eitaa logo
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
9.1هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
3هزار ویدیو
320 فایل
💌 کانال رسمی «دخترونه حرم امام رضا علیه السلام» 💌https://www.haram8.ir/dokhtar_razavi معاونت تبلیغات اسلامی آستان قدس رضوی 💚👈 راه ارتباطی با دخترونه رضوی: @dokhtar_razavi_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 سلام آقای مهربونم! از اعماق قلبم برایتان می‌نویسم 😍 آنقدر پر از شور و شعف هستم که نمی‌دانم چگونه شروع کنم و چگونه قلم بزنم...! آخرین بار را یادم است که 🔆 به حرمتان مشرف شدم ماه تیر بود... بعد از دو سال فراغ و دوری بالاخره طلبیدید و من پر از شادی بودم آنقدر که وقتی نگاهم به حرمتان افتاد هوش از سرم پرید هرچه قبل از آن جمله‌بندی کرده بودم که خواسته‌هایم را از شما بخواهم ولی وقتی حرمتان را دیدم انگار هیییچ خواسته‌ای نداشتم 😃 انگار هیچ مشکلی نداشتم... شنیده بودم هر کس در حرمتان بگوید کربلا می‌خواهد، دست رد به سینه‌اش نمی‌زنید من هم از شما کربلا خواستم 💕 با تمام وجودم و شما که کرمتان آنقدر وسعت دارد و آنقدر مهربانید که در عین ناباوری برات کربلا را هم از دستان پر مهرتان گرفتم و خانوادگی ان‌شاالله عازم قطعه‌ای‌ از بهشت، کربلای معلی هستیم...😍😍 به قول مادرم: ما نمک سفرمان را هم از شما داریم😇 خییییلیییییی ممنونتونم آقای من خییییلییییی مهربونید و خیلی دوستتان دارم آنقدر که کلمات نمی‌توانند وصفش کنند 💚💜 دلنوشته‌: ز. پورغلامرضایی 🌸🌸 📷 ج.بهنام @dokhtar_razavi
💌 از حرم که بیرون آمدم، یادم آمد میخواستم کنار صحن، دو رکعت نماز بخوانم... هی با خودم کلنجار رفتم و آخر، 🌸 دوباره به حرم برگشتم... صحن، مثل همیشه پر بود از آرامش... یک گوشه، جانمازم را پهن کردم و 🔆 ایستادم به نماز... توی سجده رکعت دوم، سرم روی مُهر بود 💚 که تسبیح سبزرنگ را آرام، توی جانمازم گذاشت... 💕 خانم شمالی مهربان که حاجتش رو گرفته بود و با هدیه دادن تسبیح به چند زائر می‌خواست نذرش را ادا کند با لبخند، 🌱 نگاهم به تسبیح بود هم من شاد بودم و هم آن خانم شمالی... 🌸🍃 📷 ج.بهنام 🦋 دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💚 ━┛ 🌸👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونه‌مون دعــوت کن
💌 شاید هربار دلتنگ حرم میشی، یه فرشته سمت حرم میاد و پیام دلتنگیت رو برای امام مهربون میاره و سلام تو رو بهشون می‌رسونه... دستت رو بذار روی قلبت و بگو: ✋ ما هم فردا ان شاءالله به نیابتت توی حرم زیارت ویژه انجام میدیم... 🌿♥️ 🕊 دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
💌 طبق معمول و قول و قرار هر ساله من و خانواده‌ام چند روز مانده به عید نوروز وسایل خود را جمع کرده بودیم و 🚕 آماده برای حرکت بودیم به سمت مشهد چند لحظه گذشت و بعد از تلفن پدرم 🍁 متوجه شدم که فعلا سفر منتفی شده... بعد برایمان توضیح داد که مسافرخانه‌ای که قرار بود اتاق برایمان نگه دارند، همه اتاقهایش پر شده... به خاطر همین، پدرم گفت ⛅ چند روزی صبر میکنیم ببینیم اتاقی خالی میشود یا نه من که خیلی ناراحت بودم این ناراحتی خود را به مادرم گفتم و او 🌱 من را دلداری داد و آرامم کرد... ...بعد از گذشت یک روز که 💔 کاملا ناامید بودم پدرم صبح تماس گرفت که اتاقی که برای ما بوده را تخلیه کردند و ما می‌توانیم حرکت کنیم...😍 آری از آن روز تقریبا ۵_۶سالی میگذرد و ما از زمان کــرونا، به زیارت امام رئوف نرفته ایم و 🌙 این، بسیار برایم سخت و طاقت‌فرساست امیدوارم همه دلتنگ‌ها زودتر به زیارت مشرف شوند . . . 🙏🌿 🌸 امضاء: الهه... 📷 ا.قاسم زاده ♥️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛 ━┛
💌 راه، طولانی بود اما اینبار با محدثه تصمیم گرفتیم پیاده به حرم برویم... محدثه می‌گفت: 🔆 خب هرجا خسته شدیم، می‌ایستیم! چند لحظه استراحت می‌کنیم و دوباره راه می‌افتیم چادرمان را سر کردیم و راه افتادیم حداقل چهار پنج تا خیابان، 🌱 تا باب‌الجواد راه بود... خیابان آخر دیگر ⛅️ حسابی به نفس نفس افتاده‌ بودیم... اما تصمیممان را گرفته بودیم... محدثه شروع کرد به قرآن خواندن من هم صلوات می‌فرستادم با همان نفس‌نفس زدن‌ها همین که چشممان به باب الجواد افتاد، انگار تمام خستگی‌هایمان دررفت... من که اشک‌هایم جاری شد... محدثه هم یک‌ریز قربان‌صدقه امــام رضا(ع) می‌رفت...😍 آن روز کنار حوض صحن گوهرشاد، آب می‌نوشیدیم و 🌸 از گوشه گوشه حرم عطر خوش بهشت را احساس می‌کردیم... ✋💚 📷 ا. قاسم زاده 🦋 دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💚 ━┛ 🌸👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونه‌مون دعــوت کن
💌 وقتی دعات می‌کنیم 💕 قلبمون پر از نور می‌شه از اینکه حس می‌کنیم تو هم به زودی توی حرم قدم می‌زنی... دستت رو بذار روی قلبت و بگو: ✋ ما هم فردا ان شاءالله به نیابتت توی حرم زیارت ویژه انجام میدیم... 🌿♥️ 🕊 دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
💌 گوشی‌ام را از شارژ در آوردم پدرم گفت: بجنبید، الان تاکسی می‌رسد... مادرم زیپ را بست و گفت: این هم حاضر است جلوی آیینه رفتم اینبار دیگر از جمله‌ی معروفِ «حالا من چی بپوشم» خبری نیست 🤭 امروز تنها روزی است که می‌دانم 🎀 کدام لباسم را بپوشم ست و روسری ماشی‌ را می‌پوشم... چادرم را سر می‌کنم و می‌گویم: من آماده‌ام…! ⏳ ساعت ۱۰:۴۰ است از پنجره‌ی به بیرون نگاه میکنم با کلافگی میگویم: پس کی میرسیم؟؟ مادرم جواب می‌دهد: از وقتی بچه بودی وقتی به مشهد می‌آمدیم، در راه مدام همین سوال را می‌پرسیدی :) 😄 می‌خندم، می‌گویم: شما هم در جواب من به دورترین کوه اشاره می‌کردی و می‌گفتی پشت آن کوه است…! ...حسن می‌گوید: از اینترنت موقعیتمان را پیدا کردیم، تا نیم ساعت دیگه میرسیم 💕 از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجم آخر از آخرین باری که به آمده بودم‌، دقیقا ۶۷۲ روز و ۱۸ ساعت ۴۵ دقیقه می‌گذرد… سرم را به پنجره‌ی قطار تکیه میدهم، چشمانم را میبندم و لحظه‌ی رسیدن را 💤 در ذهنم مجسم میکنم چقدر لذت بخش است این چشم انتظاری... با تکانه‌های قطار به خودم می آیم مادرم به شانه‌ام میزند و می‌گوید: … چشمانم را باز میکنم 😍 آری‌، رسیده‌ایم… قطار از روبروی میگذرد بچه‌ها با دیدن حرم بی اختیار از خوشحالی فریاد میکشند و ما دست به سینه اولین سلام خود را به محضر امام مهربانی‌ها تقدیم می‌کنیم… ✋💚 خاطره از: زهرا مجیری فروشانی. خمینی شهر اصفهان 📷 ج. بهنام 🦋 دخترونه رضوی @dokhtar_razavi
💌 هنوز خورشید طلوع نکرده بود که همراه مادرم، سمت حرم راه افتادیم 🔆 مادر، دلش می‌خواست قبل از طلوع آفتاب چندرکعت نماز توی صحن بخواند... دست هم را گرفتیم و راه افتادیم وارد حرم که شدیم 🌱 توی صحن گوهرشاد، مادر مشغول نماز و دعا شد و من هم بعد از خواندن نماز زیارت شروع کردم به عکس گرفتن از 💧 حوض و کبوترها... چندتا عکس هم از مادرم گرفتم حالا ⛅️ این روزها که از حرم دوریم، هر چند وقت یکبار، مادرم می‌گوید عکس‌ها را نشانش دهم... عکس‌ها را که می‌بیند، اشک که توی چشمش می‌نشیند، دوتایی، با قلبمـان، انگـار راهی حرم می‌شویم... ✋🌸 📷 م. انتظاری 🦋 دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💚 ━┛ 🌸👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونه‌مون دعــوت کن
💌 نوروز سال ۹۸ بود، خواستی که عید نوروز پیشت باشیم، ساعت ۸ و ۸ دقیقه و ۸ ثانیه‌ صبح در حرم امـام هشتم 🎉 سال را تحویل کردیم... همه چیز عالی بود 🌸 حال دلم احسن احوال بود، در همه‌ لحظه‌هایی که در حرم بودم آرزوی کربلا در دلم بالا و پایین میشد... دلم می خواست کربلایم را خودت امضا کنی... دور هم نشسته بودیم 🔆 که پدر گفت: آقاجان قسمت کن همین جمع در بین‌الحرمین باشیم... حرف دلم را زد و 💕 تو مهربانانه امضا کردی، ۲۴ شهریور ۹۸ کربلا بودیم... آقای خوبم، تو شنیدی و اجابت کردی... .... حالا هم دعوت کن مهربان آقا .... ✋💚 🌻 خاطره دخترونه‌ای‌ گل: حسنا نظری 📷 ا. قاسم زاده 🦋 دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💚 ━┛ 🌸👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونه‌مون دعــوت کن
💌 زیارتنامه خوندن 💛 اونم روبروی ضریح یه حسی داره که تا مدت‌ها می‌تونه حالت رو خوب کنه... دستت رو بذار روی قلبت و بگو: ✋ ما هم فردا ان شاءالله به نیابتت توی حرم زیارت ویژه انجام میدیم... 🌿♥️ 🕊 دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
💌 خادمها هوای دلتنگ‌های حرم رو دارند... هروقت نشونه‌ای دیدی که تو رو یاد حرم انداخت، 🌿 به این فکر کن که شاید کسی توی توی صحن، دعات کرده.... دستت رو بذار روی قلبت و بگو: ✋ ما هم فردا ان شاءالله به نیابتت توی حرم زیارت ویژه انجام میدیم... 🌿♥️ 🕊 دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
💌 برای شهـ ـادت امام رضا(ع) از اصفهان همراه خانواده آمده بودم حرم؛ 📱 بعد زیارت، تلفن همراهم شارژ برقی نداشت... 💚 به کمک خادم‌های مهربان حرم رفتم و پریز برق پیدا کردم... رواق امام خمینی(ره) کنار ستون، کنار پریز نشستم تا شارژ شود بعد از چند دقیقه 🎀 یک دختر خانم، همراه با مادرش دنبال شارژر می‌گشتند که وقتی پیدا نکردند، دختر مثل من به ستون تکیه داد تا مادرش برود زیارت و برگردد من از او پرسیدم چند ساله هستی؟ 😌 گفت: هجده ساله هستم 😇 من هم گفتم هفده ساله هستم او گفت که تربت حیدریه زندگی می‌کند 💕 و از همان موقع با هم دوست شدیم... بعد با همدیگه رفتیم زیارت کردیم و توی رواق ها راه رفتیم و صحبت کردیم... خیلی خوب بود... امیدوارم که هرجا هست، تنش سالم و سلامت و زیر سایه آقا باشه 😍 🌸🌸 خاطره از: مرضیه عباسی از استان اصفهان شهرستان زرین شهر 📷 م.انتظاری ♥️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛 ━┛