『↫כِڂٍٺٍࢪَٵَنݕٍہُݜًٺًےٍ↬』
۱-نه گلم قهر نکن الان برات میزارم❤️🤣😍 ۲-چشم🖤 ۳-گذاشتیم گلم🙂👆
Poyanfar - Man Iranamo To Araghi (128).mp3
6.02M
#مداحی🖤
من ایرانمو تو عراقی..چه فراقی چه فراقی😭💔
بگیر از دلم یه سراغی..چه فراقی چه فراقی💔😭
#مداحاهلبینتپویانفر🗣
#درخواستی📌
〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗
❥ . . 🌱دخـ🌸ـتـران بـ🍓ـــهـــ🍬ـشتی
هدایت شده از 『↫כِڂٍٺٍࢪَٵَنݕٍہُݜًٺًےٍ↬』
{ × http://unknownchat.b6b.ir/4801 × }
#راهارتباطے🖐🏽
#ناشناسمونھ🗣
انتقادے،پیشنهادے،سوالے،درخواستے:دارید در خدمتم✍
‹.🙀🚡.›↶
عمرا باور میکنی که...🌱💚/•°
𖧷- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -𖧷
•در هر ثانیه در کره زمین یک نفر دست به خودکشی میزنه .🥝🦊.
•سالانه حیوانات خانگی جان ۱۰۰۰نفر رو از مرگ نجات میدن .🚌🍇.
•تو نمیتونی انگشت کوچیکت رو بدون اینکه انگشت حلقه تکون بخوره خم کنی .🍌☔️.
•در حالت عادی اب داغ زودتر از اب سرد یخ میزنه .⏰🍪.
•هیچ وقت تا وقتی که بیدار نشدی نمیدونی که خواب بودی .✈️💕.
𖧷- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -𖧷
〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗
❥ . . 🌱دخـ🌸ـتـران بـ🍓ـــهـــ🍬ـشتی
#رمان_جانم_میرود😍
ــ برو تو اتاق شهاب ،اونجاست ببینش
و گریه اجازه نداد ،حرف هایش را به پایان برساند ،مهیا با خوشحالی از جا بلند شد ،باورش نمی شد شهاب در اتاقش
باشد سریع به طرف پله ها دوید و به سمت اتاق شهاب رفت اما قبل از اینکه در را باز کند به این فکر کرد،اگه شهاب
برگشته چرا شهین خانم انقدر بی قرار بود ؟
اگر آمده بود شهاب حتما با شنیدن صدایش پایین می امد ؟
مهیا قدمی برداشت
چشمانش را بست و در را باز کرد اما با دیدن تابوتی که در وسط اتاق بود و شهاب با صورت بی رنگ در آن آرام
خوابیده بود از حال رفتسریع چشمانش را باز کرد اما دیگر اثری از تابوتی که در خیالش به او فکر کرده بود،نبود
سرش را بالا اورد که نگاهش در دو چشم مشکی نگران دوخته شد و تنها توانست زیر لب آرام زمزمه کند ؛
رمانی عاشقانه بسیجی زیبا♥️
برای خواندن رمان اینجا کلیک کنید👇🏿🌱
♥️⃟🛵•↻ https://eitaa.com/joinchat/2564882535C32e11a4caf