🦋🦋
🦋
نیلا بیا همین حوله رو بده.....
داشتم رد میشدم که با غر غر از کنارم تندی عبور کرد و حوله رو کوبوند تو دست برادرش...
زهرا دو دیقه بهش میدادی نمیمردی منو از تو اتاق کشوندید واقعا که مثلا خیر سرم دارم درس میخونم.....
توهم زود آبتو بخور بیا که هنوز صفحه اولیم با مکث و درس دادن و یاد دادن بدرد نخورت.....
دستمو مشت کردم و انگشت اشارمو نشونه رفتم طرفش.
مگه من کلفت در خونتونم؟
اعصابمو داری خرد میکنی نیلا هر چی میگم تو نمی فهمی وگرنه گفتن من موردی نداره یا از این در میگی یا اون در ....
والسلام دیگه هم نمیام.
راهمو کشیدم برم .... واقعا سرسام آور بود یاددادن چیزی بهش...نمیدونم چطور راهش میدن مدرسه...دستمو بردم در رو باز کنم که از در اتاق داد زد:
کلفت در خونمون یه فرصت دیگ میدادی....
😅😅😁😁😁😁
@talatoomm
#عاشقانه_پلیسی