eitaa logo
دخترانه🌸
61 دنبال‌کننده
2هزار عکس
579 ویدیو
12 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱[دعـاے‌مجیـــــر]🌱 🍃این دعا در بین دعاها از جایگاه بلندی برخوردار است و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده و دعایی است که جبرئیل برای آن حضرت هنگامی که در مقام ابراهیم مشغول نماز بودند آورد و در کفعمی در «بلد الامین» و «مصباح» این دعا را ذکر نموده و در حاشیه آن به فضیلت آن اشاره کرده....🖇 ‌ 🍃از جمله اینکه هر که این دعا را در «ایام البیض» (روزهای ۱۳،۱۴،۱۵) ماه رمضان بخواند گناهانش آمرزیده می‌شود، هرچند به عدد دانه های باران و برگ‌ درختان و ریگ‌ بیابان باشد..... ‌ 🍃و خواندن آن برای شفای بیمار و ادای دین و بی نیازی و توانگری و رفع و اندوه سودمند است....🖇 ‌ 📚مفاتیح‌الجنان، دعاے‌مجیر دخترانه🌸 @dokhtaraane
📣 مژده به مخاطبین کانال ♨️ پاسخ به شبهات 📌 از ماه مبارک رمضان، هر روز پاسخ یک سوال و شبهه در زمینه های 🔻 اعتقادی 🔻 سیاسی 🔻 تربیتی و... ✅ توسط حجت الاسلام مهدوی ارفع پاسخ داده خواهد شد. دخترانه🌸 @dokhtaraane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 شبهه شماره 1⃣ ❓آیا مقایسه ولایت فقیه با پیامبر و اهل بیت علیهم السلام نوعی غلُوَ و انحراف و بدعت نیست؟ ولی فقیه غیرمعصوم و خطاپذیر است ولی اهل بیت علیهم السلام..... 🖌 پاسخ: بین شخص ولی فقیه با منصب و جایگاه ولایت فقیه تفاوت است .... 👈 نشر مطلب با ذکر لینک کانال بلامانع است. دخترانه🌸 @dokhtaraane ╔═ 🍃🌺🍃 ═══╗ 🆔 @mahdavi_arfae ╚═══ 🍃🌼🍃 ═╝
🌹 فرمودند: « امور مردم اصلاح نمی شود مگر به وسیله کارگزاران صالح و کارگزاران هم نمی توانند امور را اصلاح کنند مگر به شرط استقامت مردم » 📒 ، فرازی ازخطبه ۲۱۶ 🔰مردمی که سیاستمداران فاسد را انتخاب میکنند، 🔺قربانی نیستند! 🔺شریک جرمند... دخترانه🌸 @dokhtaraane ╔═ 🍃🌺🍃 ═══╗ 🆔 @mahdavi_arfae ╚═══ 🍃🌼🍃 ═╝
خدایا مرا در این ماه از خطاها و افتادن در گناه ها دور بدار...😔 🕊@salva_ دخترانه🌸 @dokhtaraane
امام علی (علیه‌ السلام): 💌 لِكُلِّ شَىءٍ زَكاة وَ زَكاةُ البَدَنِ الصِيام 🌸براى هر چيزى زكاتى است و زكات بدن روزه گرفتن است. 📖 نهج البلاغه، حکمت۱۳۶ 🕊🌹@salva دخترانه🌸 @dokhtaraane
🍃ستایش خدایی را که با من صبوری می‌کند گویی هیچ گناهی ندارم...🖇 📚دعای زیبای ابوحمزه دخترانه🌸 @dokhtaraane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 نفــاق یعنــی برای فریب مردم خودت را دوست صمیمی حاج قاسم معرفی کنی و همزمان در جلسات خصوصی بر علیه او سخن بگویی....🌱 📕قرآن، سوره بقره، آیه ۱۴ 🍃و چون با اهل ایمان ملاقات کنند گویند: ما ( نیز همانند شما ) ایمان آورده ‏ایم (با شما ایم). ولى هرگاه با (هم‏فکران) شیطان صفت خود خلوت کنند، میگویند: ما با شما هستیم، ما فقط (اهل ایمان را ) مسخره میکنیم....🖇 دخترانه🌸 @dokhtaraane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 شبهه 2⃣ ❓آیا حضرت آدم علیه السلام معصوم بود؟ اگر معصوم بود چرا نهی خدا را اعتنا نکرد و از شجره ممنوعه تناول کرد؟ .... 🖌 پاسخ شبهه را با صرف ۵ دقیقه وقت در کانال @mahdavi_arfae ببینید و بشنوید. دخترانه🌸 @dokhtaraane 🦋🌸🦋🌺🦋🌸🦋 ╔═ 🍃🌺🍃 ═══╗ 🆔 @mahdavi_arfae ╚═══ 🍃🌼🍃 ═╝
✍رهبر انقلاب : بنده در قضایاى تاریخ اسلام این مطلب را مکررا گفته‌ام چیزى که امام حسن علیه‌السلام را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسى در مردم بود. مردم تحلیل سیاسى نداشتند. 📚12 آبان 1372 ✨میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) مبارک باد✨ 💠 @akhbar_rahbar مهربانو🌹 @mehrbanooo1
مـا کویر و نگاه تـو دریا پس کرم کن بـه خشکسالی مـا.... 🍃🕊@salva دخترانه🌸 @dokhtaraane
بھ‌نامِ‌خدایی‌کہ‌در‌این‌نزدیکیست🌱`
🌿 🍃رهبرمعظم انقلاب، آن كسانى كه از لحاظ امكانات مالى يک برجستگى‌اى دارند بايستى يک اوجى از ايثار نشان بدهند. 🍃امام مجتبى عليه‌السّلام یک مرتبه نصف اموالش و يکبار تمام اموالش را بخشید. «خرج من جميع ماله» در روايت آمده، همه چيز را بخشید. 66/11/27 دخترانه🌸 @dokhtaraane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 داستانی زیبا از رابطه امام حسین علیه السلام و امام حسن علیه السلام....🖇 دخترانه🌸 @dokhtaraane
🌱یـا حـسـن بـن عـلـے ‌«علیـہ‌السـلامــ» بـا حـاجـټ ظهـور بـہ درگـاهـټ آمـدیمــ چـون انـدڪ از ڪریـم نبـایـد طلـب نـمود.....🖇 🍃 دخترانه🌸 @dokhtaraane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹 قسمت ۱۷۷ مجید به قدری عصبی شده بود که بند اتصال آتل دستش را از گردنش باز کرد و روی تخت انداخت که انگار از شدت گرما و ناراحتی، تحمل باند پیچی دستش را هم نداشت. عبدالله هم میدانست مجید بیراه نمیگوید که از قُله غیظ و غضب به زیر آمد، ابرو در هم کشید و با صدایی که از عمق چاه ناراحتی اش بر می آمد، پاسخ داد: منم میدونم بابا به شما بَد کرد! قبول دارم به خاطر نوریه، به شما ظلم کرد! ولی بعضی وقتا خود آدم هم اشتباه میکنه و اجازه میده بقیه بهش ظلم کنن! مجید با نگاه بی حالش در تاریکی اتاق، چشم به دهان عبدالله دوخته بود تا طومار به اصطلاح اشتباهاتش را برایش بشمرد: اشتباه اول تو این بود که اون شب وقتی از پشت در شنیدی نوریه داره به سامرا توهین میکنه، سکوت نکردی و شمشیر رو براش از رو بستی! اشتباه دومت این بود که قبول نکردی سنی بشی و غائله رو ختم کنی! اشتباه سومت اینه که هنوزم نمیخوای بری از بابا عذرخواهی کنی و به خاطر نجات زندگی ات هم که شده بگی میخوای سنی شی تا شاید یه راهی برات باز شه! مجید همچنان خیره به عبدالله نگاه میکرد و پلکی هم نمیزد که انگار دیگر نمیدانست در برابر این همه منفعت طلبی چه جوابی بدهد. من از روزی که به عقد مجید در آمده بودم، همه آرزویم هدایت همسرم به مذهب اهل تسنن بود، ولی نه حالا و نه به خاطر نان شب! همیشه میخواستم اسباب تمایل مجید به مذهب اهل سنت را فراهم کنم تا به خدا نزدیکتر شود نه اینکه سفره دنیایش را چربتر کنم! حالا دیگر من هم دلم نمیخواست به بهای فراهم شدن هزینه زندگی و در ازای هم پیمان شدن با پدری که برای دختر شوهر دارش، شوهری دیگر در نظر میگرفت و دندان به سقط نوه معصوم و بیگناهش تیز میکرد، مجید از اهل سنت شود که اینطور سنی شدن برای من هم هیچ ارزشی نداشت، ولی عبدالله دست بردار نبود و حرفی زد که نه تنها دل مجید که همه وجود مرا هم در شکست: مجید! این همه بلایی که داره سرت میاد، بی حکمت نیس! ببین چی کار کردی که خدا داره اینجوری باهات تصفیه حساب میکنه! و دیدم نه از جای بخیه های متعددی که روی دست و پهلویش نقش بسته بود که از زخم زبانهای عبدالله، همه وجودش آتش گرفت که نفس بلندی کشید و در سکوتی مظلومانه سر به زیر انداخت. دیگر دلم نمیخواست به صورت عبدالله نگاه کنم که هر چقدر ناراحت بود و هر چقدر دلش برای من میسوخت، حق نداشت اینطور مجیدم را بیازارد و دیگر تیر خلاصش را زده بود که به سمت در رفت و بی آنکه حرفی بزند، از اتاق بیرون رفت تا من و مجید باز در تنهایی و تاریکی این زندان تنگ و دلگیر فرو رویم. دیگر جز نغمه نفس های نمنا ک مجید چیزی نمیشنیدم که عاشقانه صدایش کردم: مجید... و او هم برایم سنگ تمام گذاشت که نگاهم کرد و عاشقانه تر از من، جواب داد: جانم؟ در تاریکی تنگ غروب اتاق که دیگر نور چندانی هم به داخل نمی آمد، نگاهش میدرخشید و به گمانم آیینه چشمانش از بارش اشکهایش اینچنین برق افتاده بود که عاشقانه شهادت دادم: مجید من از این زندگی راضی ام! نمیگم خوشحالم، نه خوشحال نیستم، ولی راضی ام! همین که تو کنارمی، من راضی ام! و با همه تلخی مذاقش که از جام زهر زخم زبانهای عبدالله سرریز شده بود، لبخندی شیرین نشانم داد و با چه لحن غریبانه ای زمزمه کرد: میدونم الهه جان! ولی... ولی من راضی نیستم! از اینکه این همه عذابت دادم، از اینکه زندگی ات رو از بین بردم، از اینکه همه چیزت رو به خاطر من از دست دادی... در برابر جراحت جانش زبانم بند آمد و نمیدانستم به چه کالمی آرامش کنم که بدن در هم شکسته اش را از روی صندلی بلند کرد. بند اتصال آتل را از روی تخت برداشت و چند لحظه ای طول کشید تا توانست با دست چپش دوباره اتصال را به گردنش آویزان کند. با قامتی خمیده و قدمهایی که هنوز به خاطر جراحت پهلویش میلنگید، به سمت در رفت. در اتاق را باز کرد و همین که نور پنجره های راهرو به داخل اتاق افتاد، به سمتم چرخید و با لحنی مهربان صدایم کرد: الهه جان! من میرم برا شام یه چیزی بگیرم، زود بر میگردم. و دیگر منتظر جواب من نشد که از اتاق بیرون رفت و در را پشت سرش بست. در سکوت سالن ، صدای قدمهای خسته اش را میشنیدم که به کُندی روی زمین راهرو کشیده می ِ شد و دل مرا هم با خودش میبُرد تا در افق قلبم ناپدید شد. ساعت از هشت شب گذشته و من گرسنه و خسته، هنوز به انتظار بازگشت مجید روی تخت نشسته بودم. از نشستن در این اتاق تاریک میترسیدم و دلم میخواست هر چه زودتر مجید برگردد. سر و صدای مسافران را در راهرو میشنیدم و دلم از حسرت دورِ هم بودن آنها و غریبی خودم، خون میشد. هنوز برق وصل نشده و دیگر آفتابی نبود که نورش از درز پنجره به داخل بتابد و اتاق در تاریکی فرو رفته بود. هر چند شب شده و هوا به گرمای بعد از ظهر نبود، ولی هوا به شدت گرم و شرجی بود،از شدت گرما تشنه بودم ولی آب معدنی هم تمام شده بود فقط دعا می کردم مجید یادش باشد آب بخرد. ادامه دارد ... دخترانه🌸 @dokhtaraan
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💎💎 با سلام وتبریک میلاد امام حسن مجتبی «ع» ♻️ با توجه به امر مهم رسیدگی ایتام برآن شدیم که ❤️پویش ایران مهربان ❤️ را اطلاع رسانی کنیم. ✅✅✅✅ 🌸 هریک از گروه های تربیتی حداقل سرپرستی یک یتیم را برعهده می گیرند. 🌹 حداقل ماهیانه 10،000تومان. ☘☘☘☘☘ توجه❗️توجه ❗️توجه ❗️ 👌👌👌 حتما با فرمانده محترم پایگاه هماهنگ شود. 👌👌👌جهت هماهنگی بیشتر وبهتر می توانید با خانم «کلاته» به شماره: 09127737828تماس بگیرید. ☘☘☘☘☘☘☘☘☘ صالحین ناحیه سمنان 🆔🆔🆔 @salehinsemnan 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
بھ‌نامِ‌خدایی‌کہ‌در‌این‌نزدیکیست🌱`
🍃 «إِلٰهِى بِقُدْرَتِكَ عَلَىَّ تُبْ عَلَىَّ، وَ بِحِلْمِكَ عَنِّى اعْفُ عَنِّى، و بِعِلْمِكَ بِى ارْفَقْ بِى...»🌿 🍃خدایا با قدرتی که بر من داری، توبه‌ام را بپذیر و با بردباریت نسبت به من، از من درگذر و با آگاهیت از حال من، با من مدارا کن! 📚 مناجاة التائبين دخترانه🌸 @dokhtaraane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃از امام حسن علیه السلام معنای کرامت و بزرگ منشی را پرسیدند؟ 🍃فرمودند: 🌱بخشش پیش از خواهش 🌱و اطعام در هنگام قحطی. 📘تحف العقول/صفحه۲۲۵ دخترانه🌸 @dokhtaraane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ تشریح مفهوم "دولت جوان حزب اللّهی" از کلام حضرت آقا... 🔸او می‌تواند چهل ساله باشد؛ یا هم سن شهید سلیمانی که هنگام شهادت ۶۴ ساله بود. دخترانه🌸 @dokhtaraane
بھ‌نامِ‌خدایی‌کہ‌در‌این‌نزدیکیست🌱`
🌱[تعجب خداوند از سه شخص در شب معراج]🌱 🍃خداوند در شب معراج به پیامبر فرمود: 👈ای احمد! در شگفتم از سه کس....🖇 1⃣بنده ای که در حال نماز است و می داند بسوی چه کسی دست را بالا برده و مقابل چه کسی ایستاده ، در عین حال چرت می زند(بی حال است) 2⃣ در شگفتم از کسی که خوراک امروز خود را دارد ولی برای فردایش به فکر فرو رفته و سعی و تلاش می کند . 3⃣ و تعجب می کنم از بنده ای که نمی داند آیا من از او راضی هستم یا بر او غضبناکم ، ولی او خندان است . 📚 ارشادالقلوب ،1/199 دخترانه🌸 @dokhtaraane