یکایک سر شکست آن روز اما عهد و پیمان نه
غم #دین بود در اندیشه مردم، غم نان نه
شبی ظلمانی و تاریک حاکم بود در #تهران
به لطف #حضرت_خورشید اما بر خراسان نه
کبوتر های #گوهر_شاد بودیم و صدای تیر
پریشان کرد جمع یکدل مارا ،پشیمان نه
سراسر،صحن از فوج کبوترها چنان پر شد
که چندین بار خالی شد خشاب آن روز و میدان نه
یکی فریاد میزد شرمتان باد آی دژخیمان!
به سمت ما بیاندازید تیر،اما به ایوان نه
یکی فریاد سر می داد بر پیکر سری دارم
که آن را می سپارم دست تیغ و بر گریبان نه
برای او که کشتن را صلاح خویش می داند
تفاوت می کند آیا جوان یا پیر؟چندان نه
#دیانت بر #سیاست چیره شد، آری جهان فهمید
#رضا_جان است شاهِ مردمِ #ایران ،رضاخان نه!
کلاه پهلوی هم کم کم افتاد از سر مردم
نرفت اما سر آن ها کلاه زورگویان،نه!
گذشت آن روزها،امروز اما بر همان عهدیم
نخواهد شد ولی اینبار جمع ما پریشان،نه!
به #جمهوری_اسلامی ایران گفته ایم "آری"
به هر چه غیر جمهوری اسلامی ایران: "نه"
کجا دیدی که یک مظلوم تا این حد قوی باشد
اگر چه قدرت ما می شود #تحریم ، کتمان نه
دفاع از #حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد
زمین کارزار ما #تلاویو است، تهران نه!
#محمد_حسین_ملکیان