eitaa logo
دختر آسـمانـی
181 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
219 ویدیو
21 فایل
سوره الرحمن / آیات ۲۶ و ۲۷🙂 من برای نزدیک شدن به تو خوب می شوم:) #امام_رضا_جان💚 وصل #تو خواب و خیال است ولی باور کن عاشقی بی‌سر و پا عزم رسیدن دارد #کتاب_بخوانیم 😍 #معرفی_کتاب 🤗 🌱🪴 اگر پیشنهادی بود...👇😊 @ya_mahdi88
مشاهده در ایتا
دانلود
دختر آسـمانـی
و معرفی یک کتاب که روایت یک سرنوشت فوق العاده و جذاب است ... به زودی 🤗😌😉
احساسی که بعد خوندن کتاب دارم یه حسِ شرمندگیِ عمیقه اگه بگم تا حالا انقد خجالت نکشیده بودم و شرمنده نشده بودم دروغ نگفتم. فقط باید با این زندگی آشنا بشید تا بدونید چی میگم... البته احتمالا خیلیاتون شنیده باشید اسم آقای رو و برنامه ی با حضور ایشون و همسرشون رو دیده باشید ، ولی حتی اگه برنامشون رو دیده باشید هم به نظرم باز نیازه که زندگینامه آقای عرب رو بخونید ، قصه ی یه تحول ، یه تولد دوباره ، قصه تسلیم! اونم کجا؟ وسط کارناوال رقص! اونم چجوری؟ با مطالعه چند صفحه اول . که بااین نیت که بخونن و ازش اشکال دربیارن میخونن ولی به قول خودشون تلنگری که همون آیات ابتدایی بهشون میزنه باعث میشه فطرتشون بیدار بشه... با اینکه ۸۰ درصد مطالب کتاب میشه گفت همون صحبتهای برنامه ماه عسله[و برای من تکراری بود] ولی باااز هم با وجود تکراری بودن خییییلی خوشحالم که خوندمش، خیلی خدا رو شکر میکنم که رو سر راهم قرار داد تا نگاهم به دینم ، به سبک زندگیم ، و کتابِ زندگیم عمیق تر از قبل بشه و فهم تازه تر و عمیق تری نسبت بهشون به دست بیارم. توصیه میکنم رو بخونید و با سبک زندگی محمد قبل و بعد از قرآن آشنا بشید... به طرز قابل توجهی در دیدگاهتان تاثیر خواهد گذاشت قطعا ! 📚👌 @dokhtar_asemooni313
در عرض پنج سالِ اولِ دین داری ام ، بیست و دوبار ترجمه قرآن را از اول تا آخر خواندم. 📚
توی آمریکا هم مثل خیلی جاهای دیگر مسلمان ها دو گروه بودند: یک گروه که مثل بقیه سرکار می رفتند و به تفریح، مسافرت و زندگی عادی شان می پرداختند. توی خانه هم نماز می خواندند و احتمالا یکی دو مراسم مذهبی مثل محرم را هم در طول سال شرکت می کردند؛ یعنی اسلام فقط در بعضی از لحظه های زندگی شان حضور داشت. یک گروه دیگر هم بودند که می گفتند: این طوری نیست که ما در بعضی لحظه ها مسلمان باشیم و در بعضی لحظه ها نه. اگر ما مسلمانیم و وظایفی داریم ، این وظیفه ها همیشه به عهده مان است. یکی هم دغدغه کمک کردن به دیگران است. من از این گروه دوم بودم یعنی سعی میکردم حقیقتی را که فهمیده بودم، به همه مردم دنیا منتقل کنم. دوست داشتم با همه گفت و گو کنم؛ یعنی اینطور نبود که مهم ترین دغدغه من کارم باشد یا محل زندگی ام یا خانه بزرگ و قایق تفریحی داشتن. دغدغه ام بیشتر شدن علمم بود درباره حقیقت و انتقالش به بقیه مردم... 📚
من اولین چیزی که در غرب از دست دادم بود. دیگر هر کاری میکردم یا هر اتفاقی که دور و برم می افتاد ، من را اذیت نمیکرد. مخصوصا محیط هایی که در غرب هست و لزومی هم ندارد که برای مخاطب تصویرش کنیم. حالا دیگر بخشی جدی از وقتهای تفریح من جاهایی مثل کلوب های رقص و بارهای فروش مشروب می گذشت... 📚