eitaa logo
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
8.8هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
300 فایل
💌 کانال رسمی «دخترونه حرم امام رضا علیه السلام» 💌https://www.haram8.ir/dokhtar_razavi معاونت تبلیغات اسلامی آستان قدس رضوی 💚👈 راه ارتباطی با دخترونه رضوی: @dokhtar_razavi_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 داشتم توی صحن قدم می‌زدم خوب یادم هست... از صحن آزادی آرام آرام آمدم سمت ضریح و همانجا ایستادم صدای جمعیت را نمی‌شنیدم 🌿 اصلا انگار فقط من توی حرم بودم چهره آن خادم را خوب نمی‌دیدم اما مهربانیش را حس می‌کردم توی خواب اصلا انگار زمان معنا نداشتم ⛅️ نگران اینکه کی باید برگردم نبودم... نگران اینکه با دوستم قرار دارم را هم... آرام جلو می‌رفتم و دست‌هایم آماده رسیدن به ضریح بود توی خوابم 🌸 همان چادر سفید گلدار که از کنار باب الجواد خریده بودم را سر کرده بودم و جانماز ترمه‌ام توی دستم بود با گلی خوشرنگ که عطر تمام لحظه‌های حرم را داشت ...از خواب بیدار شدم اما من هنوز زائر حرم بودم... آخر هنوز عطر خوش حرم را با قلبم احساس می‌کردم....🌸🍃 ✋💚💚 📷 زهرا صبوری شیرازی 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛 ━┛ 🌸👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونه‌مون دعــوت کن
💌 خب... تو هم بیا...😍 تو هم که حتما باید باشی...😌 وای مگر می‌شود تو نیایی لیوان‌جانم...؟ 😇 راستش 😁 من با وسایلم حرف می‌زنم... با کتاب‌هایم که بعضیشان خیلی پر حرفند با روسری‌هایم، با کیف و کمدم... اینبار داشتم برای سفر مشهد 🎒 کوله‌ام را آماده می‌کردم؛ 🎀 روسری صورتی‌ام خیلی دلتنگ زیارت بود... 🌸 چادر گلدارم خیلی شوق حرم داشت... 🕶 حتی همین عینک آفتابی جدیدم که می‌گفت من هم می‌خواهم بیایم... خلاصه که 🌿 کوله پر می‌شد و صدای شور و شوق وسایلم را با قلبم می‌شنیدم... آقای امام رضاجانم 🚃 من دارم میایم سمت مشهدتان؛ خودم یک نفرم، اما یک کاروان همراهم می‌آیند... کاروان کیف و روسری‌هایی که شوق رسیدن به حرمتان را دارند 😍🚶🌸 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛 ━┛ 🌸👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونه‌مون دعــوت کن
💌 سفر دونفره ما شروع شده بود من و مادرم... با هم از مسجد محله‌مان همراه چندتا از هم‌مسجدی‌ها، راهی مشهد شدیم توی راه، جوان کاروان، من بودم... 😌 منِ نوزده ساله... بقیه هم مادرهایی بودند که بعد از ســال‌ها دوری، عزم زیارت داشتند... راستش را بخواهید 😬 سفر ساده‌‌ای نبود... یکی پادرد داشت، یکی کمردرد یکی بالا و پایین کردن ساک برایش سخت بود توی همه مسیر 🎀 من، دختر همه آنها بودم... حتی وقتی می‌خواستند نزدیک ضریح بروند... باید یکی یکی دستشان را می‌گرفتم و قدم قدم توی صف همراهیشان می‌کردم روز آخر زیارت، حاج‌خانم صادقی دستم را گرفت؛ 💛 روبروی گنبد بودیم... نگاه کرد به کتیبه‌ی «یا زهرا» حرم گفت: یا حضرت زهرا(س) این دختر، خوشبخت و عاقبت‌بخیر شود... 😍 قند توی دلم آب شد... آخر مادری، برای دختری پیش مادر دو عالم دعا کرده بود... 💚🍃🌸 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛 ━┛ 🌸👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونه‌مون دعــوت کن
💌 برای کسی که خودش اهل مشهد باشد گاهی دلتنگی برای حرم کمی ناآشناست مخصوصا 💚 برای کسی مثل من که هر هفته هر طور شده بود حتی برای چند دقیقه به حرم می‌آمدم و زیارت می‌کردم... ⛅ آن روزها اما انگار با همه روزهای زندگی‌ام فرق داشت... بخاطر مأموریت بابا مجبور بودیم مدتی دور از مشهد باشیم دیگر این حس بیتابیِ دور از حرم بودن مرا رها نمی‌کرد... 🐠 مثل یک ماهی که دور شده باشد از دریا... 💛 از خانه جایی سمت مشهد را پیدا کردم... جایی که پاتوق دلتنگی من شد... حالا حس می‌کنم هنوز هم صدایم به حرم می‌رسد... هنوز هم عطر حرم را حس می‌کنم... حتی از کیلومتــــرها دورتر . . . 🌸🌿🌸 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊  ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛  ━┛ 🌸👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونه‌مون دعــوت کن
💌 هزار تومان‌، یک ده هزارتومانی، چند تا اسکناس تانخوره دیگر کم بودند اما کافی... 🌱 اسکناسهایی که آن روزها از عیدی و اضافه‌ی پول‌توجیبی‌ام، جمع می‌کردم و توی جیب کوله‌پشتی‌ام می‌گذاشتم برای وقتی که رسیدیم... راستش دلم می‌خواست 🌸 وقتی به مشهد آمدیم، برای دوستانم سوغاتی بگیرم... برای مریم، حسنا، مینا، بهاره... حالا بعد از یک زیارت دلچسب، 🔆 از کنار حرم، چندتا جانماز قشنگ سوغات گرفته‌ام و به ضریح متبرک کرده‌ام، تا به شهرمان ببرم... می‌خواهم حس خـــوبِ این زیارت را با دوستانم تقسیم کنم... ✋💚 📷 م. اسماعیل‌آبادی 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛 ━┛ . 🌸👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونه‌مون دعــوت کن
💌 هنوز هوا تاریک بود که بیدارم کرد تند تند لباسهایمان را پوشیدم و سمت حرم راه افتادیم هوا خیلی سرد بود 💚 اما دوتایی تصمیم گرفته بودیم که نماز صبح را در حرم بخوانیم به صحن که رسیدیم تازه داشتند قرآن قبل اذان را می‌خواندند، 🌻 با ریحانه با قدمهای تند برای نماز جماعت، سمت رواق رفتیم روز عید بود... من هنوز کمی خواب‌آلود بودم 🌿 اما واقعا که نماز دلچسبی بود... بعد از نماز به سجده شکر رفتم که... خادمی مهربان 💐 کنار سجاده‌ام، یک بسته گل کوچک گذاشت... باورم نمی‌شد.. با خوشحالی به گل‌ها نگاه می‌کردم حالا همان گل‌ها مهمان همیشگی سجاده‌ام هستند که با هر نماز، انگار عطر خوش حرم در خانه‌مان می‌پیچد...😇 ✋💜 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛 ━┛ 🌸👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونه‌مون دعــوت کن
💌 یک شکلات ساده... داشتم روبروی ضریح با چشم بارانی درددل می‌کردم که با مهربانی شکلات را توی دستم گذاشت نگاهش کردم 🌾 لباسهایش شبیه ما نبود پیدا بود ایرانی نیست اما لبخندش شبیه این بود که چند سال من را می‌شناسد با زبان خودش جمله‌ای گفت معنی جمله را نمی‌دانستم اما مشخص بود که منظورش چیزی شبیه «التماس دعا»ست 🙏 به زبان خودمان گفتم: حاجت‌روا باشی 🙏 او هم معنی جمله من را نفهمید اما منظورم را متوجه شد من و او 💚💜 دو نفر بودم از دو تا کشور متفاوت با دو تا زبان متفاوت... اما در حرم معنی حرفِ هم را می‌فهمیدیم... اینجا معنی همه حرفها، مهربانی و دوستی‌ست... 📷 م. انتظاری 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛 ━┛ 🌸👈 با دعوت دوستانت به دخترونه رضوی، همیار مجازی حرم باش
💌 😍🤔 همون قبلیا😢🙄😍 می‌گفت: اینبار که بابا بلیط مشهد رو گرفت دیگه خوب می‌دونستم که وقتی به حرم برسم آروم می‌گیرم و همه درددلها و آرزوهام یادم میره...😢 برای همین، تصمیم گرفتم که 🚋 تا قبل از شروع سفر از همین راه دور حرفهامو به امام رضا(ع) بگم و 🌧 حتی بذارم چشمهام هرچقدر میخوان بارونی بشن... حالا روبروی ضریح 💕 وقتی از شوق زیارت لبخند روی لبام می‌نشست، فقط همین جمله رو می‌گفتم: «امام رضاجان، حرفهام، همون قبلیا...» اینطوری هم شادی زیارتم سرجا بود و می‌دونستم حرفام شنیده شده هم امیدوار بودم 🌱 به اینکه این سفر، شروع اتفاقای خوب زندگیم باشه...😍💜 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊  ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛  ━┛ 🌸👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونه‌مون دعــوت کن
💌 راستش برای من که خیلی وقت‌ها فقط با عکس حرم آرام می‌شوم و باید از دور، سلام بدهم، این اتفاق، خیلی بزرگ بود بعد از مدت‌ها 🌸 زائر حرم شده بودیم و من توی صحن، مشغول خواندن زیارتنامه بودم... چشم‌هایم بارانی بود... دوربین‌به‌دست سمتم آمد اجازه گرفت تا از دور، عکسم را بگیرد 📷 عکاس حرم بود... همینطور که سرم پایین بود، سمت گنبد، چندتا عکس گرفت چندروز بعد 💚💜 من بودم و عکسی از حرم که زیباترین یادگاری من از آن زیارت بود... عکس من، رو به گنبد که برایم تمام خاطرات بهشت را یاداوری می‌کرد... 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊  ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛  ━┛ . 🌸👈 با دعوت دوستانت به دخترونه رضوی، همیار مجازی حرم باش
💌 ساک سفر رو که بستیم با همون مهربونی همیشگی بهم گفت: مادرجون حالا که توی روزها 💚 دعوت شدی بری پابوس آقا فقط به خودت دعا نکنیا... به همه جوونا دعا کن... برای ازدواجشون، کارشون، عاقبت‌بخیری‌شون 🌱 گفتم عاقبت‌بخیری یعنی چی...؟ 🌻 گفت: همین که باخدا بمونن دلشون گرد و غبار معصیت نگیره همین که راهشون از راه همین امام رضایی که میریم زیارتشون، جدا نشه... اینکه شیرینیِ باخدا بودن رو بچِشن... توی همه سفر 🔆 مخصوصا روبروی ضریح حرفهاش توی گوشم بود... قربون دل مهربونش برم... خانم‌جان، همیشه هوای همه رو داره...😍🌸🌸 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛 ━┛ 🌸👈 با دعوت دوستانت به دخترونه رضوی، همیار مجازی حرم باش
💌 همان‌جا کنار صحن ❤️ روی فرش‌های حرم نشستم؛ جانمازم را پهن کردم و چند رکعت نماز خواندم توی حال و هوای خودم بودم... همینطور که چشم‌هایم بارانی بود بلند شدم و با امام(ع) خداحافطی کردم و 🍃 از صحن بیرون آمدم هنوز به باب‌الجواد نرسیده بودم که 😶 شک کردم... جانمازم را برداشتم یا نه؟ توی کیفم را نگاه کردم... نبود... همان‌جا توی صحن جامانده بود... با قدم‌های تند به صحن گوهرشاد برگشتم... 🌱 از خادم، سراغ جانماز را گرفتم و چند دقیقه بعد پیدایش کردم آن روز دوباره سمت باب‌الجواد برمی‌گشتم با خودم فکر می‌کردم 🌸 این جانماز گل گلی کوچک به اندازه‌ من، شاید هم بیشتر شوق زیارت داشت... آنقدر که امروز بیشتر از من در هوای صحن ماند... ✋💚💜 📷 م. انتظاری 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛 ━┛ 🌸👈 با دعوت دوستانت به دخترونه رضوی، همیار مجازی حرم باش
💌 از همین باب الرضا که وارد شدی، از صحن پیامبر(ص) رد شو برو سمت صحن قدس از آنجا به گوهرشاد از همان مسیر هم سمت ضریح یکی از زائرها 🔆 به زائری که برای اولین بار به حرم آمده بود داشت مسیر ضریح را یاد می‌داد 🌻 زائر دیگری از راه رسید و مسیر از سمت صحن آزادی را داد شوق توی چشمهای زائر زیارت‌اولی پیدا بود 💕 دلش می‌خواست زودتر ضریح و گنبد را ببند... 🌱 مسیر من همان سمت بود... با هم دوست شدیم و تا ضریح همراهی‌اش کردم او برای اولین بار، ضریح و گنبد را دید...😍 من با دیدن شوق و حال او طعم زیارت را چندبرابر احساس کردم.... ✋💚 📷 معصومه‌سادات‌حسینی 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛 ━┛ 🌸👈 همین حالا، دوستانت رو به دخترونه رضوی دعوت کن و همیار مجازی حرم باش
💌 من هم‌محله‌ای حضرت عبدالعظیمم... خانه ما تا حرم ایشان، فقط چندتا کوچه فاصله دارد اینبار که 🔆 حرم امام رضا(ع) آمدم توی صحن، چندتا سوره به نیابت حضرت عبدالعظیم خواندم بعد با همان چادری که 🌻 همیشه توی حرم عبدالعظیم(ع) نماز و دعا می‌خوانم، نماز صبح و چند رکعت نماز مستحبی خواندم مادرم برایم گفته که امام(ع) به حضرت عبدالعظیم نامه نوشتند و فرمودند 🌱 سلامشان را به شیعیانشان برساند توی حرم، این نماز و دعاها را خواندم که بگویم هرروز، عطر سلامتان را با قلبم احساس می‌کنم... خدا را شکر که هم‌محله‌ای سفیرتان هستم... 💚💜 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛 ━┛ 🌸👈 همین حالا، دوستانت رو به دخترونه رضوی دعوت کن و همیار مجازی حرم باش
💌 من باران را حس کردم... حتی گوشه اتاقم... یا توی رواق... و بسیار، روبروی ضریح... مثلا آن روز که با خادم حَرمت حرف می‌زدم و آرام آرام یادم می‌رفت ⛅️ گلایه‌هایم را، غصه‌هایم را یا همان روز که توی صحن، نماز می‌خواندم و 🌱 چادرم، توی باد تکان می‌خورد... یا توی خانه 🎉 وقتی صدای نقاره‌زنی را از تلویزیون شنیدم و اشک‌هایم جاری شد و با اشک، سمت حرمتان سلام دادم... من فکر می‌کنم 💚 هر کس شما را دوست داشته باشد زیاد، عطر باران را حس می‌کند... باران لطفتان را... باران آرامش و مهربانی را... ✋🌸 📷 م. رحمتی 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛 ━┛ 🌸👈 همین حالا، دوستانت رو به دخترونه رضوی دعوت کن و همیار مجازی حرم باش
💌 همینطور که دست مادرم را گرفته بودم و با هم از این صحن به آن صحن می‌رفتیم، 💫 صدای اذان حرم بلند شد... مادر، کنار صحن 🌻 جانمازش را توی صف نماز پهن کرد و من هم کنارش نشستم نماز جماعت که شروع شد، سرگرم بازی شدم... 💙 سمت حوض صحن رفتم... بازیگوشی کودکانه‌ام انگار گل کرده بود... توی خواب، 🌱 همه چیز مثل قدیم بود... همانقدر آرام و قشنگ... همانقدر لطیف و خوب... از خواب بیدار شدم... هنوز انگار، صدای موذن صحن و صدای فواره‌ی حوض حرم را با قلبم می‌شنیدم... 🌸🍃 ✋💚 📷 ا. اعتباری 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛 ━┛ 🌸👈 همین حالا، دوستانت رو به دخترونه رضوی دعوت کن و همیار مجازی حرم باش
💌 اتوبوس درست روبروی حرم ایستاد... کوله‌ همه‌مان روی دوشمان بود کاروان دخترانه‌مان بعد از آنهمه انتظار حالا، رسیده بود سر قرار صدای مداح کاروان 🌿 هنوز توی گوشم هست... «ای صفای قلب زارم» خواندنش... او می‌خواند و ما مثل باران بهار اشک می‌ریختیم... اشک شوق...اشک عاشقانه... 🌻 با کاروان تا ورودی حرم قدم قدم آمدیم... کوله‌هایمان را تحویل امانات دادیم و همراه هم، وارد صحن شدیم... آن روز 💚 توی اولین زیارتمان به یاد همه بودم... وقت دعا یکی یکی اسمشان را آوردم... همه را... حتی آنها که التماس دعا نگفته بودند . . . 🌸🍃 📷 فاطمه سادات علوی 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊  ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛  ━┛ 🌸👈 همین حالا، دوستانت رو به دخترونه رضوی دعوت کن و همیار مجازی حرم باش
💌 توی ساک، دفتر خاطراتم را هم گذاشتم از لحظه حرکتمان سمت مشهد، 🚋 تا لحظه رسیدنمان به آنجا، ساعت به ساعت و حتی لحظه به لحظه، مثلا حتی ساعت حرکتمان سمت مهمانسرای حرم، همه را توی دفتر خاطراتم نوشتم حالا این روزها 🌱وکافی‌ست دفتر خاطراتم را هر ساعتی که هست باز کنم تا با دیدن ماجرای همان ساعتمان در مشهد خاطره‌های زیارت، برایم تازه شود... ⏳ الان، ساعت ۱۰:۲۲ دقیقه صبح... آه، دو هفته پیش، همین وقت آماده می‌شدیم که برای نماز ظهر خودمان را به مسجد گوهرشاد برسانیم...💚💚 ✋🌿 📷 محدثه خمر 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛 ━┛ 🌸👈 همین حالا، دوستانت رو به دخترونه رضوی دعوت کن و همیار مجازی حرم باش
💌 صحن شلوغ بود و هرکسی توی حال و هوای خودش داشت زیارت می‌کرد هنوز نمازی را که مادر سفارش کرده بود توی حرم بخوانم شروع نکرده بودم که 💤 صدایی بلند شد مردمی میانسال 💚 با یک شال سبز، سمت گنبد شروع کرده بود به خواندن شعری در مدح امام(ع) مرد، صدای پرسوزی داشت... ⛅ اشک‌ زائرها جاری شده بود... بعضی‌ها بلند بلند گریه می‌کردند... حال و هوای عجیبی بود... نمازم را با اشک شروع کردم... اشک‌ها انگار به من می‌گفتند فاصله‌ای تا اجابت دعا نیست . . . 💚🌸 📷 م.انتظاری 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊  ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛  ━┛ 🌸👈 همین حالا، دوستانت رو به دخترونه رضوی دعوت کن و همیار مجازی حرم باش
💌 راستش هنوز که هنوز است ⏳ دلم می‌خواهد زمان برگردد و مرا برساند به همان روز... بعد از سالها چشم‌انتظاری بالاخره قسمت شد و 🚃 راهی مشهد شدیم... تمام راه، توی قطار 💤 با خودم فکر می‌کردم که لحظه ورود به حرم به امام مهربانم چه بگویم... مثلا سلام کنم و آرام یک شعر بخوانم اما آن روز 🌿 همه چیز طور دیگر اتفاق افتاد... به باب الجواد که رسیدیم و حرم را که دیدم اشک‌هایم جاری شد... بعد، همان ورودی حرم ⛅️ آنـــقدر بی اختیار گریه کردم که انگار حرف‌هایم گم شده بود... فقط گریه کردم... بخاطر همه روزهای دلتنگی... بخاطر همه دعاهایم برای رسیدن به حرم... اشک می‌ریختم و 💕 در قلبم حس می‌کردم اینکه انگار تمام حرفهای ناگفته را گفته‌ام... و به تمـــام آرزوهایی که داشتم رسیده‌ام... ✋💚💚 📷 م.سادات 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛 ━┛ 🌸👈 همین حالا، دوستانت رو به دخترونه رضوی دعوت کن و همیار مجازی حرم باش
💌 مادرم می‌گفت بعد از چندین سال که آرزوی فرزنددار شدن داشتیم، همین حوالیِ 💚 روزهای عید غدیر بود که، نذر کردم اگر صاحب فرزند شوم، اگر پسر باشد، نامش را بگذارم به دنیا که آمدی و 🎀 با دخترانگی‌هایت، زندگی را شیرین کردی، با خودم عهد کرد، تو را با محبت امیرالمومنین(ع) آشنا و مأنوس کنم تا عاقبت‌بخیر شوی 🔆 امسال که برای اولین‌بار، راهی نجف شدم، توی مسیر، به همه‌ی لطف‌های پدر و مادرم فکر کردم همین که چقدر ناخوداگاه، 🌱 توی لحظه‌های مختلف، «یاعلی» می‌گویم... اینکه به مشکل که میخورم متوسل می‌شوم به لطف و مهربانشان اینکه در شادی اهل بیت(ع) شادم و در غمشان غمگین... به قول دوستم هانیه 💕 ما چقــدر خوشبختیم که پدر و مادری داریم که ما را با محبت امیرالمومنین(ع) و با عشق اهل بیت(ع) بزرگ کرده‌اند.... 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛 ━┛ 🌸👈 همین حالا، دوستانت رو به دخترونه رضوی دعوت کن و همیار مجازی حرم باش
🍃 سلام امام مهربانی‌ها من هرروز ⏰ رأس ساعت عاشقی برای عرض ادب صلوات خاصه رو زیر لب قرائت می‌کنم روزهایی رو 🌻 که در مدرسه هستم مادرم میگه راس ساعت هشت به جای تو هم سلام میدم به امـ ـام رئوف، حضرت رضا علیه السلام ❤️ الحمدلله که شدم دختر آقای مهربونم😘🌹❤️ محدثه فرازی از مشهد مقدس 📷 معصومه‌سادات‌حسینی 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛 ━┛ 🌸👈 همین حالا، دوستانت رو به دخترونه رضوی دعوت کن و همیار مجازی حرم باش
🍃 صحن پر از زائر بود بعضی‌ها توی صف ایستاده بودند تا آرام آرام خودشان را به ضریح برسانند بعضی‌ها هم ⛅️ یک گوشه زیر سایبان نشسته بودند و دعا و نماز می‌خواندند... من اما دفتر کوچکم را از کیفم بیرون آوردم 💛 بعد نشستم و سمت گنبد از حال خوشی که داشتم نوشتم... یک دلنوشته ساده 🌱 می‌نوشتم و حس می‌کردم 🌿 حتی نسیم صحن آمده‌است که حال مرا بهتر کند... تا متن زیباتری از حرم بنویسم... ✋🏻 💚 📷 م.سادات 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛 ━┛ 🌸👈 همین حالا، دوستانت رو به دخترونه رضوی دعوت کن و همیار مجازی حرم باش
🍃 عجیب بود! آخر، تلفن، این وقت شب! همه‌مان اولش کمی نگران شدیم که نکند اتفاقی افتاده باشد! اما از لبخند بابا معلوم بود که خبر بدی نیست... بابا هی با «نمی‌دانم» و 😇 «با خانواده مشورت کنم» و «اگر توفیق باشد می‌آییم» جواب می‌داد تلفن که تمام شد 🌻 بابا ماجرا را با شادمانی گفت... همین که خانواده خاله طاهره راهی مشهدند و دلشان می‌خواهد ما هم همراهشان راهی شویم... شب خییلی خوبی بود... 🌱 من که از شادی خوابم نمیبرد... صبح ساک سفر را بستیم و عصر، راهی شدیم... به همین سادگی... هیچ‌کداممان باورمان هم نمی‌شد که بعد از چند سال دوری، حالا با یک تلفن ساده زیارت نصیب ما هم بشود . . . 😍 (ع) ✋💚💚 📷 فاطمه‌سادات‌علوی 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛 ━┛ 🌸👈 همین حالا، دوستانت رو به دخترونه رضوی دعوت کن و همیار مجازی حرم باش
🍃 توی صحن بعد از زیارت، با حانیه و سولماز گرم حرف زدن بودم که 😃 نگاهم بهشون افتاد... چقدر جالب بود... سمت گنبد انگار داشتند زیارت می‌کردند 🕊 به زمین نوک می‌زدند دونه می‌خوردند اما صدا و حرکاتشون یه سبک و حالت عجیبی داشت با خودم فکر کردم شاید واقعا این کبوترها هم با امام(ع) درددل می‌کنند و 🌿 مشغول زیارتند... شاید حتی مثل ما از راه دور اومدند... بلند شدم... به حانیه و سولماز 🌿 نمازی که مامان بهم سفارش کرده بود رو یاد دادم و سه تایی مشغول دعا و زیارت شدیم . . . 💚🌻 📷 ا. زهدی 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊  ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛  ━┛ 🌸👈 همین حالا، دوستانت رو به دخترونه رضوی دعوت کن و همیار مجازی حرم باش
💌 سال ۱۴۰۲ یواش یواش داره خداحافظی می‌کنه تا سال بعد با روزهای قشنگش برسه...😌 امسال کنار همدیگه: 💚 چهارصد ختم قرآن تقدیم اهل بیت(ع) کردیم 💜 تلاش کردیم حال و هوای حرم خصوصا حال و هوای برنامه‌های بانوان رو گزارش بدیم و دلتون رو مهمون حرم کنیم 💗 از طرف شما که در شرکت کردین، به تعداد زیادی از زائرکوچولوها هدیه دادیم و دلشون رو شاد کردیم😍 💙 با محتواهای مختلف مثل دعاهای صحیفه سجادیه، جملات نهج البلاغه، پست‌های ازدواج و روانشناسی و مسابقات، حرفهای جدید و خوب یاد گرفتیم... خلاصه که امسال کنار همدیگه حال خوبی داشتیم... توی سال جدید ان‌شاءالله گرم‌تر و صمیمی‌تر کنارمون باشین😍❤️❤️ همچنان و ویژه، 🙏🌸🌸 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛 ━┛ 🌸👈 همین حالا، دوستانت رو به دخترونه رضوی دعوت کن و همیار مجازی حرم باش