#منظومه آب و آینه(نوروزنامه)
شد طبیعت، مثل آب و آینه
دشت در دشت است خواب اینه
دسته دسته گل به دشت و راغ ها
پر شکوفه شاخه های باغ ها
رعد در غرّش، زمین عاشق وش است
سبزه در سبزه هوای دلکش است
فرش گل در کوه و دشت، بوی گلاب
سبزه ها بینی، تو چشمه ابر و آب
غنچه ها در رنگ و رنگ در باغ و دشت
از زمین جوشید، زمین فردوس گشت
باد نوروزی وزیده هر طرف
باغ و صحرا مثل آینه شگرف
شب پر از تاج گُلش، چون روز شد
روزها شیرین، همه نوروز شد
پیک تبریکی ز هر سو در وطن
رقص و شادی در گرفت دشت و دَمن
جنب وجوش و هِلهله، بوس و کنار
مردمان دور از غمان روزگار
سبزه پر جوش و بنفشه بی شمار
حجله ی باغ بهاران هر کنار
شد جهان در این چنین روزی جوان
جشن و شادی هاست در دل ها وزان
مرد و زن در عید نوروزی دوان
جشن و شادی در همه خُرد و کلان
نُقل و شیرینی،سراسر جشن و سور
جشن و شادی ها چه در نزدیک چه دور
باغ و راغ ست چون عروسان قشنگ
پرنیانی دلرُبا در رنگ و رنگ
سبز جامه هر درختی در زمین
جمله در رقص و سماع آتشین
سبزه در سبزه بهار گل فشان
باور خاک است حشر عاشقان
سبزه در بشقاب، هر کوی و دری
سمبل رشد و نماد باروری
خیر و نذری رسم در روز برات
کوچه ها نوروز خوانی با نبات
می تکانند خانه ها نزدیک عید
می کُشند مرغی که یا ماهی، به صید
هر کجا خانه تکانی ها و رنگ
حافظ است و سفره های بس قشنگ
روز نوروز است، هوا آیینه سان
در دل هر کوچه ای جمعی روان
هفت سین بر سفره، رمزی از حیات
درطبیعت هر کدام شان چون نبات
شور و شادی، نقل شیرنی، سات و سور
عید نوروزی است و رازی از وفور
سیزده روز ِ پیاپی در سفر
دیدن فامیل و گُلگشتی به فر
در سفر تا سیزده، بی تاب و تبیم
هم به دیدار کسان در هر شبیم
سیزده، رفتن به کوه و دشت ها
سبزه در سبزه گره، گُلگشت ها
سیزده، خود یک بهار دیگر است
جشن و شادی در تمام کشور است
خوردنی ها رنگ و رنگ بر سفره ها
مرد و زن، پیر و جوان در هر کجا
زندگی زیباست فصل دلکش است
در اَشَک، پاجی میانا مان خوش است
در بهاری این چنین زیبا سرشت
این جهان خواب است اما چون بهشت
این بهار ِ بس مبارک چون بهشت
هر کسی در فکر کار و کشت و هِشت
این بهار پر بهار شهر ما
خود نشانی از مکان دلرُبا
شهر ساری شهر نارنج و بهار
شهر عطرستان، و شهر پُر نگار
رستخیزی این طبیعت، در نظر
دیده دل باز کن مرد سفر
این زمین مرده هم زنده شود
دشت در دشتت، همه خنده شود
این طبیعت را تو شکل ِ آن ببین
اول و آخر، قیامت هست یقین
این بهاران، عکس از تمثیل آن
چون قیامت بین، حیاتی ذیل آن
این بهاران در بهاران نعمتی است
هم صفا، شادی ، نماد عبرتی است
برگ برگ ِ این درختان و گیاه
خود دلیلی از خداوندی، گواه
جنگل بولا، میانرود و اَشَک
خود نشان است و نباشد هیچ شک
این بهاران، حیرتی باشد تو را
چون قیامت عبرتی باشد تو را
قدر وقتت را بدان! ای با گذشت
یاد منصورت، درین گلگشت و دشت
✍️ #منصور_جعفری🌹
https://eitaa.com/dodangeh_sari