🌱[احمق ترین مردم ]🌱
🍃امام على عليه السلام می فرمایند:
👈أحمَقُ النّاسِ مَن ظَنَّ أنّهُ أعْقَلُ النّاسِ
🌿احمق ترين مردم كسى است كه خود را عاقل ترین مردم مى داند....🖇
📚غررالحكم حدیث 3089
#عکسنوشته
#احمقترینمردم
#عقل
دخترانه🌸
@dokhtaraane
🌱[مـاه اصـلاح قلـــــوب]🌱
🍃مقام معظم رهبری می فرمایند:
🍃 کلید حل مشکلات، «دعا، یاد خدا و اصلاح دلها» است و ماه رجب عید کسانی است که قصد اصلاح قلوب خود را دارند.
۹۷/۱/۲۰🗓
#پاےدرسدل
#اصلاحقلوب
#ࢪجب
دخترانه🌸
@dokhtaraane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖇•°•°•
🌱تمرین کن بهت حرف زدن ناراحت نشی!
#استادپناهیان
#پیشنهاددانلود
#تمرینبرنفس
دخترانه🌸
@dokhtaraane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢دوخت قلب کوچک در تقویم خاطرات
دخترانه🌸
@dokhtaraane
🍃امام علی علیه السلام می فرمایند:
👈راستگویی، شمشیری برّان، در دست شجاع است......🖇
📚شرح نهجالبلاغه، ۲۰:۲۶۹
#سیرےدرنهجالبلاغہ
#راستگویی
#عکسنوشته
دخترانه🌸
@dokhtaraane
🍃شهید مطهری (ره) می فرمایند:
🍃آنها که لذت دعا و انقطاع از خلق به خالق را چشیدهاند، هیچ لذتی را بر این لذت مقدم نمیدارند....🖇
📚برشی از کتاب بیست گفتاࢪ
#انسان
#لذت
#دعاوانقطاع
دخترانه🌸
@dokhtaraane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃[حضرت مسیح و مجلس گناه]🍃
👈 انتخاب رفیق فاسد معصیته !
🍃 توصیه خدا به حضرت مسیح علیه السلام ...🖇
#پیشنهاددانلود
#رفیقفاسد
#معصیت
دخترانه🌸
@dokhtaraane
[🌿]
🌱گاهےاوقاٺخُدا
مےبینہکہٺو
ازچےناراحٺمیشے
عمداًبہهمونگیرمیده
میخوادراحٺطلبیٺرو
کناربذار؎ ...!
📚 استاد پناهیان
#پاےدرسدل
#عـآرفـآنهـ
#تلنگࢪانہ
دخترانه🌸
@dokhtaraane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| اطلاعات ما چه اهمیتی برای دشمن داره ؟|🤔
| اطلاعات ما خیلی هم کم ارزش نیستن
مواظب اطلاعاتمون باشیم😊 |
#فضای_مجازی
#امنیت
#فرزندان_حاج_قاسم
#تشکیلات
🔰 آرمان مشترک
🔸 تشکل یعنی مجموعه ای از افراد که بر اساس آرمان مشترک و ایمان مشترک و باور مشترک و نقطه نظر های های مشترک گرد هم می آیند تا بتوانند جماعت بشوند که (ید الله مع الجماعه ) به خصوص تا بتوانند زمینه را برای رشد اخلاق کار دست جمعی و برای رشد استعداد ها و شناخت و تربیت کادر ها و تهیه برنامه ها و قبول مسئولیت اجرای برنامه ها هموار تر کنند. این تعریف تشکیلات از نظر ماست.
دخترانه🌸
@dokhtaraane
🌹🌹 قسمت ۱۴۱
ساعت از هفت شب گذشته بود که از درمانگاه خارج شدیم و من به همان چند قدم که طول حیاط درمانگاه را طی کردم، نفسم بند آمد و باز کمرم خشک شد که دیگر نتوانستم ادامه دهم. به سختی خودم را کناری کشیدم و به نرده درمانگاه در حاشیه پیاده رو تکیه زدم. مجید به اطرافش نگاهی کرد و شاید به دنبال مغازه اغذیه فروشی میگشت که چین به پیشانی انداختم و گفتم: من الان نمیتونم چیزی بخورم. ماشین بگیر بریم یه جایی... و تازه به خودم آمدم که امشب دیگر سرپناهی ندارم که با ناامیدی پرسیدم: باید بریم استراحتگاه پالايشگاه؟ ولی مجید فکر همه جا را کرده بود که در برابر صورت خسته و جان به لب رسیده ام، لبخندی زد و با محبت همیشگی اش پاسخ داد: نه الهه جان! پالايشگاه که جای زن و بچه نیس! یکی از بچه های پالايشگاه همین دیروز رفت تهران، کلید خونه اش رو داده به من، میریم اونجا. و باز به انتهای خیابان نگاهی کرد و ادامه داد: ولی اول بریم یه چیزی بخوریم، یه کم جون بگیری، بعد بریم. و من از شدت حالت تهوع حتی نمیتوانستم به غذا خوردن فکر کنم که صورت در هم کشیدم و گفتم: نه! من چیزی نمیخوام! زودتر بریم! و باید به هر حال فکری برای شام میکردیم که از سوپر گوشتی که چند قدم پایینتر بود، مقداری گوشت چرخ کرده خرید و با یک تا کسی به آدرسی که همکارش داده بود، رفتیم. طبقه اول یک آپارتمان نوساز که با استفاده از وسایل تزئینی مختلف، چهره یک خانه زیبا را به خود گرفته و بی آنکه بخواهم حسرت زندگی از دست رفته ام را به رخم میکشید. مجید با عجله چراغ های آپارتمان را روشن کرده و کوسن های روی کاناپه را جمع کرد تا بتوانم دراز بکشم که نگاهی به ساعت کردم و گفتم: مجید! من نماز نخوندم، اگه بخوابم دیگه حال ندارم بلند شم. و با همه ناتوانی به سمت دستشویی رفتم و وضو گرفتم. به اتاق که برگشتم، سجاده ای را برایم پهن کرد که با مهری که داخل جانمازش بود، فهمیدم همکارش از اهل تشیع است و پیش از آنکه حرفی بزنم مهر را از روی جانماز برداشت و گفت :تا تو نماز بخونی، منم شام رو درست میکنم. و منتظر پاسخم نشد و بلافاصله به آشپزخانه رفت. از شدت ضعفی که تمام بدنم را گرفته بود، نمیتوانستم دستانم را بالا بیاورم و تکبیر نمازم را بگویم و خدا میداند با چه حالی نماز مغرب و عشاء را به پایان رساندم که سلام نمازم را دادم و همانجا کنار سجاده روی زمین دراز کشیدم. بوی گوشت سرخ شده حالم را به هم میزد و به روی خودم نمی آوردم که نمیخواستم بیش از این مجیدم را آزار دهم، هرچند مجید هم تا میتوانست سلیقه به خرج میداد و با اضافه کردن فلفل دلمه ای و لیمو ترشی که از یخچال صاحبخانه برداشته بود، سعی میکرد بوی تند و تیز گوشت را بگیرد. میدانستم که به خاطر من نمازش را نخوانده تا زودتر بساط شام را مهیا کند که از همانجا با ناله ضعیفم صدایش کردم: مجید جان! بیا نمازت رو بخون. و او از آشپزخانه پاسخ تعارفم را با مهربانی داد: تو باید زودتر غذا بخوری! من بعد شام نمازم رو میخونم. و به نیم ساعت نکشید که سفره شام را همانجا کنار سجاده روی زمین پهن کرد. با هر دو دست زیر سر و کمرم را گرفت و کمکم کرد تا بلند شوم و به پایه مخملی کاناپه تکیه بدهم. خودش با دنیایی محبت برایم لقمه گرفت و همین که لقمه را نزدیک دهانم آورد، حالم طوری به هم خورد که بدن سنگینم را از جا کندم و خودم را به دستشویی رساندم. از بوی غذا، دلم زیر و رو شده بود و چیزی در معده ام نبود تا بالا بیاید که فقط عق میزدم. مجید با حالتی مضطرب در پاشنه در دستشویی ایستاده و دیگر کاری از دستش برایم بر نمی آمد که فقط با غصه نگاهم میکرد. دستم را به لبه سرامیکی دستشویی گرفته بودم و از شدت حالت تهوع ناله میزدم که نگاهم در آیینه به صورتم افتاد. رنگم از سفیدی به مرده میزد و هاله سیاهی که پای چشمم افتاده بود، اوج ناخوشی ام را نشان میداد. مجید دست دراز کرد تا دستم را بگیرد و کمکم کند از دستشویی خارج شوم که دیدم از اندوه حال خرابم، چشمانش از اشک پر شده و باز میخواست با کلمات شیرین و لبریز محبتش، دلم را به حمایتش خوش کند و من نه فقط از حالت تهوع و کمر درد که از بلایی که به سرم آمده بود، دوباره به تب و تاب افتاده و شکیبایی ام را از دست داده بودم. به پهلو روی کاناپه دراز کشیده بودم و باز از اعماق جگر سوخته ام ضجه میزدم که دیشب در خانه و کنار خانواده خودم بودم و امشب در خانه یک غریبه به پناه آمده و جز همسرم کسی برایم نمانده بود و چه ساده همه عزیزانم را در یک شب از دست داده بودم. سفره غذا دست نخورده مانده بود و مجید به غمخواری غم های بی کرانم نشسته بود.
ادامه دارد....
دخترانه🌸
@dokhtaraane
سلام و صبح بخیر امام زمانم!
آقا سلام می دهم از جان و دل به تو
تا اینکه بشنوم «و علیک السّلام» را …
یقین دارم صدایم را میشنوی و سلامم را پاسخ میدهی …
🕊☺️@salva
دخترانه🌸
@dokhtaraane
💌امام علی علیه السلام:
✅ و هر زمان نعمتی به تو رسید بگو: «الحمدلله» تا باعث فزونی نعمت شود.
📚تحف العقول، ص۲۶۷
🕊🌿@salva_
دخترانه🌸
@dokhtaraane
۵۶۴.pdf
3.06M
🇮🇷🍁
🍁
✅ #پرده_نگار (۲)
💢موضوع: بیانات #مقام_معظم_رهبری در خصوص امید و امیدآفرینی
🔸🌺🔹
#نشستهای_بصیرتی
#روشنگری
#معیار #ثامن
🆔 https://sapp.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔https://rubika.ir/meyar_pb
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
صالحین ناحیه سمنان
🆔🆔🆔 @salehinsemnan
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🍁
🍁
🎥 موشن_گرافی
✅ موضوع: امیدآفرینی بسیج
🔸🌺🔹
#نشستهای_بصیرتی
#روشنگری
#معیار #ثامن
🆔 https://sapp.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔https://rubika.ir/meyar_pb
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
صالحین ناحیه سمنان
🆔🆔🆔 @salehinsemnan
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷