشـاه لبخند زد و پاسخ داد: «براے من هم پر فایـده بود چرا ڪه من همیشـه و در همـه حال با شما بودم و اگر آن روز در زنـدان نبودم حالا حتـماً ڪشته شده بودم.»
🔻با منتشرڪردن پیامها ↯با لینک↯ درثواب آنها شریڪ شوید🔺
↯ 🇯🇴🇮🇳 ↯
❄️🌨 eitaa.com/joinchat/3418095617C0a0522f7e2