7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بستنروسری
🌸دختران چادری💕
🍁ما رو به دوستانتون معرفی کنید🍁
@dokhtarahmahdave
21.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 #درس_اخلاق |
«حجت الاسلام سرلک»
⚡️#تفکر_غلط و خطرناک
«به من چه و به توچه»!!
🌱#امر_به_معروف
✨#نهی_از_منکر
👌🏻#نشرواجب
🔻آخرین وضعیت زوج طلبه کرجی ناهیازمنکر
⭕️ معطلی پرونده در پیچوخم قضایی
◻️ روند پرونده قضایی:
آن طور که محمد حسین عابدی می گوید متهمان به قید وثیقه آزاد هستند و پرونده در دادسرا است و باید برای تعیین شعبه رسیدگی کننده به دادگاه برود که فعلاً نرفته است.
◻️ گلایه محمد حسین عابدی:
به گفته محمد حسین عابدی بعد از گذشت یکماه از این حادثه حمایت چندانی از او و همسرش صورت نگرفته و نهادهایی که باید از آمران به معروف و ناهیان از منکر حمایت کنند، آن گونه که باید #حمایت کنند، حمایتی نکرده اند.
🔻وظیفه ی طلبه ی شجاع کرجی، تذکر به فرد خاطی بود. که انجام داد.
🔻وظیفه ی امام جمعه، دبیر ستاد، پلیس و دادستانی هم حمایت صریح و سریع بود که اینها کوتاهی کردند.
🔰ما هم به نوبه خود باید از ایشان حمایت کنیم و در مقابل مسئول ترسو و بی کفایت بایستیم و انتقادمان را شجاعانه بیان کنیم.
📌با یک تلفن به شماره های پایین، وظیفه ی خود را انجام دهیم👇👇
📞دفتر امام جمعه کرج:
02632403405
📞دفتر ستاد امر بمعروف کرج:
02633500997
📞دفتر دادستانی کرج:
02632544000
♨️اخبار داغ روحانیت
♨️ @khabarehowzeh
♨️جزییات حادثه ی وحشتناک طلبه ناهی از منکر و همسرش توسط یک خانواده رذل
🔻محمدحسین عابدی طلبه مضروب
🔹جمعه ۱۴۰۰.۵.۱ همراه همسرم در کرج، ساعت ۱۸:۴۵ برای خرید به فروشگاه جامبو واقع در چهار راه مجد فاز چهار مهر شهر کرج رفته بودیم، وارد فروشگاه که شدم مادر و دختری را مشاهده کردم که آن دختر، کشف حجاب کرده بود و به همین دلیل بنده به ایشان گفتم که خانم محترم لطفا حجابتان را رعایت کنید. از همان لحظه ابتدایی که این حرف را به او زدم، مادر و دختر شروع به هوچی گری و فحاشی کردند و دختر به من گفت حرامزاده تو کی هستی که به من می گویی حجابت را رعایت کن و مادر آن خانم به من سیلی زد.
🔹در همین لحظه مدیر فروشگاه جامبو من را از فروشگاه بیرون انداخت. هنگامی که بنده خواستم دوباره وارد فروشگاه شوم، من را تهدید به ضرب و شتم کرد و زمانی که از علت بیرون انداختن خودم سؤال پرسیدم، گفت شما نظم فروشگاه را به هم زدی. هیچ برخوردی با آن دو خانم نشد و آنها راحت به خرید خودشان ادامه دادند و من بیرون فروشگاه ایستادم و با پلیس تماس گرفتم و منتظر آمدن پلیس شدم.
🔹پس از گذشت دقایقی، آن دو خانم از فروشگاه خارج شدند و با دیدن من، مجدّدا شروع به فحاشی، تهدید و ضرب و شتم بنده کردند و به من تهمت زدند که شما به ما دست درازی کردی و من به آنها گفتم که از لحظه ورود من به فروشگاه تا خروج بنده، در دوربین ها ثبت شده است و اگر من دست درازی کرده ام، باید با من برخورد جدی بشود.
🔹سپس همسر بنده به من گفت ترسیده ام و اگر می شود برویم، اما من با رفتن مخالفت کردم، ولی همسرم اصرار کرد و هنگامی که دیدم همسرمدلهره دارد و ترسیده است، رفتن را قبول کردم و با همسرم به سمت ماشین رفتیم. آن دو خانم هنگامی که دیدند ما به سمت ماشین می رویم، دخترخانم به سمت من دوید و من را گرفت و گفت باید بمانی تا پلیس بیاید و من درب ماشین را باز کردم تا سوار شوم و دست من لای درب ماشین بود و او با بستن درب ماشین، از سوار شدنم جلوگیری کرد و چهار انگشت من لای درب ماشین ماند.
🔹مادر آن دخترخانم هم همسر بنده را گرفته بود و می گفت که باید بمانی و مانع از سوار شدن همسرم به ماشین شدند. ما هنگامی که اوضاع را اینگونه دیدیم، قبول کردیم که بمانیم.
🔹در همین فاصله که منتظر آمدن پلیس بودیم که تقریبا ۱۵ دقیقه از تماس اول بنده با پلیس می گذشت و در این میان هم دو دفعه مجددا با پلیس تماس گرفته بودم و خبری نمی شد، ناگهان مردی با قد تقریبا دو متر و هیکلی با یک باتوم انگلیسی به دست، عربده کشان به سمت ما آمد و فریاد می زد که چه کسی به ناموس من حرف زده است و شروع کرد به ضرباتی سنگین بر سر من و این در حالی بود که همان لحظه، همسرم قصد دفاع از من را داشت. با همان ضربه اول سر من شکسته شد و دستم را بالا آورده بودم و فریاد می زدم که بگذار زن من برود، بگذار زن من برود و آن مرد هیچ توجهی نمی کرد و ضربات متعددی را با باتوم بر سر من می کوبید.
🔹او همزمان که بنده و همسرم را مورد ضرب و شتم شدیدی قرار می داد، با ضربات باتومش، به ماشین هم می زد و شیشه های ماشین را خرد می کرد.
🔹من از مردم کمک می خواستم و گفتم یک نفر بیاید و همسر من را ببرد، اما هیچ توجهی نمی کرد و یک نفر هم گفت که خودت هر غلطی کردی بکن، به ما هیچ ربطی ندارد.
🔹زمانی که ضارب همچنان لگدها و مشت و ضربات متعدد باتوم خودش به من و همسرم را ادامه می داد، طاقت همسر بنده به سر آمد و در حالی که دستانش را بالا آورده بود، گفت آقا تو را به حضرت زهرا، نزن، ولی آن آقا هیچ توجهی نمی کرد و ناگهان ضربه ای خشن به بینی و بازوی خانم من زد که موجب شکستگی آن شد. در آن لحظه که من هم سر و صورتم به خاطر پارگی سر، پر از خون شده بود، آن مرد و دو خانم فرار کردند و رفتند.
🔹همسرم که پشتش به من بود، هنگامی که به سمت من برگشت، با دیدن سر و صورت خونی من شوکه شد و حالش به شدت بدتر شد. بعد از اینکه آنها فرار کردند و جمعیت متفرق شد، کلانتری به محل وقوع حادثه رسید و این در حالی بود که فاصله کلانتری محل با محل حادثه از لحاظ مصافتی کمتر از دو کیلومتر بوده و از لحاظ زمانی با ماشین، زیر پنج دقیقه است.
🔹شکستگی بینی فاطمه حسینی همسر بنده، پس از مراجعه به پزشکان متعدد و درمان های نافرجام مختلف، همچنان باقی مانده و این موضوع او را به شدت رنج می داد که در نهایت پزشکان دستور عمل جراحی دادند.
🔹با مراجعه به بیمارستان، به تجویز پزشک متخصص، سر بنده بخیه زده شد. این در حالی است که همچنان پس از گذشت چند هفته، اثراتی همچون سرگیجه، حالت تهوع و عدم تعادل در بنده باقی مانده است که به گفته پزشکان از آثار این ضربات است!
♨️اخبار داغ روحانیت
♨️ @khabarehowzeh
خلاصہحلالڪنیداگہاذیتتونکࢪدیم🙏🏻!
قبلازخواب👇🏻:
¹-سلامبہامامزمان•عجلالله•🖐🏻
²-وضو✨
³-شکࢪگذار؎ازنعمتهاییکہخداامروز
بهتونبخشیــد🌿
یادتون نرھ😉."
یاعلےتافردا👋🏻