واجب ها و حرام ها تابع چیست ⁉️
〰〰〰 #سخن_بزرگان 〰〰〰
تعبیر فقها این است که احکام، تابع مصالح و مفاسد واقعی است؛ یعنی واجبها تابع مصلحتهای ملزمه برای بشر
است و حرامها تابع مفسدههای ملزمه. اگر اسلام چیزی را گفته واجب است به این دلیل است که یک مصلحت ملزمهای در کار بوده، و اگر چیزی را گفته حرام است به دلیل یک مفسده بسیار مهمی است. فقها میگویند آن مصلحتها و مفسدهها به منزله علل احکامند.
#استاد_مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ج 2، ص27،26
📎〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🌹 @dobare_zendegi 🌹
🔷قوای روحی را باید ورزش داد 💮🛡
غرض این جهت است که تمام قوای بدنی را باید ورزش داد . قوای روحی هم همینطور ، مخصوصاً قوای عالی انسانی را، قوّه اراده را، قوّه عقل را، فکر را، تمرکز فکر را، اینها را باید تقویت کرد. اینها اخلاق است.
پایه اخلاق این است که اراده انسان قوی و نیرومند باشد ؛ یعنی اراده انسان بر شهوتش حکومت کند، بر عاداتش حکومت کند، بر طبیعتش غالب باشد. چطور ؟ یعنی شخص آنچنان با اراده باشد که اگر تشخیص داد که باید این کار را کرد، تصمیم بگیرد و هیچ طبیعتی نتواند جلو او را بگیرد.
مثلًا همان اوّلی که نماز بر شخصی تکلیف میشود و یا تشخیص میدهد که نماز برای او خوب است و بعد از این باید سحرها حرکت کند نماز بخواند، دعا کند، استغفار کند، از خداوند استعانت بجوید و کمک بگیرد، هنگام خواب یکدفعه بلند میشود. طبیعتش به او میگوید بخواب، استراحت کن. دلش میخواهد بخوابد،خوابش هم میآید و از خوابیدن لذت میبرد. در اینجا اگر اراده قوی و نیرومند باشد بر طبیعت غلبه میکند، فوراً از جا برمیخیزد و نماز میخواند.یا اگر احساس کرد که کم خوردن خوب است،
وقتی سر سفره مینشیند، مقداری که میخورد میبیند باز هم اشتها دارد (مخصوصاً ما ایرانیها که به پرخوری عادت کردهایم، اتّساع معده داریم، همیشه بیش از اندازهای که احتیاج داریم غذا میخوریم)،
احساس میکند که هنوز گرسنه است و باز هم میل دارد. عقل به او حکم میکند دیگر نخور، همین مقدار که خوردی کافی است. طبیعت میگوید بخور! اراده قوی است، نمیگذارد بخورد.
یا در مورد عادتها، میفهمد که سیگار کشیدن برایش بد است، ضرر بدنی دارد، ضرر اخلاقی دارد، ضرر مالی دارد. اگر بااراده باشد تصمیم میگیرد که دیگر سیگار نکشد و نمیکشد،
یعنی اراده بر عادت غلبه میکند. اما اگر اراده نداشته باشد، عادت غلبه میکند.
#استاد_مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ج 1، ص 210،211 ⤴️💎
🌹 @dobare_zendegi 🌹
💠🔹🤮چرا به ما گفتهاند یک دروغ که انسان بگوید تعفّنی از دهان او بلند میشود که تا هفت آسمان {1}
🧚♂♨️فرشتگان را متأذّی میکند؟ آنوقت میگویند چرا انسان وقتی در جهنم است، اینقدر جهنم عفونت دارد ؟!
🧟♂عفونت جهنم همین عفونتهایی است که ما خودمان در دنیا ایجاد کردهایم،
🗣همین دروغهایی است که خودمان میگوییم. دشنام دادن و همْز و لمْز کردن {2} هم همینطور است.
👈تهمت زدن سرور همه اینهاست، چون تهمت زدن هم {رذیلت} دروغ گفتن را دارد
❌⚠️و هم {رذیلت} غیبت کردن را. چون آدمی که غیبت میکند، راست میگوید و بدگویی میکند
🧛♂❌و آدمی که دروغ میگوید، دروغ میگوید ولی بدگویی کسی را نمیکند، یک دروغی میبافد و میگوید.
♨️🙎♂اما آدمی که تهمت میزند، در آنِ واحد، هم دروغ میگوید و هم غیبت میکند؛ یعنی دو گناه کبیره را با یکدیگر انجام میدهد.
🍃(1)منظور، این آسمانهای ظاهری نیست بلکه بطون و ملکوت عالم است.
🍃(2)یعنی بدگویی وعیب جوی کردن
📚 #استاد_مطهری، انسان کامل، ص29 ،30 💫
🌹 @dobare_zendegi 🌹
هرچه تو را از خدایت به خود مشغول کند آن بت توست 🐲💰
قرآن راه بازیافتن خود را ذکر خدا معرفی میکند که ذکر خدا و توجه به خدا طبعاً مستلزم عدم توجه و صَرف توجه از غیر خدا هم هست؛ دیگر غیرخدا در این مرتبه میشود شرک. میگویند: «کلُّ ما شَغَلَک عَنْ رَبِّک فَهُوَ صَنَمُک» هرچه تو را از خدایت به خود مشغول کند آن بت توست. این، روح و حقیقتِ شرک است.
انسان وقتی به خدا توجه کند طبعاً از غیرخدا انصراف پیدا میکند و وقتی به غیر خدا توجه کند از خدا انصراف پیدا میکند. البته من متوجه این نکته هستم که انسان به مرحلهای میرسد که بعد از آن که توجهش به خدا کامل میشود بار دیگر به همة اشیاء توجه پیدا میکند بدون آنکه موجب انصراف از خدا بشود، که همان مفهوم《 رِجالٌ لاتُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِکرِ اللهِ...》 است.
#استاد_مطهری، انسان شناسی قرآن، ص186 ، 187 🍂🦋
🌹 @dobare_zendegi 🌹
#خسران_نفس_چیست 💢⤵️
خود را هدر دادن ، و خود را از دست دادن ... 👌🖇
انسان به هر اندازه که محو اشیاء دیگر بشود خودش را فراموش کرده و قهراً سعادت واقعی خودش را هم فراموش میکند و از سعادت واقعی خودش غافل میماند که ملازم با غفلت از خدا هم هست. به هر اندازه که انسان به خدا که مُبدع و خالق اوست توجه کند و ذاکر خداوند باشد به خود واقعیاش بیشتر توجه داشته و در مسیر سعادت واقعی خودش قدم برمیدارد. تنها، کسانی که خداشناس و خداپرست و همیشه خدا را متذکر هستند، واقعا برای سعادت واقعی خودشان گام برمیدارند.
همین قدر که انسان از خدا غافل شد، بدون اینکه خودش توجه داشته باشد، بردة اشیاء دیگر میشود و خودش را فدای آنها میکند و وجود خودش را هدر میدهد و این است معنی «خسران نفس». لازمة نسیان نفس، خسران نفس است یعنی هدر دادن خود و خود را از دست دادن.
( #استاد_مطهری ، انسان شناسی قرآن ) ص160 🌾
🌹 @dobare_zendegi 🌹
مرگ از نظر قرآن ⁉️ 📖
از قرآن کاملاً میتوانیم استنباط کنیم که انسان یک خودی دارد غیر از این اعضا و جوارح و غیر از آنچه که «تن» نامیده میشود، برای اینکه میبینیم وقتی قرآن ماهیت مرگ را بیان میکند از آن به «توفّی خود» تعبیر میکند.
مرگ از نظر قرآن یعنی استیفاء کامل «خود» از طرف خداوند به وسیلة فرشتگان الهی: اللهُ یتَوَفَّى اْلأنْفُسَ حینَ مَوْتِها. «توفّی» از مادة «وفی» است که «وفا» و «استیفاء» از همین ریشه است. وقتی چیزی را به تمام و کمال بدهند یا بگیرند مادة «وفی» را به کار میبرند. «ایفاءکرد» یعنی به تمام و کمال داد، و «توفّی کرد» یعنی به تمام و کمال تحویل گرفت. قرآن میگوید که در وقت مردن خداوند نفسها (یا همان خودها) را به تمام و کمال تحویل میگیرد.
یا میفرماید: قُلْ یتَوَفَّاکمْ مَلَک الْمَوْتِ الَّذی وُکلَ بِکمْ یا: إنَّ الَّذینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکةُ ظالِمی أنْفُسِهِمْ .
در اینجا «نفس» نیامده بلکه با ضمیر بیان شده است. اصلا تعبیر قرآن دقیقاً این است که در وقت مرگ، افراد گرفته میشوند و برده میشوند. به علاوه انسان که میمیرد با اینکه تنش به نصّ قرآن و به حکم حسّ و حکم بدیهی میپوسد و خاک میشود و به تعبیر
خود قرآن «رُفات» میشود و هر ذرهای از آن به جایی میرود، در عین حال قرآن میگوید انسان پس از آنکه میمیرد و قبل از قیامت باز حیات دارد، ذیحیات است، یا حیات سعید و یا حیات شقی.
دربارة شهدا مگر نمیفرماید:
ولاتَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللهِ أمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ. فَرِحینَ بِما آتاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یسْتَبْشِرُونَ بِالَّذینَ لَمْ یلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُونَ
📚 #استاد_مطهری، انسان شناسی قرآن، ص154،155🇮🇷✨
🌹 @dobare_zendegi 🌹
نماز بدون حضو قلب نماز دور انداختنی است... مهم ⤵️
این یک نکتۀ عالی است که در روایات ما آمده که نماز فقط به آن اندازه قبول است که حضور قلب در آن باشد. هر اندازه حضور قلب باشد قبول است و هر اندازه نباشد گرچه تکلیف اسقاط شده ولی دیگر اثر ندارد. مثل تکلیفی است که شما به یک شاگرد بدهید ولی او تکلیفی انجام دهد که دور انداختنی است. او را تنبیه نمیکنید ولی تکلیفش را دور میاندازید. نمازِ بدون حضور قلب نمازِ دور انداختنی است؛ عقوبت ندارد ولی هیچ و پوچ است.
مولوی این را هم به شعر درآورده است:
بشنو از اخبار آن صدر الصدور لا صَلاةَ تمَّ الاّ بِالحضور
حدیث داریم که نوافل از آن جهت مستحب شده است که غفلتهای نمازهای فریضه را جبران کند؛ یعنی با حضور قلبی که انسان در نوافل مجموعاً پیدا میکند، غفلتهایی که در فریضه انجام میدهد جبران میشود.
#استاد_مطهری، انسان شناسی قرآن، ص203، 204 🍂🦋
🌹 @dobare_zendegi 🌹
🔸اسلام مکتب جامع و همه جانبه 🔸
اسلام که بر چنین جهانبینی بنیاد شده است مکتبی است جامع و واقعگرا. در اسلام به همه جوانب نیازهای انسانی- اعم از دنیایی یا آخرتی، جسمی یا روحی، عقلی و فکری یا احساسی و عاطفی، فردی یا اجتماعی -توجه شده است.
📚 #استاد_مطهری، انسان و ایمان، ص63✨
🌹 @dobare_zendegi 🌹
✨قرآن میگوید
«لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَن یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى».
👌نمیگوید «فَمَن یُؤْمِن بِاللهِ » هر کسی که به خدا ایمان بیاورد؛ بلکه این ایمان به خدا را ملازم میداند با کفر به طاغوت.
⚠️آن اثبات را ملازم با این نفی میشمارد: مَن یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى. اسلام تسلیم و طاعت محض نیست، عصیان هم هست.
❓اما عصیان نسبت به چی؟ عصیان نسبت به هواها، طاغوتها و معبودهای غیر خدا. ایمان محض نیست، کفر هم هست؛ به تعبیر خود قرآن کفر به طاغوت.
✍همین طور که گفتیم، در مفهوم انقلاب کلمه «لا» و «نه» و «نفی» خوابیده است. در مفهوم ایمان اسلامی کفر - که نوعی نفی و جحود و انکار است و مفهوم طرد دارد. خوابیده است.
🙅♂انسان به ایمان اسلامی نمیرسد تا آن کفرها را طی نکند؛ پیوندش با خدای متعال محکم و برقرار نمیشود مگر آنکه پیوندهای دیگر را ببرد و قطع کند.
👐بندگی خدا جز با آزادی از غیر خدا میسر نیست. اصلا بندگی خدا مقرون به آزادی است. گفت:
🔹تشوی بنده تا نگردی حر
🔹نتوان کرد ظرف پر را پر
✔️اول باید آزاد شد تا بتوان بنده خدا شد. اول باید پیوندهای دیگر را برید تا بتوان پیوند با خدای متعال را مستحکم کرد. اول باید کفر به طاغوت ورزید تا زمینه برای ایمان به خدا فراهم بشود.
👌پس این است که {میفرماید{ «من تاب و أصلح» اول باید توبه کرد تا موفق به اصلاح در مرحله بعد شد.
📚 #استاد_مطهری، انقلاب اسلامی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص16، 17 ✨
🌹 @dobare_zendegi 🌹
✅ از نظر اسلام در درون هر انسان فاسدی، حتى فرعون، 👈یک انسان واقعی در زنجیر است.
👌 یعنی فرعون تنها بنی اسرائیل را به زنجیر نکشیده، 👇
یک انسانی، یک فرشته پاکی را هم در درون خودش به زنجیر کشیده است. ⚠️
👌پیغمبران میآیند برای شوراندن و انقلاب و عصیان،
↩️ اما اول میروند سراغ آن انسان نهفته در درون فرعونها 👈 بلکه آن انسان را بشورانند علیه این انسانِ اکتسابیِ اجتماعی، که الآن بر این موجود حکومت میکند. ⚠️
☝️ لهذا موسی بن عمران، اول مأمور میشود برود سراغ خود فرعون.👉
«... لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى»
👈 برو بلکه این فرعون را به وسیله انسانی نهفته در درون خودش ، واژگون کنی.
☝️ البته اگر بعد از آنکه ایمان به او مکرر در مکرر عرضه شد، در مقابل دعوت پیغمبر عناد ورزید.
❗️ این عناد بعد از اتمام حجت، دیگر چاره پذیر نیست. ❌
«... سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ» مرحله بعد از این است. ↪️
☝️اگر از اینجا سود نبردند آنوقت میروند سراغ طبقات محروم [و حتی غیر محروم] !
آنها را علیه فرعونها و فرعونیها میشورانند.
📚 #استاد_مطهری، انقلاب اسلامی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص42، 43
🌹 @dobare_zendegi 🌹
🔸از نماز و صبر استمداد بگیرید..🔸
آیه ای را در آغاز سخنم تلاوت کردم
وَ اسْتَعینوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ وَ انَّها لَکبیرَةٌ الّا عَلَی الْخاشِعینَ. قرآن عجیب سخن میگوید: ای اهل ایمان! از نماز استمداد کنید و مدد بگیرید و از صبر
که مفسرین گفتهاند مقصود روزه است یا لااقل روزه یکی از اقسام صبر است. چه مددی است که میتوانیم از نماز بگیریم؟ چه مددی است که از عبادت خدا و خداپرستی میتوانیم بگیریم؟ همین مدد
( یعنی مدد در مسائل اجتماعی ) اصلًا هر مددی را از اینجا میشود گرفت.
اگر شما میخواهید در اجتماع، یک مسلمان واقعی باشید و میخواهید یک مجاهد نیرومند باشید، باید نمازخوان خالص و مخلصی باشید...(1)
(1)افتادگی از نوار است📚 #استاد_مطهری، انسان کامل، ص، 88،89 ✨
🌹 @dobare_zendegi 🌹
🔷 استاد مطهری 🔷
نجات انسانها یعنی چه؟ 💯✨⤵️
نجات انسانها یعنی چه؟ نجات انسانها از چه چیز؟ از اسارت طبیعت؟ از اسارت انسانهای دیگر که معنایش آزادی انسان از انسان است؟
اینها درست است (اما آنچه مقدم بر اینهاست) نجات انسان از خودی خود و از نفس امّاره خود و از خودِ محدودش است، و تا انسان از خود محدود خویش نجات پیدا نکند هرگز از اسارت طبیعت و اسارت انسانهای دیگر نجات پیدا نمیکند
#استاد_مطهری، انسان کامل، ص 84🦋
🌹 @dobare_zendegi 🌹