➲ @doahaye_mojezegar✧✸✿✧
✧✸✿✧
✧✿
✿
#داستانهای_قرآنی_حضرت_ابراهيم_15
🎗قسمت آخر
✍ زندگینامه حضرت ابراهیم علیه السلام :
________________________
ساعتی بعد ماه طلوع کرد . ابراهیم نگاهی تحسین آمیز به او کرد و گفت : خدای من اینست . هم بزرگتر ، هم نورانی تر و هم جذاب تر.
✛✻✛✻✛✻✛✻✛✻✛✻
با گذشت چند ساعت ، ماه نیز به همان سرنوشت گرفتار شد و در گوشه آسمان غروب کرد . ابراهیم از ماه نیز بدلیل غروب کردنش ، بیزاری جست و گفت : نه ، این هم خدای من نیست
✛✻✛✻✛✻✛✻✛✻✛✻
و اگر پروردگار من ، مرا هدایت نکند ، من نیز در زمره گمراهان قرار خواهم گرفت و به پرستش موجوداتی همانند ستاره و ماه گرفتار خواهم گشت .
✛✻✛✻✛✻✛✻✛✻✛✻
با غروب ماه و گذشتن ساعاتی چند ، شب بسر آمد و خورشید عالم تاب با درخشندگی و جلوه بی مانندش طلوع کرد و به حکومت ظلمت و تاریکی پایان داد .
✛✻✛✻✛✻✛✻✛✻✛✻
ابراهیم فریاد برآورد که این خدای من است . هم زیبا و با عظمت و هم گرم و با حرارت و هم بزرگتر و شایسته تر ، آری اینست خدای من .
✛✻✛✻✛✻✛✻✛✻✛✻
خورشید بر اساس قانون خلقت ، ساعتی چند نور افشانی و زمین را از نور و حرارت خود بهره مند ساخت ولی او نیز در پایان ساعات تعیین شده ، راه غروب را در پیش گرفت و از نظرها نا پدید شد .
✛✻✛✻✛✻✛✻✛✻✛✻
ابراهیم آخرین ضربه را بر عقاید تزلزل یافته ستاره پرستان وارد آورد و گفت : نه این هم خدا نیست . من از همه خدایان ساختگی بیزارم . من روی دل بسوی خداوندی دارم که آسمان و زمین را آفرید .
✛✻✛✻✛✻✛✻✛✻✛✻
خورشید و ماه و ستارگان را بوجود آورد و هر کدام را در مدار بخصوصی بگردش انداخت خدائی که خالق و حاکم بر جهان هستی است و همه چیز فرمان بردار بی چون و چرای او است .
✛✻✛✻✛✻✛✻✛✻✛✻
🍂✨ پایان داستان حضرت ابراهیم (ع) و از فردا داستان حضرت اسماعیل (ع) خدمت شما بزرگوارن ارائـه خواهد شد✨🍂
📚 دوره کامل قصه های قرانی نوشته محمد صحفی
✿
✧✿
✸✧✿✸
➲ @doahaye_mojezegar✸✧✿✸