eitaa logo
『↫כِڂٍٺٍࢪَٵَن‌ݕٍہُݜًٺًےٍ↬』
226 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
379 فایل
سلام‌به‌دخترای‌بهشتی🥰 به‌کانال‌ما‌خوش‌آمدید💫🧕 امیدوارم‌که‌با‌هم‌بتونیم‌یه‌دختر‌بهشتی‌کامل‌وبالغ‌بشیم‌💯✅ آیدی‌خادم‌کانال😁👇🏻 { hl } استیڪࢪامۅنھ↯↻ [ @stickertrnom ]
مشاهده در ایتا
دانلود
♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♡♤♡♧♡♧ ♤♡♤ ♤ ٵכݦ ۅ حۅٵ📓 مھد؁ - ݦٵࢪٵݪ🎎 ۳۳۷ ↯↻ حس می کردم دستی دور گردنم قرار گرفته و دائم بهش فشار میاره تا نفسم بند بیاد . " لعنت " به پویا فرستادم . بدترین قسمت ماجرای ما گفتن همین رابطه بود . نفس عمیقی کشیدم . من – دستمیم گرفته و نه به بار . چند بار . ولی باور کن همیشه فکر می کردم قراره زنش بشم و همین باعث می شد رابطه مون اینجوری پیش بره . می خواستم بعد از برگشتن از مسافرت بهش بله بگم و رسما نامزد شیم و بریم دنبال کارای عروسیمون . ولی اون سقوط و دیدن تو همه چی رو به هم ریخت . گره ای بین ابروهاش افتاده بود . گره ای که بند دلم رو پاره می کرد . چشمام رو بستم و سعی کردم با تموم صداقتم بگم که به خاطر حرفاش زندگیم عوض شد . من نمی دونم چی شد ؟ اولش فقط می خواستم اذیتت کنم اما حرفات زیر و روم کرد . به دلم نشستین . هم تو و هم حرفات . معلق شدم بین چیزی که بودم و چیزی که می شنیدم . اثر خودت رو گذاشتی . طوری که وقتی برگشتم دیگه تمرکز نداشتم . دیگه نمی دونستم باید به راه قبلم ادامه بدم یا خدایی که تو می گفتی رو وارد زندگیم کنم . چشم باز کردم . کاش أخماش رو باز می کرد . اونا می داد تو ذهنش ، هیچ چیز خوبی جریان نداره ناچارا ادامه دادم . من - به قول خودت شاید حکمت خدا بود و چون با اون عدم تمرکزم اختیار از پویا فاصله گرفتم و می خواستم به فکر و راهم سمت و سو بدم ، بعد تصمیم بگیرم که می تونم با پويا ادامه بدم یا نه ؛ که نتونست کوچکترین فاصله رو تحمل کنه و از همون اول شروع کرد بد خلقی . یه هفته هم نگذشت که یه دختر دیگه رو هم وارد زندگیش کرد و می گفت فقط باهاش دوسته چون من تو مهمونيا همراهیش نمی کنم یکی رو جایگزین کرده و نمی دونم از قصد بود یا ذاتش همین بود که سریع دل بده ؛ هر چی بود من نتونستم با این کارش کنار بیام . دعوامون شد , نه یه بار که چند بار و هر دفعه هم تهدید کرد . چرخیدم به سمتش . من - اون ماشینی که اون شب می خواست بزنه بهم پویا بود و می خواست زهر چشم بگیره به قول خودش . الأنم باز اون بود که زنگ زد . بازم تهدید کرد . همه جا داره تعقیبمون می کنه . می که نمی ذاره اب خوش .... כٵࢪھ ....🖋 ݕڂۅن ݕٵنۅ🖇 ۅێڙہ ٵسٺٵכ ✌️😁 ڪݐێ؟!نھ ڄٵنݦ:) پآࢪت اولمونھ↯↻ [ https://eitaa.com/dogtaranbehsti/13707 ] 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱כڂـ🌸ـٺـࢪٵن ݕـ🍓ـــہـــ🍬ـݜٺێ ♢ ♧♢♧ ♢♧♢♧♢♧ ♧♢♧♢♧♢♧♢♧ ♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧ ♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢ ♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢ ♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♧♢♧♢
♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♡♤♡♧♡♧ ♤♡♤ ♤ ٵכݦ ۅ حۅٵ📓 مھد؁ - ݦٵࢪٵݪ🎎 ۳۳۸↯↻ گلومون پایین بره . انقدر حرفاش عصبیم کرد که نفهمیدم کی شالم رو باز کردم و کمی موهام ریخت تو صورتم و اخمش بیشتر شده بود و داشت به جلوی پاش نگاه می کرد و سکوتش رو دوست نداشتم . ترجیح می دادم سرم داد بزنه . بگه من به دردش نمی خورم . بگه من لياقتش رو ندارم اما سکوت نکنه . گاهی وقتا سکوت چقدر بد و غیر قابل تحمل می شه . چقدر دلت می خواد یه چیزی به اجبار هم که شده این سکوت رو بشکته . هر سکوت رو می شه به چند هزار حرف تعبیر کرد . و من مونده بودم سکوت امیرمهدی رو به چی تعبیر کنم ! چشمم خشک شد به صورتش و احمش . ولی تغییری نکرد . چشمم خشک شد به نفس های پر حرصش ، ولی قطع نشد چشمم خشک شد به انگشت های مشت شده ش و باز نشد ، چشمم خشک شد به تکون های باش که ، ساکن نشد . به چه مانند کنم حال پریشان تو را ؟ باز هم ولوله ای تو دلم به راه افتاد ، چه جوری من رو خودش می روند ؟ با داد ؟ با فریاد ؟ من رو می شکست و بعد از زندگیش پرت می کرد بیرون ؟ مطمئنا دیگه من رو نمی خواست ! مگه می شد مردی مثل امیر مهدی به این راحتی از این موضوع بگذره ؟ مگه می شد بی خیالش شد ؟ وقتی خودم با گفتنش مشکل داشتم پس باید بهش حق می دادم که با شنیدنش مشکل پیدا کنه . باید از اول می گفتم و نه وقتی که داشتیم همه ی موانع رو هموار می کردیم ! نه زمانی که فکر می کردیم تا یکی شدنمون راهی نمونده . نه موقعی که هر دو داشتیم یک دل می شدیم . من به خودم ، به امیر مهدی ، به خوشبختیمون ؛ ظلم کردم با دیر گفتنم . با حس تکون خوردنش برگشتم به سمتش . دست هاش رو روی صورتش گذاشته و چند بار بالا و پایین کرد . و آروم گفت . امیر مهدی - نچ . لعنت خدا بر دل سیاه شیطون . شیطون داشت با ذهنش چیکار می کرد که اینجور از ته دل بهش لعنت فرستاد ؟ بلند شد ایستاد .... כٵࢪھ ....🖋 ݕڂۅن ݕٵنۅ🖇 ۅێڙہ ٵسٺٵכ ✌️😁 ڪݐێ؟!نھ ڄٵنݦ:) پآࢪت اولمونھ↯↻ [ https://eitaa.com/dogtaranbehsti/13707 ] 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱כڂـ🌸ـٺـࢪٵن ݕـ🍓ـــہـــ🍬ـݜٺێ ♢ ♧♢♧ ♢♧♢♧♢♧ ♧♢♧♢♧♢♧♢♧ ♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧ ♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢ ♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢ ♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♧♢♧♢
♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♡♤♡♧♡♧ ♤♡♤ ♤ ٵכݦ ۅ حۅٵ📓 مھد؁ - ݦٵࢪٵݪ🎎 ۳۳۹ ↯↻ امیر مهدی - بلند شین کمی قدم بزنیم مات نگاهش کردم و نگاهش به رو به روش بود , باور نمی کردم بعد از شنیدن اون حرفا حاضر باشه حتی باهام حرف بزنه چه برسه به قدم زدن و مردد مونده بودم بين رفتن و نرفتن و پاهام یارای همراهیش رو نداشت . می ترسیدم بخواد حرفی بزنه که بدجور خرد بشم برگشت به سمتم . امیر مهدی - بلند شین من - نمی تونم امیرمهدی - باید حرف بزنیم . انقدرا حالم خوش نیست که بتونم نشسته حرف بزنم . من - نمیام . هر چی می خوای بگی نشنیده قبول دارم و می خوای تمومش کنی این رابطه رو هم قبول دارم . عصبی شدم امیر مهدی - اگه منم بخوام مثل شما سریع قضاوت کنم و حکم بدم که فاتحه ی همه چی رو باید بخونیم . بلند شین , همونجور که پای اشتباهتون وایسادین پای قول و قرارمون هم وایسین . الان همه ی دنیا رو هم به هم بریزیم نه چیزی عوض می شه و نه گذشته پاک می شه . اخمش بیشتر شد . امیر مهدی - من نمی فهمم چرا هر مسئله ای پیش میاد شما سریع جا می زنین ؟ یعنی فردا تو زندگیمون سی خواین اینجوری باشین ؟ با هر اتفاق و سختی بگین دیگه نمی تونیم با هم ادامه بدیم ؟ زن باید قوی باشه ، باید پشت مرد باشه . اگر قرار باشه هر دقیقه جا بزنین من با چه اطمینانی می تونه گره های زندگیمون رو باز کنم ؟ بلند شدم ایستادم . من - خب .. من باید زودتر حرف می زدم . زودتر می گفتم به این چیزا با اعتقادات تو جور در نمیاد . امیر مهدی - چرا فکر می کنین به این چیزا فکر نکردم ؟ آدمی نیستم که بدون فکر پا جلو بذارم . اون شبم گفتيم ، می خوام با عقل جلو برم . پس مطمئن باشین فکر این چیزا رو کرده بودم . من - تو که از چیزی خبر نداشتی ! نفس عمیقی کشید .... כٵࢪھ ....🖋 ݕڂۅن ݕٵنۅ🖇 ۅێڙہ ٵسٺٵכ ✌️😁 ڪݐێ؟!نھ ڄٵنݦ:) پآࢪت اولمونھ↯↻ [ https://eitaa.com/dogtaranbehsti/13707 ] 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱כڂـ🌸ـٺـࢪٵن ݕـ🍓ـــہـــ🍬ـݜٺێ ♢ ♧♢♧ ♢♧♢♧♢♧ ♧♢♧♢♧♢♧♢♧ ♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧ ♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢ ♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢ ♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♧♢♧♢
♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♡♤♡♧♡♧ ♤♡♤ ♤ ٵכݦ ۅ حۅٵ📓 مھد؁ - ݦٵࢪٵݪ🎎 ۳۴۰ ↯↻ امیر مهدی - مگه حجاب شما و طرز لباس پوشیدنتون به این آقایی که گفتین ربط داشته ؟ مگه مهمونیاتون مختلط نبوده ؟ مگه هر جور دلتون می خواسته لباس نمی پوشیدین ؟ مگه با نامحرم راحت برخورد نمی کردین ؟ ناباور نگاش می کردم و از قبل به این چیزا فکر کرده بود ؟ امیر مهدی - چرا فکر می کنین به این مسائل فکر نکرده اومدم جلو ؟ همون اوایل که قلبم مهرتون رو تو خودش جا داد ، بارها به خودم گفتم این چیزا رو ، به خصوص اون شبی که با چشم خودم دیدم دست دادنتون با پسر خاله تون رو . ولی هربار چیزای دیگه هم می دیدم ، مثل حجابتون ، که لحظه به لحظه بهتر از قبل می شد . نماز خوندنتون . روزه گرفتنتون ، دعا کردنتون ، مثل کودک نوپا ، قدم به قدم پیشرفتتون رو دیدم . پس سعی کردم راهنمای خوبی باشم به ایته سر راهتون مانع بذارم و بگم این بچه راه نمی افتد . هیچوقت بچه ای رو به صرف اینکه بلد نیست راه بره دعوا نمی کنن یا اگر زمین خورد طردش نمی کنند . در مقابلش صبر می کنن و آروم آروم باهاش پیش می رن تا دیگه نیازی به کمک نداشته باشه . اروم پلک رو هم گذاشت . امیر مهدی - من خدا نیستم که به خاطر گذشته بازخواستون کنم . چشماش رو باز کرد . امیر مهدی - وقتی خدا می دونه چه کارهایی کردین و باز هم با این اشتياق شما رو به طرف خودش می کشونه ، من چیکاره م که به این بنده ای که خدا مشتاقشه پشت کنم ؟ هر روز باید صبار خدا رو شکر کنم که مهر بنده ای که دوسش داره رو انداخته تو دلم . و به قدری ریشه اش رو تو دلم محکم کرده که با هر باد نا مواقق ، کوچکترین تکونی نخوره . شروع کرد آروم قدم بر داشتن امیر مهدی - به جای اینکه بذارین شیطون از رحمت خوا مایوستون کنه ، مطمئن تر به خدا اعتماد کنین و محکم تر از قبل باشین و جایگاه شما با شنیدن چندباره ی این چیزا نه پیش خدا و به پیش بنده ش ، تغییر نمی کنه . آروم قدم برداشتم و پشت سرش راه افتادم . امیر مهدی - به شیطونی هم که می خواد با یادآوری این چیزا ، نذاره به پیوند مقدس شکل بگیره باید لعنت فرستاد . ... כٵࢪھ ....🖋 ݕڂۅن ݕٵنۅ🖇 ۅێڙہ ٵسٺٵכ ✌️😁 ڪݐێ؟!نھ ڄٵنݦ:) پآࢪت اولمونھ↯↻ [ https://eitaa.com/dogtaranbehsti/13707 ] 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱כڂـ🌸ـٺـࢪٵن ݕـ🍓ـــہـــ🍬ـݜٺێ ♢ ♧♢♧ ♢♧♢♧♢♧ ♧♢♧♢♧♢♧♢♧ ♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧ ♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢ ♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢ ♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♧♢♧♢
حࢪفامۅنھ↻ چنݪ‌اصݪیمۅنھ↯↻ [ @dogtaranbehsti ] ݪینڪ‌ناشناسمۅنھ‌‌‌↯↻ [ http://unknownchat.b6b.ir/3087 ] چنݪ‌ناشناس‌ۅ‌شࢪۅطمۅنھ↯↻ ‌[ @OostadO ] آیدےبندھ↯↻ ‌[ @OostadO19 ]
|°بِھ‌‌نٰام‌ِحٰاڪِمے‌ڪھ°| |°ڪھ‌اَگــࢪحُڪم‌ڪُنَد°| |°همھ‌مٰامَحڪۅمیــم°|
دعای_فرج📜 ٻِسمِ_اللہِ_الرَّحمَڽِ_الڔَّحِیم... 🌺الهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ 🌸وانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ ♥️وضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ 🌺واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ 🌸الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى ♥️الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى 🌺محَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ 🌸الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ♥️وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ 🌺عنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً 🌸كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا ♥️محَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ 🌺اكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى 🌸 فاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ ♥️الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى 🌺ادْرِكْنى اَدرِکنی 🌸الساعه الساعه الساعه ♥️العجل العجل العجل یاارحمن راحمین بحق محمد وآله طاهرین (خواندن دعای فرج به نیت سلامتی و ~♡ ~ تعجیـل در فرج مولامـون) . . 🌸🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مـن‌خودمـو به‌بھترین‌جاھـامیرسونـم🌸💕 :)
『↫כِڂٍٺٍࢪَٵَن‌ݕٍہُݜًٺًےٍ↬』
مـن‌خودمـو به‌بھترین‌جاھـامیرسونـم🌸💕 :)
‌ ‌اگـه‌الان‌داری‌ درس‌میخونـی‌سخت‌تلاش‌میڪنی دیرترمیخوابی‌وزودتربیدارمیشی ڪارمیڪنی‌برای‌آینده‌ات‌برنامه‌ریزی‌میڪنی مدام‌مسیرپیشرفتتوچك‌میڪنی‌و مواظب‌دایره‌ی‌آدمای‌اطرافت‌هستی مطمئـن‌باش‌تـوی‌ ٦ مـاه‌آینده‌توی‌بھتریـن‌ جایگـاه‌ڪه‌آرزوشو‌داری‌باشی💛🌻' ________ 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱دخـ🌸ـتـران بـ🍓ـــهـــ🍬ـشتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این چه کاریه می‌کنید با بچه آخه؟🤨 🤣 〖🐣•@dogtaranbehsti🐥〗 ❥ . . 🍁כڂـ🌼ـٺـࢪٵن ݕــ🕊ــہـــ✨ـݜٺێ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
”درد شـــوم درمـانـم تــو بـاشـی‟🍃 🦋✨ 〖🐣•@dogtaranbehsti🐥〗 ❥ . . 🍁כڂـ🌼ـٺـࢪٵن ݕــ🕊ــہـــ✨ـݜٺێ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش بستن روسری☺️🌱 ﴾۞●@dogtaranbehsti●۞﴿ ❥ . . دخـــ✉ــتـــ♢ــران بــツـــهـــ●ــشـــ~ــتـــ≡--ــے
😍 🌸 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱دخـ🌸ـتـران بـ🍓ـــهـــ🍬ـشتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جـانـ♡مـنــ✦اسـتــ♢او آخــ♡ منـــ★اسـتــ✧او 〖🐣•@dogtaranbehsti🐥〗 ❥ . . 🍁כڂـ🌼ـٺـࢪٵن ݕــ🕊ــہـــ✨ـݜٺێ
『↫כِڂٍٺٍࢪَٵَن‌ݕٍہُݜًٺًےٍ↬』
یـکـے انـگار داره صـدات میـزنـہ 😌 بـرا؁ صـحـبت ڪردن بـاهاش 🌸📿 بـلـنـد شـو بـزرگـوار تـا نـمازت سرد نشـده ❤❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ٵݪھے ؏ظݦ أڶݕڵأ...:(: ڛݪٵݥټے ھمھ ݕێݦأࢪأݩ{ڪࢪونأ} ۆ ٵݩݜأݪݪھ ࢪفع ٵێݩ ٮیݦار؁ ݦڹحۆڛ🤲💔 𝓳𝓸𝓿𝓲𝓷↯ 《¤ … ➣‴@dogtaranbehsti‴↻ … ¤》،