eitaa logo
- دچار!
10.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
72 فایل
『﷽』 میگمادقت‌ڪردین همونجاڪہ‌قراره‌پروانہ‌بشین[←🦋 شیطون‌میادسراغٺون؟ مأوا ﴿بخـٰوان از شࢪوطؕ﴾ 📝➺ @ma_vaa پناھ‌ حرفاتونہ﴿نٰاشناسۜ بگو﴾ 🐾➺ @pa_nahh آنچہ گذشت﴿مباحث کاناݪ﴾ 📜➺ @anche_gozasht تہش‌ کہ حرمہ﴿کاناݪ‌دیگمونہ﴾ 📿 ➺ @t_haram
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 رمان زیبای 🌈 ✨ قسمت👈هشتاد و هفتم ✨ بالبخند گفت: _حالا پیش به سوی منزل پدرخانم.😊 گفتم: _آقاسید☺️ جواب نداد.نگاهش کردم.اخمهاش تو هم بود.😠گفتم: _چی شد؟😕 خیلی جدی گفت: _من وحید هستم،وحید تو.😠😐 تو دلم گفتم وحید من.وحیدم.لبخند رو لبم نشست.☺️ گفتم: ولی من دوست دارم آقاسید من باشی.😌 جدی نگاهم کرد. -پس میشه حداقل آقاوحید یا سیدوحید بگم؟🙁 -نه. -باشه.پس وقتی دوتایی هستیم میگم وحید،بقیه ی مواقع آقاوحید.😊 -برای همه وحید باشم برای خانومم آقا وحید؟!!😕 گفتم:وحیدم..لطفا.☺️😍 بالبخند نگاهم کرد و گفت: _باشه،گوشهام دراز شد.😊😁 گفتم: _وقتی درمورد همسر من صحبت میکنی مؤدب باش.😎☝️ به خونه رسیدیم... وحید با مردها روبوسی میکرد.منم کنار نرگس سادات،خواهر وحید،نشستم.😊وحید احوالپرسی هاش که تموم شد،اطراف رو نگاه کرد.وقتی منو دید لبخندی زد و اومد سمت ما.به خواهرش گفت: _چرا اینجا نشستی؟برو تو آشپزخونه کمک کن. گفتم: _ما عادت نداریم از مهمان کمک بگیریم.😇 بالبخند نگاهش کردم.وحید هم نگاهی به من کرد که من کم نمیارم توش موج میزد.😅مادروحید به نرگس سادات گفت: _بیا پیش من بشین. نرگس سادات رفت و وحید سریع نشست.فرصت هیچ عکس العملی به من نداد. از اینکه وحید اصرار داشت کنار من باشه خوشحال بودم.😊 همه نشسته بودیم.مادروحید به وحید گفت: _خیلی خوشحالم که الان کنار خانمت هستی.😊 پدروحید گفت: _حالا متوجه شدی عشق چقدر شیرینه.😊 من خجالت کشیدم... سرمو انداختم پایین.وحید مدتی سکوت کرد.بعد بالبخند گفت: _ولی من قبلا عاشق شدم.😍 همه باتعجب نگاهش کردن،😳😳😟😳😟حتی پدرومادرش. با خودم گفتم منم قبلا عاشق شدم.پس نمیتونم بهش خرده بگیرم.☺️ پدروحید گفت: _وحیدجان الان وقت این حرفها نیست.😟😐 وحید گفت: _ولی من میخوام بگم... شش سال پیش بود.روز سوم اردیبهشت ماه.😊ساعت حدود ده صبح🕙 بود.تو خیابان منتظر تاکسی بودم.تاکسی گیر نمیومد.منم عجله داشتم.... بالاخره یه تاکسی اومد که... ادامه دارد... ✍نویسنده بانو 💎کپی با ذکر صلوات...📿 ⊱❥••♡❃•🖤•❃♡••❥⊰ ♡@dochar_m ♡ ⊱❥••♡❃•🖤•❃♡••❥⊰
💥 ای‌انسان؛ یادت‌باشد؛💫 اگروارد دوزخ‌شدۍ🌋، از‹تلخے عذاب›🔥 به 🚫 این‌هـمان...👇🏻 " گناهی" است‌ڪه‌دردنیا ازآن لذت‌میبردی..!!‼️🍃 ..🌸 ⊱❥••♡❃•🖤•❃♡••❥⊰ ♡@dochar_m ♡ ⊱❥••♡❃•🖤•❃♡••❥⊰
🔔 چیزی ڪه باعث شدنت میشه افتــــــادن تـــــوی آب نیست موندن زیر آب و بالا نیومـــدنه!! مـــراقب باشیم در خــودمون نمـونیم! ⊱❥••♡❃•🖤•❃♡••❥⊰ ♡@dochar_m ♡ ⊱❥••♡❃•🖤•❃♡••❥⊰
〖🌿 〗 . • مـن‌سوال‌دارم(: مگہ‌نمیگن؛ وقتے‌بھ‌عڪس‌کسۍ‌که‌دارھ‌؛ میخندھ‌نـگاھ‌کنۍ؛ خودٺم‌خـندٺ‌میگیرھ…؟^^! این‌چہ‌رازیہ . . . ازاینهمہ‌بغض‌واشڪ((:💔'! . ‌ ⊱❥••♡❃•🖤•❃♡••❥⊰ ♡@dochar_m ♡ ⊱❥••♡❃•🖤•❃♡••❥⊰
7.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨به ندای قلبت توجه کن! ی وقت بہ دلت میوفته پاشی بری حرمـ... بلند شو برو، شاید اونجا یه چیزی برات نگه داشتن..!😄 ⊱❥••♡❃•🖤•❃♡••❥⊰ ♡@dochar_m ♡ ⊱❥••♡❃•🖤•❃♡••❥⊰
بِسمِ نآمَتـ ڪِھ اِعجاز میڪُنَد... بســمِ ••🍃
به قولِ یه بزرگی اگه با فرمونِ خدا بری جلو همه چی حله...🧡 ⊱❥••♡❃•🖤•❃♡••❥⊰ ♡@dochar_m ♡ ⊱❥••♡❃•🖤•❃♡••❥⊰
🗣 °|• بعضے وقتا همـ باید بشینے سر سجاده، بگے: خدایـــــا✨ لذتـ گناه ڪردن‌ رو ازمــ بگیر..😔😔 مےخوامـ باهاتـ رَفیق شمــ ⊱❥••♡❃•🖤•❃♡••❥⊰ ♡@dochar_m ♡ ⊱❥••♡❃•🖤•❃♡••❥⊰
وقتی به اون مرحله رسیدی که بابتِ گناه نکردنت به خودت مطمئن شدی ، باید ترسید! .. ⊱❥••♡❃•🖤•❃♡••❥⊰ ♡@dochar_m ♡ ⊱❥••♡❃•🖤•❃♡••❥⊰
*. +یعنے میشه امام زمان با خودڪارِ سبز دور اِسممون خط بڪشه؟ بگه اینم نگه داریم... شاید به درد خورد... شاید گناهاش امون داد(: شاید برگشت♥️🕊 . میشه‌یعنی؟!* ⊱❥••♡❃•🖤•❃♡••❥⊰ ♡@dochar_m ♡ ⊱❥••♡❃•🖤•❃♡••❥⊰
* 🍃 دُنـیـآ مَحَلّ اسـتراحتــ بَسیــجیـ هـا نیستـ🚫 استراحت بماند برای بعد از شَهـادَتـ☺ ⊱❥••♡❃•🖤•❃♡••❥⊰ ♡@dochar_m ♡ ⊱❥••♡❃•🖤•❃♡••❥⊰
* :) ‏مرگ‌همینہ،ناگهانیہ؛ یہ‌لحظہ‌نفس‌میڪشی ولحظہ‌ےبعدش؛نہ...! 🍂👋 اگہ‌هنوز‌نفسی‌میاد ومیره،بدون‌ڪہ‌هنوز‌... وقت‌داری‌براےجبران! :)♥️ ⊱❥••♡❃•🖤•❃♡••❥⊰ ♡@dochar_m ♡ ⊱❥••♡❃•🖤•❃♡••❥⊰