👤شهیدعبدالحسینبرونسے🍃🌹
📌خدایااگرمےدانستمبامرگمن
یڪ دختر در دامان #حجاب میرود،
حاضر بودم هزاران بار #بمیرم،
تا هزاران #دختر در دامان #حجاب بروند...
🍃ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
@dokhtaran313
🌹🌹
🌹
🍃برگ بیست و ششم
میگفت:( از دعای خیر تو بود حتماً. توی آن شلوغی و جمعیت خودم را به امام رساندم یکپارچه نور است امام. نمیدانی چقدر مهربان است قدم! باورت میشود امام روی سرم دست کشید. همان وقت با خودم و خدا عهد و پیمان بستم سرباز امام و اسلام شوم. قسم خورده ام گوش به فرمان باشم تا آخرین نفس. تا آخرین قطره خونم سربازش هستم.نمیدانی چه جمعیتی آمده بود بهشت زهرا. قدم! انگار کل جمعیت ایران ریخته بود تهران .مردم از خیلی جاها با پای پیاده خودشان را رسانده بودند بهشت زهرا.از شب قبل خیابانها را جارو کرده بودند، شسته بودند و وسط خیابان ها را با گلدان و شاخه های گل صفا داده بودند. نمیدانی چه عظمت و شکوهی داشت ورود امام. مرد و زن پیر و جوان ریخته بودند توی خیابان ها.موتورم را همینطوری گذاشته بودم کنار خیابان تکیه اش را داده بودم به درخت، بدون قفل و زنجیر. رفته بودم آن جایی که امام قرار بود سخنرانی کند.بعد از سخنرانی امام، موقع برگشتن یک دفعه یاد موتورم افتادم. تا رسیدم، دیدم یک نفر می خواهد سوارش شود. به موقع رسیده بودم. همان لحظه به دلم افتاد اگر برای این مرد کاری انجام دهم، بی اجر و مزد نمی ماند. اگر دیرتر رسیده بودم؛ موتورم را برده بودند.
بعد زیپ ساکش را باز کرد و عکس بزرگی را که لوله کرده بود،درآورد. عکس امام بود عکس را زد روی دیوار اتاق و گفت: این عکس به زندگیمان برکت میدهد.)
از فردای آن روز کار صمد شروع شد. میرفت رزن فیلم می آورد و توی مسجد برای مردم پخش میکرد.
یک بار فیلم ورود امام و فرار شاه را آورده بودند.
میخندید و تعریف میکرد وقتی مردم عکس شاه را توی تلویزیون دیدند، میخواستند تلویزیون را بشکنند.
فصل دهم
بعد از عید صمد رفت همدان.
یک روز آمد و گفت :(مژده بده قدم. پاسدار شدم. گفتم که سرباز امام میشوم.)
آن طور که میگفت کارش افتاده بود توی دادگاه انقلاب.
شنبه صبح زود میرفت همدان و پنج شنبه عصر میآمد.
برای اینکه بدخلقی نکنم، قبل از اینکه اعتراض کنم، میگفت:(اگر بدانی چقدر کار ریخته توی دادگاه. خدا میداند اگر به خاطر تو و خدیجه نبود، این دو روز هم نمیآمدم.)
تازه فهمیده بودم دوباره حامله شدهام.
حال و حوصله نداشتم.
نمیدانستم چطور این خبر را به دیگران بدهم.
با اوقات تلخی گفتم:(نمیخواهد بروی همدان. من حالم خراب است. یک فکری به حالم بکن. انگار دوباره حامله شدهام.)
بدون اینکه خم به ابرو بیاورد، زود دست هایش را گرفت رو به آسمان و گفت:(خدا را شکر. خدا را صد هزار مرتبه شکر. خدایا. ببخش این قدم را که اینقدر نا شکر است.
خدایا! فرزند خوب و صالحی به من عطا کن.) 🍂
#دختر شینا
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
⚫️ در دنیا فقط یک #دختر هست که بر گرد مزارش شهری بزرگ بوجود آمد که میلیونها #زائر از سراسر جهان دارد.
⚫️ در دنیا فقط یک دختر هست که هزاران پیرِ پارسا سر تعظیم در برابرش فرود آورده اند.
⚫️ در دنیا فقط یک دختر هست که بزرگترین حوزه علمیه جهان پرتوی از وجود مقدس اوست.
⚫️ و... در دنیا فقط یک دختر هست که معصوم نبود اما #معصومه شد.
🏴 سالروز وفات #حضرت_فاطمه_معصومه سلام الله تسلیت باد
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
دختر این طور است...
💕 محبت دختر و مادر خیلی در مردها اثر میگذارد. قدرتِ ظلم را از آنها میگیرد.ان شا الله اگر در خانه دختر دارید او را درست با رأفت نگاه کنید. ببینید از روزی که در دست و بالت خلق میشود و پهلویت میآید همهاش به بابایش نگاه میکند. خواستی هم ندارد که این را بده. به زور به او یاد میدهند که به آقایت بگو این را بدهد. این کار را با زحمت زیاد به گردن او میاندازند.
💕 او فقط میخواهد بابایش را نگاه کند. آنقدر این معنی قوی است که بعضی پدرها متوجه نیستند. با بچهها، پسر و زن، سر و کله میزنند. دختر آنجا نشسته است و او را نگاه میکند. مواظب باشید از دستتان در نرود. دختر اینطور است. یک وقت مسافرتی بروی تا بفهمی که او گریه افتاده است. و اِلّا تا در خانه هستی چیزی نمیگوید که او را در عدد بشماری. مواظب باش از دستت نرود. ...
💕 ببینید که خداوند وقتی دختر میدهد چه به مخلوقش داده است. پیامبر صلی الله علیه و آله چقدر شرافت برای زنها نشان داد! دختر رحمت است که بر خلق میبارد. رحمت، انسان را حفظ میکند، لازم نیست شما او را حفظ کنید. نمیخواهد شما دخترتان را روزهگیر و نمازخوان کنید. او خودش میخواند. همینکه مادر چادر سرش کرد او هم رفت و اهل نماز شد.
📚 طوبای محبت ۳
#دختر
#روزدخترمبارک