هوالمحبوب
به بهانه اینکه دیشب دوباره خوابشو دیدم...
دلتنگِ صبحِ #دوکوهه ام ،دلتنگِ #فتح_المبین و هوای گرمش ، دلتنگ #اروند ...جایی که تازه متوجه شدم کجا رفتم...جایی ک #حاج_حسین_کاجی روایتگری کرد و گفت بچه ها #شهدا اینجا مثبتِ خدا شدن، باخدا شدن و پادشاهی کردن...جایی ک گف اروند رو بوی پرچم #امام_رضا آروم کرد ولی این دلِ غافل و بی قرار ما حتی حرم امام رضا هم آروم نمیشه...
دلتنگِ #شلمچه که هنوزم حسرت اون سجده ی زیارت عاشورای دسته جمعی رو دلم مونده...
و روایتگری #حاج_حسین_یکتا که نه توانش رو دارم در موردش بگم و بنویسم و نه به خودم اجازه میدم...فقط خودت باید تجربه اش کنی...
و دلتنگِ #طلائیه و هوای بارونیش... دلتنگِ اون لحظه ای که آقای احمدیان گف دستتو بذار روی خاک...یا مقلب القلوبِ...
و دلتنگِ #هویزه ، #فکه و #معراج_الشهدا یی که...نشد...نتونستم بیشتر از چند قدم جلو برم.
و دلتنگِ کسی که تو همه ی این مناطق حواسش بیشتر از خودش به من بود... و اگه نبود... همون شلمچه جامونده بودم.
حاج حسین یکتا: یه وقت نگی "من" رفتم #راهیان_نور... به خواستن ماها نیست.
#اگه_از_این_خرما_بخورم_نمیتونم_از_اروند_عبور_کنم
#سیم_خاردار_نفس
شب جمعه را شب حسین نامیده اند ، و صبح جمعه را صبح فرج ، تا هر هفته یادمان باشد که برای ظهور باید کربلایی باشیم و بمانیم...
#حاج_حسین_یکتا
حتی اگه من نگمم شما قطعا متوجه میشید که این ادبیات ، ادبیات #حاج_حسین_یکتا ست 😊
#مربع_های_قرمز 📚
[خاطرات حاج حسین یکتا]
@dokhtar_asemooni313
دختر آسـمانـی
#معرفی_کتاب #مربع_های_قرمز 📚 خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا نویسنده :زینب عرفانیان @dokhtar_asemoo
دی ماه پارسال شروع کردم بخونمش میخواستم تا راهیان نور تمومش کنم که ...😔
البته حجمش هم زیاد بود (۵۵۰ صفحه)
امروز تمومش کردم حس میکنم از سفر برگشتم...سفری که راهی نور بودم ، سفری به مناطق عملیاتی با روایتگری حاج حسین یکتا...
روایتی از والفجر ۸ و کربلای ۴ و ۵ و بدر و ...
با اینکه حجمش زیاد بود و گاها اذیت کننده ولی خوشحالم که این سفر رو با حاج حسین بودم ، یه سفر نورانی
#مربع_های_قرمز 📚
#حاج_حسین_یکتا
@dokhtar_asemooni313 🌱