eitaa logo
دخترانه🌸
55 دنبال‌کننده
2هزار عکس
579 ویدیو
12 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 ⛅️ 2⃣2⃣ 💢صداى نفس از پشت سر توجهت را بر نمى انگیزد و وقتى به عقب بر مى گردى،... را مى بینى که با و از خیمه در آمده است ، با تکیه به عصا، به تعب خود را ایستاده نگاه داشته است ، خون به چهره زرد و نزارش دویده است ، و چشمهایش را حلقه اشکى😭 آذین بسته است: 🖤شمشیرم🗡 را بیاور عمه جان ! و یارى ام کن تا به از امام برخیزم و خونم را در رکابش بریزم.دیدن این حال و روز و شنیدن صداى تبدارش که در کویر غربت امام مى پیچید، کافیست تا زانوانت را با زمین آشنا کند، صیحه ات را به آسمان 🌫بکشاند... و موهایت را به چنگهایت پرپر کند و صورتت را به بخراشد... 💢 اگر تو هم در خود ، تو هم فرو بریزى ، تو هم سر بر زمین استیصال بگذارى ، تو هم تاب و توان از کف بدهى ، امام را در این برهوت غربت و تنهایى ، 💓 کند؟این انگار صداى دلنشین هم اوست که :خواهرم ! را دریاب که زمین از ، نماند. 🖤 امام ، تو را از جا مى کند... و تو پروانه🦋 وار این شمع نیم سوخته را به آغوش مى کشى... و با خود به درون خیمه🏕 مى برى. صبور باش على جان ! هنوز وقت ایستادن ما نرسیده است . بارهاى رسالت ما بر زمین است.تا تو را در بسترش بخوابانى و تیمارش کنى . امام به پشت خیام رسیده است و تو را باز فرا مى خواند: 💢خواهرم ! دلم براى مى تپد، کاش بیاوریش تا یک بار دیگر ببینمش و... هم با این کوچکترین علقه هم وداع کنم.با شنیدن این کلام ، در درونت با همه وجود فریاد مى کشى که : نه!اما به شیرین برادر نگاه مى کنى و مى گویى : چشم!آن سحرگاه که پدر براى ضربت خوردن به مسجد 🕌مى رفت ، در خانه تو بود. شبهاى 🌙خدا را تقسیم کرده بود میان شما دو برادر و خواهر،... و هر شب بالش را بر سر یکى از شما مى گشود. 🍁 🖤تنها سه لقمه ، تمامى او در این شبها بود و در مقابل سؤ ال شما مى گفت : دوست دارم با گرسنه به دیدار خدا بروم.آن شب🌟 ، بى تاب در حیاط قدم مى زد، مدام به آسمان نگاه مى کرد و به خود مى فرمود:به خدا نیست ، این همان شبى است که خدا وعده داده است.آن ، آن ،🌥 وقتى گفتند و پدر کمربندش را براى رفتن محکم کرد و با خود ترنم فرمود: 💢اشدد حیازیمک للموت و لا تجزع من الموت، فان الموت لاقیکا اذا حل بوایکا(13)حتى خانه🏚 نیز به فغان درآمدند و او را از رفتن بازداشتند.نوکهایشان را به رداى پدر آویختند و آمیز ناله کردند. آن سحرگاه هم با تمام وجود در درونت فریاد کشیدى که : نه ! پدر جان ! نروید. 🖤 اما به چشمهاى پدر نگاه کردى و آرام گرفتى : پدر جان ! جعده را براى نماز بفرستید. و پدر فرمود: لا مفر من القدر... از قدر الهى گریزى نیست. را گرم درآغوشت مى فشردى... سر و صورت و چشم و دهان و گردن او را غریق بوسه کنى و او را چون قلب💜 از درون سینه در مى آورى... 💢و به مى سپارى. امام او را تا مقابل صورت خویش بالا مى آورد، چشم در چشمهاى بى رمق او مى دوزد و بر لبهاى به نشسته اش بوسه مى زند.پیش از آنکه او را به دستهاى بى تاب تو باز پس دهد،... دوباره نگاهش مى کند، جلو مى آورد، عقب مى برد و چهره اش را سیاحتى مى کند.اکنون باید او را به دست تو بسپارد... و تو او را به به خیمه ⛺️برگردانى که مبادا آفتاب سوزنده نیمروز، گونه هاى لطیفش را بیازارد. 🖤اما ناگهان میان تو و بازوان حسین ، میان دو دهلیز قلب💓 هستى ، میان سر و بدن لطیف على اصغر، تیرى فاصله مى اندازد... و خون کودك شش ماهه را به مى پاشد. نه فقط که تیر☄ را رها کرده است .... ..... دخترانه🌸 @dokhtaraane
📚 ⛅️ 5⃣6⃣ 💢زمزمه مى کند: _اى کاش بزرگان من که در جنگ☄ بدر کشته شدند، بودند و مى دیدند که چگونه خزرج در برابر ضربات نیزه به خوارى و زارى افتاده است، و از شادى فریاد مى زدند که اى یزید! دست مریزاد. بزرگانشان را به تلاقى جنگ بدر کشتیم و مساوى شدیم.مساله بنى هاشم ، بازى با سلطنت بود. نه خبرى از آسمان 🌫آمد و نه وحیی نازل شد! من از خندف نباشم اگر کینه اى که از محمد (صلى االله علیه و آله و سلم ) دارم از فرزندان او نگیرم .(35) 🖤با دیدن این صحنه ، و فغان و دختران و زنان به مى رود... و از گریه𑸧ناناا?انان یزید به گریه مى افتند.... و صداى گریه و ضجه و ناله ، را فرا مى گیرد. و تو ناگهان از جا برمى خیزى.... و صداى گریه و ضجه فرو مى نشیند. به سوى تو برمى گردد و همه نگاهها به تو خیره مى شود.... ال و کنجکاوى اینکه تو چه مى خواهى بکنى و چه مى خواهى بگویى بر جان دوست و دشمن🐲 ، چنگ مى اندازد.... 💢چوب به دست یزید میان زمین و آسمان🌫 مى ماند.... در سینه حبس مى شود و سکوتى غریب بر مجلس سایه مى افکند.... و آغاز مى کنى: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد االله رب العالمین و صلى االله على رسوله و آله اجمعین.راست گفت سبحان، آنجا که فرمود: '' ثم کان عاقبۀ الذین اساؤ السؤ اى ان کذبوا بایات االله و کانوا بها یستهزئون.''سپس آنان که مرتکب شدند، این بود که خدا را شمردند و به آن پرداختند.... 🖤چه گمان کرده اى یزید⁉️ اینکه راههاى و آفاق آسمان را بر ما بستى و ما را به سان به این سو و آن سو راندى، گمان مى کنى که نشانگر ما نزد خدا و و بزرگى تو در نزد اوست؟ کبر ورزیدى، گردن فرازى کردى و به خود بالیدى و شادمان گشتى از اینکه دنیا به تو روى آورده و کارها بر وفق مرادت شده و ملک ما و حکومت ما به ات درآمده؟⁉️کجا با این شتاب؟!آهسته تر یزید! فراموش کرده اى 💢این فرموده خداوند را که: '' و لا یحسبن الذین کفروا انما نملى لهم خیر لانفسهم. انما نملى لهم لیزدادوا اثما و لهم عذاب أليم.(36)آنان که ورزیدند، گمان نکنند که ما به آنهاست. ما به آنان مهلت و فرصت مى دهیم تا و عذابى در انتظار آنان است.... اى فرزند آزاد شدگان به منت !(37) آیا این از است که زنان و کنیزان تو باشند و دختران رسول االله، و ؟ آنان را بدرى ، روى آنان را و دشمنان، آنان را با شهرى به شهرى برند و بیابانى و شهرى بدانها بدوزند 🖤 و نزدیک و دور و پست و شریف به بایستد در حالیکه نه از مردانشان مانده و نه از ، مددکارى.و چه توقع و انتظارى است از فرزندان آن که جگر پاکان را به دندان کشیده و گوشتش از روئیده؟! و چگونه در با ما نکند کسى که به ما به چشم و و و دشمنى مى نگرد و بى هیچ حیا و پروایى مى گوید:(اى کاش پدرانم بودند و از شادمانى فریاد مى زدند: اى یزید! دست مریزاد!) و بر لب و دندان اباعبداالله، سید جوانان اهل بهشت، چوب مى زند!... .... 🍃🌹🍃🌹 دخترانه🌸 @dokhtaraane
📚 👇 📖"دروغ‌هایی که زنان باور می‌کنند و حقایقی که آنها را آزاد می‌سازد" 🔶نیاز زن امروز، شنیدن است و این واقعیتی است که بسیاری از حمایت از حقوق زنان را در غرب به این نتیجه رسانده که باورهای فمینیستی دروغ‎هایی بیش نیستند و دیگر نمی‎توانند پاسخگوی نیاز هوشمند امروز باشند و زندگی منطبق با دستورالعمل‌های الهی، با روح و روان آدمی سازگارتر و مطلوبتر است. 🔶این کتاب، به رایج در غرب که زنان آن را باور کرده‌اند و این باورها به زندگی فردی و اجتماعی آنان زده‌ است، می‌پردازد. نویسنده این کتاب که یک زن مسیحی است، با اشاره به سردرگمی‌های روزانه زنان، می‌کوشد به آنان کمک کند تا فریب‌هایی که بسیاری از آنان را به ناامیدی کشانده است، بشناسند و با معرفی به عنوان منشأ تمام پردازی‌ها و بشری و استفاده از مثال‌های مستند و حقیقی، خواننده را راهنمایی کند تا به سوی حقایقی بازگردد که تنها با آموزه‌های دینی، قابل یافتن‌ است. 🔶این کتاب که با شیوه‎ای نو و جدید، نگرش‌های فمینیستی را می‌کند، در سه بخش و یازده فصل تدوین و تنظیم شده است. دروغ‌هایی که زنان درباره خودشان، گناه، ، ، عواطف و شرایط زندگی باور می‌کنند، برخی از عناوین این کتاب‌اند. ✅در بخش سوم این نوشتار، حقایقی که زنان را از این دروغ‌ها آزاد می‌کند، مطرح می‌شوند. ✍️نویسنده «نانسی لی دموس» و مترجم پریسا پورعلمداری دخترانه🌸 @dokhtaraane
💠خیلی زیباست ... 🔰مرد آهسته درِ گوش فرزندِ خود گفت: پسرم، در دنیا فقط یک گناه هست و آن دزدیست، در زندگی هرگز نکن. پسر متعجب و مبهوت به پدر نگاه کرد بدین معنا که او هرگز دست کج نداشته. پدر به نگاه متعجب فرزند، لبخندی زد و ادامه داد : 🔸 در زندگی نگو، چرا که اگر گفتی، صداقت را دزدیده ای. 🔸 نکن، که اگر کردی، عشق را دزدیده ای. 🔸 نکن، که اگر کردی، محبت را دزدیده ای. 🔸 نگو، که اگر گفتی، حق را دزدیده ای، 🔸 نکن، که اگر کردی، شرافت را دزدیده ای، ✅ پس در زندگی فقط دزدی نکن... دخترانه🌸 @dokhtaraane
🔷 در گذشته، به زن به عنوان یک نگاه می‌کرد و زن را یک انسان دارای حقوق و احترام نمی دید و هنوز هم، نگاه جامعه غربی نسبت به زنان، با همان نگاه باستانی و قرون وسطایی تفاوت چندانی ندارد. 🔶در تبلیغات رسانه ای غربی هم، نگاه به زن صرفاً ظاهری و جذابیت‌های جسمی و جنسی است و به به زنان می‌گویند بهترین جایگاه را زنان غربی دارند. 🔷در غرب بسیاری از زنان پذیرفته‌اند که باید اجازه از خود را به دیگران بدهند تا بتوانند به موقعیت‌های شغلی و کاری بهتری دست پیدا کنند. زنان در غرب اعتماد به نفس و ندارند و این حاصل نگاه غرب به زنان است. 🔶در جامعه غربی چنین تلقین می‌شود که ، به خانم‌های مسن و افرادی نظیر راهبه‌ها تعلق دارد و رفتاری است. 🔷 غربی‌ها تلاش می‌کنند به دختران بگویند مانع شادی و آزادی است. 🔶 غربی‌ها از حجاب متنفر هستند؛ به ویژه اینکه مردها را تصویب می‌کنند. مردهای غربی به خاطر خودشان قانون تصویب می‌کنند که خانم‌ها چگونه لباس بپوشند. 🔷 علت تنفر غربی‌ها به ویژه مردان از همین است که نمی‌توانند بدن زنان را ببینند و از آن ببرند، نگاه مرد غربی به زنان به سبب لذت جویی است و شخصیتی، فکری و فرهنگی برای زنان قائل نیستند و قوانین ضدحجاب نیز در همین بستر و بر همین مبنا تصویب می‌شوند. 👤زهرا گنزالس بانوی فعال عرصه تبلیغ بین المللی و مستبصر آمریکایی دخترانه🌸 @dokhtaraane