نائب الزیاره همه دختران فاطمی
در شب جمعه بارانی در حرم حضرت معصومه «سلام الله علیها »
انشالله همتون حاجت روا🤲🤲🌹
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
به کوچکیِ گناه نگاه نکن؛
به بزرگیِ کسی نگاه کن
که ازش نافرمانی کردی!
در طول روز چقدر تو فضای مجازی
متن و پیام میخونی ؟
به اندازه یک سوم اون متنهایی که
هرروز توی فضای مجازی میخونی
دو خط روزانه قرآن هم بخونی
واسه آرامش قلبت کافیه ها .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مطمئن باش بهترین راه برای اینکه مشکلاتت حل بشن اینه که به آغوش رحمت پروردگار پناه ببری...
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🌹فصل ۱
🌱برگ اول
کشیش《 میخائیل ایوانف》مردی نبود که حین سخنرانی اش،مکثی طولانی داشته باشد و زل بزند به مرد جوان و غریبه ای که انتهای سالن ایستاده بود و با چشم های بادامی اش به او نگاه می کرد. فکر کرد مرد غریبه،تاجیک یا از آذری زبان هاست که گاهی برای طلب کمک، به کلیسا می آیند.
آن روز کشیش ردای مشکی بلندی به تن داشت که نوارهای طلایی حاشیه آن، زیر نور چلچراغ های بزرگ و قدیمی کلیسا برق می زد.کلیسای او در خیابان 《سادووایا》قرار داشت؛یک کلیسای کوچک و قدیمی، متعلق به قرن ۱۷میلادی که چند درخت کهنسال اطراف آن را احاطه کرده بودند و مناره سرخ رنگ آن،از پشت شاخ و برگ درختان کاج سربرافراشته بود.
کشیش عرق پیشانی اش را با دستمالی که در دست راست می فشرد پاک کرد،چشم از مرد غریبه گرفت و به سخنرانی اش ادامه داد.
ما نمی توانیم مقوله ی خدای خالق را کنار بگذاریم،هرچند درک خدا برای ما دشوار باشد.خوشبختانه این مشکل را مسیحیت تا حدودی برای ما آسان کرده است،آن هم در پرتو وجود یک شخص میانجی که دارای دو ماهیت است؛ عیسی مسیح،نامی که در تفاوت با پدر آسمانی او را می شناسیم، از زندگی اش باخبریم و هیچ کسی شک ندارد که به راستی روی زمین راه می رفته، به درگاه پدرش که در عرش آسمانها به سر می برد،دعا می خوانده و تعالیم خود را برای مردم موعظه می کرده است.هر چند قول به تثلیث در الوهیت،در واقع از معنایی ترین بخش های تعلیم مسیحیت است.اما ما مسیحیان،در پیشگاه مسیحی که بر مبنای انجیل می شناسیم،می توانیم معماها و پیچیدگی های علوم دینی را به فراموشی بسپاریم.عیسی مسیح از ما امتحانات شرعیات نخواهد گرفت؛او ما را با وجود تمام نارسایی ها و بی نوایی هایمان دوست دارد و می خواهد که او را دوست بداریم.او امر به پرستش پدر فرموده است تا حقایق را بفهمیم و زندگی مان را بر اساس آنچه او خواسته است بنا نماییم.
بار دیگر نگاه کشیش به مرد غریبه افتاد که کیف سیاه رنگ نسبتاً بزرگی را به سینه اش فشرده بود و با چهره ای کاملا مضطرب و نگران،به او خیره شده بود. یک مرد غریبه ی مسلمان با یک کیف سیاه در یک کلیسای《اورتدوکس 》چیزی نبود که کشیش بتواند از کنار آن به راحتی بگذرد و فکر نکند که یک مرد چچنی ممکن است به قصد شومی وارد کلیسایش شده باشد و دست به اقدامی تروریستی بزند.این فکر کشیش را واداشت تا هرچه زودتر به سخنرانی اش پایان دهد.
با وجود این،خدا محصول موقتی شرایط متغیر و تصادفی فرهنگی نیست،بلکه چیزی است که پیوسته،قوه ی تخیل و قلب بشر را به خود جذب می کند.او آنی است که علت وجودی ای فراتر از خود ندارد و درباره اش به گونه ای معنادار نمی توان پرسید:و خدا را چه کسی آفریده؟یا:وجود خدا برای چیست؟ما بر اساس مفاهیم مندرج در انجیل،بر این باوریم که او هستی بی زمان و بی مکان،قادر مطلق و دانای کل است که ذاتاً به همه چیز معرفت دارد و بنیاد هستی همه چیز اوست.
او نه زاده شده، و نه می زاید،و زندگی بشر بدون آگاهی از او معنای درستی ندارد.پس مؤمنین عزیز!اگر به دنبال سعادت واقعی هستید،قدم در راه تعالیم خدابگذارید، دل به کتاب مقدس بسپارید،عیسی مسیح را به خاطر آورید و دست دعا بسوی پرودگار خودبلند کنید.
کشیش نگاهش را از جمعیتی که دست هایشان را به حالت دعا،مقابل سینه هایشان گرفته بودند،به جوان غریبه دوخت که حالا صورتش از ترس با هیجان و شاید هم از گرمای داخل سالن،کمی سرخ شده بود.
کشیش دست هایش را مقابل صورتش گرفت و سخنرانی اش را با چند دعا به پایان برد.سپس صلیبی به سینه کشید و از پشت تریبون کنار رفت و در فضای باز مقابل محراب ایستاد.جمعیت در صفی منظم و آرام از مقابل او عبور کرد و او دست بر سر آنها می کشید و تبرک شان می کرد.
سالن کلیسا که خالی شد،کشیش فرصت یافت تا با دقت بیشتری به مرد غریبه نگاه کند.مرد حدود ۳۰ سال داشت.لباس مندرسی پوشیده بود شبیه فروشندگان پوشاک در بازار 《ایز مایلوا》بود.غریبه در زیر نگاه پرسشگر کشیش،با قدم های آهسته جلو آمد. نگاه کشیش از چهره مضطرب مرد به کیف سیاه چرمی دوخته شد که غریبه آن را مانند کودکی خردسال به سینه اش فشرده بود.وقتی مقابل کشیش رسید،ایستاد و پرسید:《شما...پدر میخائیل ایوانف هستید؟🍂
#قدیس
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
❣سلام_امام_زمانم❣
🌼 ای تمنا ز همه، لطف و کرامت از تو
🌼 خواهش از ما و نشان دادنِ قامت از تو
🌼 دلِ بیمار و تمنای عیادت از ما
🌼 لبِ خندان و طبابت بسلامت از تو
🌼 اِلتجا در طلبِ آن رخِ محشر از ما
🌼 پرده برداشتن از وجهِ قیامت از تو
#اَللهُمَ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفـَرَج_
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
📜«امام جعفرصادق (سلام الله علیه)»:
🌼هُوَ المُفرِّجُ الكُرَبِ عَن شیعَتِه بَعد ضَنكٍ شَدیدٍ وَ بَلاءٍ طَویل.
🌼تنها او مهدی(سلام الله علیه) است
که پس از دورانهای طولانیِ بلاخیز و تنگناهای طاقتفرسا، غمها و گرفتاریها را از دل شیعیانش برطرف مینماید...
(📙الزامالناصب، ص ١٣٨)
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
باور داشته باش
با هر لبخندی که می زنی
"یک قدم" جهان را از خشونت ورزی به سوی مهرورزی هل داده ای!
پس دریغ نکن؛ دنیا این روزها از همیشه به لبخند تو محتاج تر است...
#آدینه_آبان_ماهتون_شاد_و_زیبا
غریبانه رفتید ومن ملتمسانه
میگویم مدد کنید تا طی کنیم
این راه ناهموار را...
#شهیدسیدروحاللهعجمیان🕊
#سالروزشهادت🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو هفتهای هستیم که ابتداش سالروز شهادت مظلومانه آرمان علیوردی بود و انتهاش شهادت مظلومانه روحالله عجمیان
🔻و چه پیوند زیبایی از ترکیب این دو اسم بدست میاد. تا وقتی که آرمانها و روحاللهها هستن #آرمان_روح_الله ادامه داره...
🎥 به همین مناسبت ببینید روایت رهبر انقلاب از پوستری که از شهید آرمان علیوردی و شهید روحالله عجمیان مشاهده کرده بودند.
📷 #گزارش_تصویری_شماره_یک | دوچرخهسواری ۲ هزار نوجوان جهادی استان قم در حمایت از مردم مظلوم فلسطین
🔻 به همت گروه جهادی رشد و شهید شفیعی و گروههای مردمی مختلف استان
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
معلّم از دانشآموز سوالی کرد امّا او نتوانست جواب دهد،همه او را مسخره کردند.
معلّم متوجّه شد که او اعتماد به نفس پایینی دارد.زنگ آخر وقتی همه رفتند معلّم، او را صدا زد و به او برگهای داد که بیت شعری روی آن بود و از او خواست آن بیت شعر را حفظ کرده و با هیچکس در این مورد صحبت نکند.
روز بعد،معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن را پاک کرد و از بچّهها خواست هر کس توانسته شعر را سریع حفظ کند، دستش را بالا ببرد.
تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز بود.بچّهها از این که او توانسته در فرصت کم شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند.معلّم خواست برای او دست بزنند.
معلّم هر روز این کار را تکرار میکرد و از بچّهها میخواست تشویقش کنند.دیگر کسی او را مسخره نمیکرد و دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره او را "خِنگ" مینامیدند، نیست و تمام تلاش خود را میکرد که همیشه احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن را حفظ کند.
آن سال با معدّلی خوب قبول شد.به کلاسهای بالاتر رفت وارد دانشگاه شد مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی گرفت و او دکتر #ملک_حسینی پدر پیوند کبد جهان است.
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃