✅میخواهم مثل حسن باشم!
✍فرزند آیتالله قاضی میگوید: یکی از شاگردان پدرم برایم تعریف کرد وقتی من به دنیا آمدهام، پدر را در صحن سیدالشهدا علیهالسلام دیده که در سجده در حال گفتنِ «حسن، حسن» است. دلیلش را از او پرسیده بود. گفته بود خداوند فرزندی به من داده که نام او را حسن گذاشتهام و هرچه ما اراده کنیم، او به همان شکل از ما #اطاعت میکند: اگر بخواهیم بخوابد، میخوابد؛ اگر بخواهیم بنشیند، مینشیند؛ اگر به راست و چپ بگردانیمش، اطاعت میکند. من از خداوند در سجده طلب میکردم که مثل حسن باشم.
📚 از کتاب کهکشان نیستی
🌹 @dobare_zendegi 🌹
🌷 داستان کوتاه
✅ چشمهایی که نمی گریند
یک شب وارد مسجد کوفه شدم. جوانی را دیدم که با پروردگار خود مشغول راز و نیاز است. سر به سجده گذاشته و مناجات می کند. به سوي او رفتم. دیدم امام سجاد (ع) است.
صبح که شد، به خدمتش رسیدم و گفتم: یابن رسول الله! با این مقام و موقعیتی که شما داري، باز هم خود را به رنج و زحمت می اندازي؟
به محض شنیدن این جمله، اشک از دیدگان ایشان فرو ریخت و فرمود: ای یوسف بن اسباط! از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که همه چشمها روز قیامت گریان است مگر چهار چشم:
1. چشمی که از ترس (عذاب) خدا بگرید.
2. چشمی که در راه خدا از بین برود.
3. چشمی که از نگاه #حرام خود داري کند.
4. چشمی که شب زنده دار باشد.
هنگام سجده بندگان، خداوند به فرشتگانش افتخار می کند و می فرماید: به این بنده من نگاه کنید. روحش نزد من است و بدنش در #اطاعت از دستورات من است. ببینید چگونه از خواب کناره گرفته و از ترس عذاب، مرا صدا می زند و آرزو دارد رحمتم شامل حالش گردد. گواه باشید که او را بخشیدم.
📚 داستانهای بحارالانوار، ج 6 ص 118
🌹 @dobare_zendegi 🌹