eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
10.5هزار دنبال‌کننده
554 عکس
69 ویدیو
4 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 ای مظهر صبر و حلم وایمان وصفات در روز جزا شفیع اندر عرصات از صبح ازل تا به ابد بی کم وکاست بر تربت بی شمع وچراغت @dobeity_robaey
هر قطره ای که وصلْ به دریا نمیشود هر قامتی که قامتِ رعنا نمیشود این حرفِ آخر است که اول می آورم (هر یوسفی که یوسف زهرا نمیشود) * هرکس که از ولایت و مِهرش جدا بُوَد هرکس که هست ؛ در بَرِ من بی بها بود از حُسن و خُلقِ نیکْ رُخان دم مزن دگر وقتی که حرفْ از حسنِ مجتبی بود * بر چشم های فاطمه نور و ضِيا شده مجموعه ی جمال و جلال خدا شده در شوکت و شهامتِ خود ، مرتضى على در هیبت و سیادتِ خود ، مصطفی شده * ذکرِ خدایِ عزوجل بر لبش بُوَد صدها فرشته محوِ نمازِ شبش بود جائی نشسته است که از عرشْ برتر است او کودک است و دوش نبی مَرکبش بود * (زلفش اگر نبود پریشان نمی شدیم مهرش اگر نبود مسلمان نمی شدیم) او میزبان سفره ی ماه خدا بُوَد لطفش اگر نبود که مهمان نمی شدیم * در بزمِ عشق حرفِ ریا جمع میشود بی نان دوست، سفره ی ما جمع میشود بی خود شلوغ نیست در خانه ی کسی وقتی کریم هست،گدا جمع میشود * لال است در بیانِ کراماتِ او زبان شرح کرامتش كه نگُنجَد در این بیان هرگز ندیده است کسی اینچنین کریم بَخْشَد سه بار زندگى اش را به این و آن * روی خدایْ مَنْظَر و قلبی رحیم داشت تنها به دوستان که نه،لطفی عَمیم داشت هرکس رسید بر درِ او بی نیاز شد از بسکه پور فاطمه دستی کریم داشت * درمانده را ز درگه خود رَد نمیکند راه بهشت را به کسی سَد نمیکند صدها چو مرد شامی اگر هم بدی کنند او حِلْم پیشه میکند و بَد نمیکند * باید سرم به مَقدمِ او خاكِ پا شود تا اینکه قَدْر و قیمت من کیمیا شود باید امید داشت به دریای رحمتش وقتی که با گرسنه سگی هم غذا شود * مردی کریم و زندگی اش صاف و ساده است هربار میرود سفر حج، پیاده است لرزه فِتَد به پیکرِ او موقع نماز یعنی که در حضور خدا ایستاده است * (مهرش به كائنات برابر نمیشود) بی خود که خاکِ مَقدم او زَر نمیشود فرموده اند: هرکه بر او گریه میکند در روز حَشْر دیده ی او تَر نمیشود * شمعی که بین انجمنش هم غریب بود دور از وطن-نه-در وطنش هم غریب بود یک عُمْر ناسزا به على را شنید و سوخت مولا غریب بود،حسنش هم غریب بود * از بسکه داغْ بر دلِ زارش عدو بریخت خونابه جایِ اشکِ روان در سبو بريخت شعر وصال بر همه شد فاش تا که او (خونی که خورد در همه عمر از گلو بريخت) * از زَهْر گرچه در بدن او توان نبود گردید سبز چهره ی او، ارغوان نبود می ریخت لخته های جگر را درون طشت اما هزار شُکر دگر خیزران نبود شاعر: @dobeity_robaey
امروز که میلاد سعید حسن است دلشاد بتول و احمد و بوالحسن است گر دست به دست می برندش چه عجب کاول گلِ نوشکفته ی این چمن است شاعر: استاد @dobeity_robaey
نیمهٔ ماه است و دستم خالی و رویم سیاه حقّ زهرا مادرت اُنظُر الیَّ یا حَسَن شاعر: @dobeity_robaey
هم علی شاد است و هم بازار عیدی رو به راه... می شود در این میان یک کربلا آسان گرفت شاعر: @dobeity_robaey
با نام تو محتاج نباشم... به دوا با یاد تو اعتقاد دارم... به شفا تاریخ نوشته که به سگ نان دادی محتاج همان لقمه‌ی نانم... به خدا @dobeity_robaey
مسجد مقدس جمکران 1070 ساله شد ای ماه در آسمان به دنبال توئیم ما بی خبر از جهان، به دنبال توئیم از مسجد سهله دور هستیم، ولی در به دنبال توئیم شاعر: @dobeity_robaey
🏴 در ظلمت جهل، نور مهتاب علی است مصداق رکوع و سجده ی ناب علی است در شام اگر چه بی نمازش خواندند مظلوم ترین علی است شاعر: @dobeity_robaey
بیهوده چنین پیر نکردي خود را وز غصه زمينگير نکردي خود را با آنکه امير دو جهاني...اما از نان جوئي سير نکردي خود را شاعر: @dobeity_robaey
در مزبله ای که مهد کلّاشان است توهینِ به نور کار خُفاشان است آنرا که خدا به احسنِ وجه کشید دیگر چه زیان ز مکر نَقاشان است شاعر: @dobeity_robaey
ابلیس ِ مجسّم است و فوقِ موذی کارش شده دشمنی و کینه توزی هر کس که به پیغمبرِ(ص) ما توهین کرد بر خاکِ سیاه می نشیند روزی! شاعر: @dobeity_robaey
پرونده‌ی خویش را فقط سنگین کرد بدبخت شود هرآن‌که هتکِ دین کرد از منزلتِ شما کمی کم نشود گیرم به خیالِ خود کسی توهین کرد شاعر: @dobeity_robaey
آنانکه اهانت به نبوت کردند با آل بنی امیه بیعت کردند فریاد کن امروز، نگویی فردا... یکبارِ دگر غصبِ ولایت کردند * سرمایه ی ما که عترت و قرآن است آماجِ هجومِ لشگرِ عدوان است قرآن سرِ نیزه کردن این است دگر تا کِی به سکوت، اُردوی یاران است * یاران چه نشسته ایم، حرمت رفته بر عصمتِ اسلام جسارت رفته از راهِ شهیدان همه عبرت گیریم غفلت بکنی، ز دست فرصت رفته * با میرِ سپاهِ قدس، این نکته بگو: وقت است که انتقام گیری ز عدو کی گفته که قاسم سلیمانی نیست زنده است هزارها سلیمانی خو * تا حمله ی موشکی مهیا باشد در لانه ی موش جای اعدا باشد ای اُردوی جبهه های استکباری ایران همه جان نثارِ طاها باشد * ما عاشق عترتیم و قرآن، دشمن! ما مرد شهادتیم و ایمان، دشمن! فتح است به ملتِ حسینی نزدیک تا قدس رسد سپاهِ ایران، دشمن شاعر: @dobeity_robaey
وقتش به هدر رفته و عمرش تلف است گمراه و حرام-لقمه و ناخلف است هر کس که به ساحتت جسارت بکند با آه دلِ حضرت زهرا(س) طرف است! شاعر: @dobeity_robaey
هنگام مصاف ما بُوَد آینده یک روز برای پاسخی کوبنده هرکس به مقدسات ما حمله کند با دست خودش گور خودش را کنده * ما ریشه ی التقاط او را بزنیم بر هم همه ی بساط او را بزنیم دشمن به رگ غیرت ما دست گذاشت باید که رگ حیات او را بزنیم * پیغمبرمان که نام او را خواندیم پس آیه ی انتقام او را خواندیم برساحت او هرکه جسارت کرده ما فاتحه ی دوام او را خواندیم * بغضی است که آتش زده بر پیکرتان شاید که نباشد این خبر باورتان این غیرت جوشیده ز دلهای جهان یک روز هوار می شود برسرتان * تو مثل همیشه پشت پا خواهی خورد این چوب خداست بی صدا خواهی خورد آماده ی تیر غیب باش ای هتاک چون سیلی محکمی زما خواهی خورد شاعر: @dobeity_robaey
هر چند اهانت به نبی جان سوز است این ظلم و ستم بنایش از دیروز است پیغمبر و کاغذ و قلم، یادت هست؟ سر منشاء این اهانت از آن روز است شاعر: @dobeity_robaey
جز نام تو را به لب نبردیم هنوز غیر از تو به کس دل نسپردیم هنوز گفتند که بر شما جسارت شده است شرمنده از این خبر نمردیم هنوز شاعر: @dobeity_robaey
کو شب قدر که قرآن‌به‌سر از تنگ‌دلی هی بگویم بعلیٍ بعلیٍ بعلی... شاعر: @dobeity_robaey
تیغی که بین سجده شکسته سر مرا قبلا غلاف آن کمرم را شکسته بود... شاعر: @dobeity_robaey
به دامان خدا سر داشت کعبه به سینه داغ همسر داشت کعبه به تیغ نامسلمانی دوباره شب تاری ترک برداشت کعبه شاعر: @dobeity_robaey
هرچند که خسته از گناه آمده ام با حال بد و روی سیاه آمده ام امشب شب قدر است ،یقین می بخشی با ذکر حسین و اشک و آه آمده ام شاعر: @dobeity_robaey
از بعد سقیفه در دلش غوغا بود یک عمر گره به ابروی مولا بود یکبار فقط گره ز ابرو وا کرد فرقش که شکافت پهلویش زهرا بود شاعر: @dobeity_robaey
ای تیغ مرا لبالب از یارب کن ای تیغ بیا و راحتم امشب کن بشتاب و سر مرا شکاف اما باز رحمی به دل سوخته ی زینب کن * ای تیغ زمان زمانه ی نیرنگ است بشکاف سرم که سینه ام خون رنگ است یک بار نشد که سیر رویش بینم بشتاب دلم برای محسن تنگ است * ای تیغ پر پرزدنش را بزنند آن مرغ که قید ماندنش را بزنند ای تیغ ندیدی که چه حالی دارد مردی که به پیش او زنش را بزنند * امروز نه آن دم علی از پا افتاد تا خانم من زیر قدم ها افتاد یک شهر برای بردنم رد میشد از روی دری که روی زهرا افتاد * ای وای ندیدی که چه دیدم آن روز او خورد زمین و من بریدم آن روز از پهلوی میخ کوب زهرا آن روز با دست خودم میخ کشیدم آن روز شاعر: @dobeity_robaey
آن منتقم خون خدا را برسان معنای اجابت دعا را برسان باید که همه دعا کنند در شب قدر یارب فرج صاحب ما را برسان شاعر: @dobeity_robaey
ابر آمد و درحضیض خون باران زد « والله تَهَدَّمت » .... رگ ارکان زد از زهر وضو گرفت ، اول شمشیر بعدش شب قدر دست بر قرآن زد شاعر: @dobeity_robaey