15.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شوخی با روزه اولی ها😂
خیلیا باید از این بچهها یاد بگیرن👏
روزه اولی ها التماس دعا❤️🤲
#ماه_رمضان
#روزه_اولی
دخترانه🌸
@dokhtaraane
قد تكون السعادة أحياناً في ترك الأشياء، أكثر من الحصول عليها...
«گاهی خوشبختی، در رها کردنِ چیزها، بیشتر از داشتنشونه...»
#خوشنویسی_بدرد_بخور
@mahdipouraskari
🧕مادر می آید ...
💐همزمان با ولادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع)
🔹همراهی در آزادسازی زنان زندانی جرائم غیر عمد
شما میتوانید کمک های نقدی خود را به شماره های
0105701687005
6037991899878585
نزد بانک ملی مدیر نمایندگی ستاد دیه استان سمنان واریز نمایید .
https://eitaa.com/mashghe_eshgh
امروز می تونه روز قشنگى باشه!
اگر من هنر اين را داشته باشم
که قشنگ زندگی کنم.
زیبا ببینم، زيبا نفس بكشم
زیبا صبر کنم.
#سلام_صبح_بخیر
دخترانه🌸
@dokhtaraane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥
#استوری
🌸🎊🌸
🌸میلاد حسن(ع)
🎊خسرو دین است امشب
🌸شادی و سرور
🎊مؤمنین است امشب
🌸از یمن قدوم
🎊مجتبی(ع) طاعت ما
🌸مقبول خداوند مبین است امشب
🎊میلاد با سعادت حضرت
امام حسن مجتبی (ع) مبارکــــــــَ باد 🌸 🎊🌸
دخترانه🌸
@dokhtaraane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیام استاد علامه جوادی آملی
به کنگره امام حسن مجتبی علیه السلام
#استاد_جوادی_آملی
#میلاد_امام_حسن
#مناسبتی
eitaa.com/majalehaftaaseman
┅✧❁☀️❁✧┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حجاب_حیا
📛 با زور نمیشه هیچ دختری رو به حجاب تشویق کرد...
🎙دکتر رفیعی
دخترانه🌸
@dokhtaraane
~🕊
زمان بمبارانهای ایران توسط صدام
شبها با چادر میخوابید..
گفتم چه کاریه دخترم!
میگفت: باید آماده باشیم اگه از زیر آوار
درمون آوردن؛ حجابمون کامل باشه..
#شهیده_گلدستهمحمدیان♥️🕊
دخترانه🌸
@dokhtaraane
🌹🌹 پایـی که جا مانـد ؛ قسمت بیست و نهم
براساس خاطرات #سید_ناصر_حسینی_پور
وقتی لودر روی جنازهها خاک میریخت، باقر به هوش آمده بود. بعضی از عراقیها میخواستند او را با جنازهها خاک کنند، اما دیگر نظامیان شیعه قبول نکرده بودند.
دوعراقی با وجدان او را نجات داده و به پشت خط منتقل کرده بودند.
باقر روح بلندی داشت. وقتی بچهها در مورد صورتش دلداریاش دادند، خندید و گفت: «شما نمیخواد نگران من باشید. نگران خودتون باشید.»
بعد به من گفت: «آقا سید! زیبایی صورت، دنیوی و کوتاهه ، آنقدر آدمها با صورتهای خوشگل اومدن و از این دنیا رفتن، امروز هیچ نامی از اونا نیست. عملمون باید زیبا باشه، این چیزا نباید آدم مومن رو زیاد دلبسته کنه.»
امروز بعدازظهر، توفیق احمد از قطعنامه ۵۹۸ صحبت میکرد. میگفت : جنگ تمام شده، ولی من باور نمیکردم. خداحافظی از جنگ برایم سخت بود. نمیدانم چرا آنهمه به زندگی جبههای وابسته بودم. فکر می کنم به خاطر سنگرهای کوچکی بود که ارتفاعش از خانه امروزی ما بلندتر بود. سنگرهایی که اگرچه کوچک بودند و سرمان به سقف آن میخورد، اما پر از صفا و معنویت و یک رنگی بود.
صبح صدای هلهله و شادی عراقیها بلند بود. دکتر به اتفاق لطیف دهقان با خوشحالی وصفناپذیری وارد آسایشگاه شد و گفت: «جنگ تمام شد...ایران قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت!»
شوکه بودم، غم و اندوه همه وجودم را فرا گرفت. بچهها با شنیدن این خبر، ناراحت شدند. جنگی که هشت سال قدرتهای شرق و غرب، اروپایی ها و کشورهای عربی بر ما تحمیل کرده بودند، علاوه بر آثار زیانبار و ویرانگرش، دستاوردهای فراوانی هم داشت.
غم و ناراحتی بچهها به خاطر پایان یافتن جنگ نبود. احساس میکردیم دیگر آن همه فضیلت، معنویت و شور جهادی، الهی و انقلابی به پایان رسیده است. با چه زبانی میتوانستیم به عراقیها بفهمانیم جبهه کارخانه انسان سازی، سرزمین خدا محوری و ولایت پذیری بود.
از تلویزیون عراق میدیدم که چطور مردم به کوچه و خیابانها ریخته بودند و برای پایان گرفتن جنگی که هشت سال پیش شروع کرده بود، پیر و جوان، نظامی و غیرنظامی، همه تو خیابان رقاصی و پایکوبی میکردند!
در بین نگهبانها، توفیق احمد که آدم روشنی بود و به ما اعتماد داشت، گفت: «این جنگ تنها نتیجهای که برای عراق داشت، هفتاد میلیارد دلار بدهی خارجی بود و چند صد هزار نفر کشته و . . .»
امروز عصر، توفیق احمد از امام خمینی، قطعنامه ۵۹۸ و جام زهر صحبت میکرد. منظورش را درست متوجه نشدم. گویا دیروز، چهارشنبه، امام پیامی درباره قبول قطعنامه ۵۹۸ داده بود.
ما از پیام امام جملهای با این مضمون که جام زهر نوشیده است را شنیدیم. اشکمان درآمد و دوست داشتیم از امام و جام زهر بیشتر بدانیم.
امروز سهشنبه چهارم مرداد ۱۳۶۷، حوالی ظهر عراقیها زیاد خوشحالی میکردند. از پشت پنجره لطیف دهقان را صدا زدم.
- لطیف چی شده، چرا عراقیها خوشحالاند؟!
- منافقان به ایران حمله کردن!
بعد از قبول قطعنامه ۵۹۸ از طرف کشورمان، صدام سراغ گروهک منافقان، آخرین برگ برنده خودش، رفته بود.
دکتر عزیز ناصر به آسایشگاه آمد در حالی که خوشحال به نظر میرسید و گفت : «کار ایران تمام شد!»
دیروز، نیروهای سازمان منافقان با کمک ارتش عراق از مرزهای غربی به کشورمان حمله کرده بود و امروز وارد منطقه سرپل ذهاب، کرند و اسلام آباد شده بودند.
جنگ تمام شده بود، چند روز قبل، به رغم قبول قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران، ارتش عراق به ایران حمله کرده بود.تلویزیون عراق گفته بود حتی ائمه جمعه ایران با پوشیدن لباس بسیجی عازم جبهه شدهاند.حمله منافقان به ایران آخرین شانس و برگ برنده برای عراقیها بود.
ادامه دارد ...
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعای شهادت
دخترانه🌸
@dokhtaraane
🌹🌹 #امام_خامنه_ای :
طبيب خودتان باشيد...
بهترين کسى که می تواند
بيماریهای روحی را تشخيص دهد
خودمان هستيم..
روی كاغذ بنويسيد
حسد ، بخل ، بدخواهى ،
تنبلى ، بدبینی و...
یکی یکی اينها را رفعڪنید.
اللهم عجل لولیک الفرج
دخترانه🌸
@dokhtaraane
🌹🌹 پایـی که جا مانـد ؛ قسمت سیام
براساس خاطرات #سید_ناصر_حسینی_پور
از عملیاتهایی که بعد از قطعنامه به وقوع میپیوست در تعجب بودیم. عُمال سازمان به فرماندهی مسعود رجوی در عملیاتی به نام «فروغ جاویدان» به ایران حمله کردهاند.
مسعود رجوی در مصا حبهای که از شبکه سراسری تلویزیون عراق پخش شد، گفته بود: «هر یگان سازمان منافقان با سه، چهار یگان سپاه و ارتش ایران برابری میکند.»
او به نیروهای تحت امرش وعده داده بود درعملیات فروغ جاویدان با شعار رفتن بدون بازگشت، انقلاب و حکومت آخوندها را سرنگون خواهد کرد!
عراقیها زیاد با ما بحث میکردند، در جوابشان گفتم: «اگه همه منافقان را جمع کنند، یکی از لشکرهای عراق میشن؟! چه جوری شما با اون همه کبکبه و دبدبه و اونهمه تیپها و لشکرهایی که داشتید، نتونستید هشت سال ما رو شکست بدید، منافقان ما رو شکست میدن؟!»
امروز شنبه هشتم مرداد ۱۳۶۷، منافقان در عملیات مرصاد شکست سختی را متحمل شده بودند. عراقی ها نمیدانستند ما اطلاع داریم که منافقان شکست خوردهاند. بعضی از آنها اذعان کردند که حکومت این آخوندها را نمیشود شکست داد!
دیروز ایرانیها شهرهای قصرشیرین و سومار را از دشمن پس گرفتند. امروز، ارتش عراق با خفت از مناطق جنگی جنوب عقب نشینی کرد. عراق خیلی سعی کرده بود بعد از قبول قطعنامه بخشهایی از خاک ایران را در تصرف خود داشته باشد.
امروز، روز نا امیدی عراقیها بود. فکر میکنم دروازههای اشغال بخشهایی از خاک ایران را به روی خود بسته دیدند که رسما آتش بس را پذیرفتند.
امروز دوشنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۶۷، دومین روز ماه محرم بود. شب قبل، برای بچهها نوحهی «هنوز از کربلایت/به گوش آید صدایت/حسین جانها فدایت» را خوانده بودم.
عبدالجبار فهمید. مرا بیرون برد و سیلی محکمی خواباند توی گوشم. تهدیدم کرد اگر تکرار شود، بدجوری اذیتم خواهد کرد. تصمیم داشتم شبهای بعد هم نوحه بخوانم. محرم بود و خط و نشان کشیدن عبدالجبار برایم مهم نبود.
روز سوم ماه محرم است. برای بچهها نوحه خواندم. میدانستم عبدالجبار عصبانی میشود. کوچک که بودم، ده شب ماه محرم را در مسجد امام سجاد علیه السلام نوحه میخواندم.
بعدها که به جبهه آمدم، هر ده شب محرم سال ۱۳۶۵ را در مناطق جنگی جنوب و سال ۱۳۶۶ را در کردستان مداح بچههای واحد تخریب بودم.
وقتی این شعر حاج صادق آهنگران را خواندم، بچهها به یاد روزهای جنگ اشکشان درآمد. «هنوز از کربلایت / به گوش آید صدایت / حسین جانها فدایت» وقتی برای بچهها نوحه خواندم، عراقیها پشت پنجره حاضر شدند.
سازمان منافقان در برنامه تلویزیونی سیمای مقاومت که از تلویزیون عراق پخش میشد، از نقش صادق آهنگران در ایجاد و تولید شور و حماسه، بالابردن انگیزه بسیجیها برنامهای داشت.
قضیه بلبل خمینی، بارها از رادیو و تلویزیون عراق اعلام شده بود.
بعد از ظهر، لطیف سراغم آمد و گفت: «سید! تا امروز با سلام و صلوات یک جوری آهنگران خواندن تو رو با ترجمه وارونه جمع و جور کردم، ولی امروز عراقیها فهمیدن بهشون دروغ گفتم، اگه به من بیاعتماد بشن برای هممون ضرر داره...!»
حرفی برای گفتن نداشتم، دلم نمیخواست عراقیها از لطیف سلب اعتماد کنند. وجود او برای اسرای مجروح سرمایه با ارزشی بود.
غروب، عبدالجبار مرا احضار کرد و گفت : «لطیف سعی میکنه کمکت کنه، ولی تو چرا شعر حماسیِ جنگ آهنگران رو میخونی؟!»
- من آهنگران نخوندم!
- بگو به حسین !
- قسم نمیخورم!
عبدالجبار عصبانی شد و دو سیلی محکم خواباند توی صورتم. احساس کردم پرده گوشم پاره شد.خیلی فحش بارم کرد. به آسایشگاه برگشتم.صورتم کبود بود.
ادامه دارد ...
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعای شهادت
دخترانه🌸
@dokhtaraane
پروردگارا مرا به پرده پوشی ات بپوشان، و از "توبیخم" به کرم ذاتت درگذر
اگر جز تو کسیدیگر از گناهم آگاه میشد ، آن گناه را انجام نمیدادم، واگر از زود رسیدن عقوبت می ترسیدم، از "گناه" دوری می کردم
گناهم نه به این خاطر بود که تو سبک ترین بینندگانی و بی مقدارترین آگاهان، بلکهخدایا از اینجهت بود که تو بهترین "پرده پوشی" و "حاکم ترین" حاکمان، وکریمترین کریمانی، پوشنده "عیب"ها، و آمرزنده گناه و دانای نهانها
گناه را با کرمت می پوشانی، و کیفر را با بردباریات تاخیر می افکنی
دعای ابوحمزه ثمالی، فراز ۱۷
دخترانه🌸
@dokhtaraane
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
4_5958742896671722405.mp3
6.04M
#تندخوانی_قرآن_کریم
#جزء نوزدهم
حجتالاسلام قاسمیان
※ ترجمه صوتی
b2n.ir/Joze19GhoranKarim
دخترانه🌸
@dokhtaraane