💌 #روزهای_خوب
از باب الجواد که وارد شدم
درست روبروی تابلوی اذن ورود
خانمی را دیدم که
با خواندن هر جمله
🌧 چشمهایش بارانیتر میشد
آرام کنارش ایستادم
حس کردم اذن ورود خواندنش
با دیگران فرق میکند 🍀
به جملهی
💜 #أ_أدخل_یا_ملائکه_الله...
_ای فرشتهها آیا وارد شوم_
که رسید،
با همان اشکها گفت:
خوش به حال فرشتهها
که توی این صحنها خانه دارند
من که اولینبارست به حرم آمدهام...🕊
فقط نه آن روز...
من هنـوز حس میکنم
عـاشقانهترین اذن ورودها را
زائرهایی میخوانند که
بعد از مدتها دوری
به حرم، قدم میگذارند . . . 🌸🍃
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهایمون دعوت کن ... 🌸🌸
💌 #روزهای_خوب
میگفت:
دلگير نشدن، كار آسانی نيست...
ظرفیت میخواهد
هرکس که گفت:
من ابدا دلگیر نمیشوم
💜 بدان که دارد از ظرفیتِ
قلبش حرف میزند
هی با خودت میگویی:
⚡ فلانی به من فلان حرف را گفت
🍁 فلان اتفاق نباید میافتاد
⛅ فلان آدم را دوست ندارد
🍃 از فلان چیز خوشم نمیآید
یادت باشد
هيچوقت همهچيز
با هم درست نمیشود... چون
با درست شدن هرچیز، توقعات ما
🔆 بیشتر میشود
هيچ قلهای
آخرين قلّه نيست
رسيدن، غمانگيز است
.... راه، بهتر از منزلگاه است ....
دخترم
یاد بگیر زندگی را
با چیزهای ساده شیرین کنی
هر اتفاقی، میتواند به اندازهی
🌸 خودش خوب باشد
به جای
مدام دلگیر شدن
از مسیری که میروی لذت ببر . . . 💚💜
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهایمون دعوت کن ... 🌸🌸
💌 #روزهای_خوب
فکر میکنم صحن آزادی بود
گوشهی صحن ایستاده بودم و
چشمهایم بارانی بود
داشتم با امام (ع)
🌧 آرام، درددل میکردم
که... یکی از خادمها، کنارم آمد
چادرش
🌸 عطر گلهای بهاری داشت
با مهربانی، یک تکه نبات
توی دستم گذاشت
آن روز
از شوق دیدن نبات
🍀 با لبخند، از خواب
بیدار شدم...
راستی، چقــدر
خوابهایم از حرم شیرینند...
چقدر در حرم بودن
حتی در خیال،
حال آدم را
خــوب میکند ...
#السلام_علیک_یا_امام_الرئوف ✋❤️
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهایمون دعوت کن ... 🌸🌸
💌 #روزهای_خوب
برای رسیدن به حرم
لحظهشماری میکردم... هی
فکر میکردم
حالا که بعد از مدتها
به #زیارت میروم، وقتی
به حرم رسیدم به آقا چه بگویم... 🕊
توی ذهنم
هی جملهها را کنار هم
🌸 میچیدم... کلی حرف
برای گفتن داشتم
آن روز اما
روبروی بابالرضا،
🔆 چشمم که به گنبد افتاد،
تمــام جملهها
یادم رفت...
آن روز، #اشک
همهی حرفهای دلم را
🌧 دانه دانه... برای امام مهربان گفت . . .
#السلام_علیک_یا_امام_الرئوف 💚💜
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهایمون دعوت کن ... 🌸🌸
💌 #روزهای_خوب
نگاهم به گنبد بود
💚 محو پرچمش شده بودم
که در هوای حرم
آرام آرام تکان میخورد....
انگار
صدایی نمیشنیدم
همهچیز شبیه آن سکانسهای
فیلم شده بود که
🍃 آهسته حرکت میکنند
نمیدانم چند دقیقه گذشت
اما هرچه بود، با همان نگاه به گنبد
💜 قلبم تمام نگرانیها را
فراموش کرد...
حس میکردم
آرامتر از همیشهام... حتی
آرامتر از همین چنددقیقه قبل که
توی صحنها قدم....قدم... قدم میزدم . . . 🌸🍃
🔆 #السلام_علیک_یا_امام_الرئوف
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهایمون دعوت کن ... 🌸🌸
🍃 #روزهای_خوب
به گنبد نگاه میکردم و
با چشمهای بارانی
از امام (ع) با تمام قلب
🍀 میخواستم کمکم کنند...
بدجوری
همهچیز بهم ریخته بود...
دانه دانه برای امام (ع) از اتفاقاتی
که افتاده، حرفهایی که
شنیدم، درهایی که بسته شده
🌧 میگفتم و اشکهایم میریخت...
حرفهایم که تمام شد
آرام از صحن انقلاب بیرون آمدم که
راهی تازه به ذهنم رسید...
قدمهایم را تندتر کردم...
از آن روز، با همان فکر بود که
💜 زندگیام دوباره آرام و قرار گرفت
و من هنوز
مطمئنم آن فکر خوب
نگـاه مهربـان امـامی بود که
در صحن، حرفهای مرا پدرانه میشنید . . .
#السلام_علیک_یا_امام_الرئوف 💚
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهایمون دعوت کن ... 🌸🌸
🍃 #روزهای_خوب
با خودم تصمیم گرفته بودم
حالا که
بعد از اینهمه مدت
به مشهد آمدهام آرزوهایم را
💜 بگذارم توی صندوقچه قلبم
و حرفی از حاجتهایم
نگویم...
میخواستم حواسم
فقط به حرم باشد و به زیارت
توی صحن
تنهای تنها، قدم میزدم و
نگاهم به سنگنوشتههایش بود؛
🍀 سنگنوشتههایی با
دعاهایی کوتاه...
آن روز
با دیدن همان کتیبهها
یک نفر، انگـار تـوی قلبـم
گفت: این امام، کریـم و مهربانند
🔆 دسـت بخشنـدهای دارند؛
زیارت کردن جای خودت،
اینجا، از آقا
حاجتهایت را هم بخواه . . .
#السلام_علیک_یا_امام_الرئوف 💚💜
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهایمون دعوت کن ... 🌸🌸
🍃 #روزهای_خوب
گوشی به دست، وارد صحن شدم
صدای امینالله میآمد
زائرها با شوق سمتِ
💛 ایوان طلا میآمدند
بعد از سلام و احوالپرسی
گوشی را سمت گنبد گرفتم
میدانستم دلش
هوای حرم دارد و خودش دورست 🍁
گفتم
🍀 هر حرفی داری بگو...
خودم را مشغول خواندن دعا کردم
تا دردلهایش را نشنوم
میانه دردلها بود که
به گریه افتاد...
صدای هقهقش میآمد
گوشی توی دستم بود و حالا
🌧 او گریه میکرد و
من گریه میکردم...
او برای درددل با امام (ع)
من برای برآورده شدن حاجتهایش . . . 🌸🍃
#السلام_علیک_یا_امام_الرئوف✋💜
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهایمون دعوت کن ... 🌸🌸
🍃 #روزهای_خوب
نزدیک بابالرضا
چادرش را از کیفش
بیرون آورد و سرش کرد
قدمهایش آهستهتر شد
با هم قرار گذاشتیم
💜 نماز را که خواندیم
همینجا بیاییم و
با هم از حرم برگردیم
بعد از نماز، کنار باب الرضا که
هم را دیدیم، حال و هوایش
یکطور دیگر بود
🌧 پیدا بود خیلی گریه کرده اما
از لبخندش میشد فهمید حالش بهتر شده...
بیرون حرم
به چادرش که هنوز
روی سرش بود، اشاره کردم
نگاهم کرد و گفت:
چادرم،
عطر دعا و حرم گرفته
🌸 میخواهم این عطر با من بماند . . .
#السلام_علیک_یا_امام_الرئوف💚💜
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهایمون دعوت کن ...
🍃 #روزهای_خوب
توی صحن راه میرفتم
چشمم به درِ رواقهای بسته بود
دلم میخواست
دوباره روبروی ضریح
⛅ بِایستم... درددل کنم....
🌸 آرام، توی خلوت خودم
آن طرف صحن رفتم
یک گوشه نشستم
نگاهم به گنبد بود و
مشغول درددل با امام (ع)،
🌧 که چشمهایم... بارانی شد...
میان اشکها
یک نفر انگار، با قلبم میگفت
#ضریح همانجاییست که
عطر حضور امام(ع) را
🌿 حس کنی...
همانجا که
بغضِ حرفهای ناگفتهات بشکند . . .
#السلام_علیک_یا_امام_الرئوف 💚💜
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهایمون دعوت کن ...
🍃 #روزهای_خوب
بعد از چند ساعت جادهها را
دیدن و توی راه بودن
وارد مشهد شدیم
روحانی کاروان،
شروع کرد به دعا خواندن
🕊 ولولهای شده بود توی اتوبوس...
همه دلشان میخواست زودتر
برویم محل اسکان و
بعد از استراحت،
به حرم بیایند و سلام بدهند...
❤ اما من دلم میخواست
زودتر از هر چیز
حرم را ببینم...
آن روز، وقتی اتوبوس
سمت بابالرضا رفت و از
کنار #باب_الجواد هم رد شد
🌿 انگار دنیا را به من داده بودند...
🔆 نگاهم به گنبد بود
🌧 چشمهایم بارانی
روی لبم لبخند
. . . روی لبم، سلام . . .
#السلام_علیک_یا_امام_الرئوف 💚💜
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهایمون دعوت کن ...
💌 #روزهای_خوب
خیلی اهل حرف زدن نیستم
نه اینکه مغرور باشم یا چه
اما ترجیح میدهم
آرام باشم...
آن روز
⛅ توی حال و هوای خودم
روی فرشهای حرم نشسته بودم
داشتم زیارتنامه میخواندم
که یکی از
خانومهای زائر، کنارم نشست
چادری سفید سرش بود و از
راه دور به حرم آمده بود
سلام کرد
🌿 جوابش را دادم
پرسید اهل کجایی، جواب دادم
پیدا بود
🌸 دلش میخواهد حرف بزند
مهربانیاش به دلم نشست،
از لهجهی شیرینش
خوشم آمد؛
مثل دوتا دوست
نشستیم با هم حرف زدیم
🔆 درمورد حرم، خادمها، زیارت...
و من هی
با خودم فکر میکردم
چقدر این حرفها دلنشیناند
چقـدر دوستیهای زائرانه را دوست دارم . . . 💚💜
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهایمون دعوت کن ...