#چـندروش_سـاده_بـراے
#گـشادکـردن_کـفش_هاےتـنـگ
── ─ ─ ✿•✿ ─ ─ ──
✺⟆ استـفـاده از سیـب زمیـنـی
یک سیب زمینی بزرگ را پوست بکنید و دورن کفش خود فشار دهید . اندازه سیب زمینی باید به حد کافی بزرگ باشد تا باعث شود کفش تان ورم کند . سپس اجازه دهید کفش تان به مدت یک شب در این حالت بماند . مزیت این روش آن است که نه تنها سیب زمینی بوی بدی نمی دهد ، بلکه بوی بد کفش را هم به خود جذب می کند.
تهیه همبرگر خانگی 🌸🍃
گوشت چرخکرده تخممرغ پیاز رنده شده و آب گرفته شده یا خیلی ریز خرد شده پودرسوخاری سیر نمک و فلفل را با هم مخلوط میکنیم کلی ورز میدیم تا یک مایه یکدست به دست بیاید یه کم میذاریم بمونه یه پلاستیک فریزر رو دو تیکه کنید روی یه پیش دستی بذارید یه تیکه اش روبسته به ضخامتی که میخواید موادش رو بردارید بعد با دست کف اون پیش دستی پهن کنید نصفه دیگه پلاستیک رو روش برگردونید همه بذارید کنار همه مواد رو که اینکار کردید بذارید فریزر تا خودشو کامل بگیره بعد در بیارید سرخ کنید 😋
زیباترین هفته 🍂
پاییزی را🌾
بالحظه هایی پراز شادی🍂
براتون آرزومیکنم🌾
ان شاءالله🍂
مهر،شادی،عشق🌾
ولبخندشیرین🍂
همنشین دائمی تون باشه🌾
💖💖💖💖
🌷🌷🌷🌷🌷
#طنز_جبهه
☄آتش دشمن سنگین بود و همه جا تاریک تاریک.بچه ها همه کپ کرده بودند به سینه ی خاکریز.💫
دور شیخ اکبر نشسته بودیم و می گفتیم و می خندیدیم که یکدفعه دو نفر اسلحه بدست از خاکریز اومدند پایین و داد زدند:(الایرانی !الایرانی!)😳
و بعد هرچی تیر داشتند ریختند تو آسمون.نگاهشون می کردیم که اومدند نزدیک تر و داد زدند:(القم القم بپر بالا)😳
صالح گفت:( ایرانی اند... بازی در آوردند!)😄
عراقی با قنداق تفنگ زد به شانه اش و گفت:(السکوت الید بالا)نفس تو گلوهامون گیر کرد😰
شیخ اکبر گفت:نه مثل اینکه راستی راستی عراقی اند😞
....خلیلیان گفت صداشون ایرانیه....😐
یه نفرشون چند تیر شلیک کرد و گفت:(روح!روح!)
دیگری گفت:اقتلو کلهم جمیعا...خلیلیان گفت:بچه ها می خوان شهیدمون کنند😑
و بعد شهادتین رو خوند.😥
دستامون بالا بود که شروع کردن با قنداق تفنگ ما رو زدن و هُلمان دادند😓 که ما رو ببرندسمت عراقی ها.
همه گیج و منگ شده بودیم و نمی دونستیم چیکار کنیم که یکدفعه صدای حاجی اومد که داد زد:(آقای شهسواری !آقای حجتی !پس کجایین؟!🤔)
هنوز حرفش تموم نشده بود که یکی از عراقی ها کلاشو برداشت.رو به حاجی کردوداد زد :بله حاجی !بله ما اینجاییم!😶....
حاجی گفت: اونجا چیکار می کنین ؟🤔گفت:(چندتاعراقی مزدور دستگیر کردیم)😳
و زدند زیر خنده و پا به فرار گذاشتن...😒😂
#طنزجبهه
❤️تقدیم به رهبر عزیزتر از جانم
امام خامنه ای❤️😍
🌷 رهبرم وصف شما را ، غزلی، میخواهد
غزل از جنس ارادت، به ولی، میخواهد
🌸 دل هر بچه ولایی به خدا آقاجان
چون تو شخصیت بین المللی میخواهد
🌻 روبروی همه، روبه صفتان دنیا
شیرمردی چو تو، با صوت جلی میخواهد
🌱 خطبه هایت زده آتش به نهاد دشمن
عرصه ی عشق، بسان تو، یلی میخواهد
🌼 کشور و مملکت حضرت مهدی بی شک
نایب مقتدر از نسل علی میخواهد
☘ ما نمردیم شما غم بخورید آقاجان
یک اشاره ز تو، عکس العملی میخواهد
🌿 شده عمار تو سردار سلیمانی ها
همچو او، منطقه مرد جدلی میخواهد
🍂 داعش از هیبت عمار شما میلرزد
وصف یاران تو، ضرب المثلی میخواهد
❣هرکه بامش بیش، برفش نه، ابهت بیشتر
چون جهان،رهبری، بی بدلی میخواهد
#جانم_فدایت_آقاجان😍
#ماملت_امام_حسینیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همسنگران عزیز خسته نباشید ✋
24.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مداحی کودکانه زیبا عربی ❣🌷
مظلوم یا حسین 🚩
محروم یا حسین🚩
#سلمان_اباذر_الحلواجی
#ماملت_امام_حسینیم
#رهــبــ♡ــری✌️🏻
امامخامنهاےحفظہالله :
جوانبسیجے باید آنچنان خود را
بسازد ڪه مثل شمعے پروانه ها
را دور خود جمع ڪند.
Meysam Motiee - Moharram 99 Shabe1 Ghesmate4 (128).mp3
2.31M
#نجواهای_عاشورایی 🎧❣️
شهادتت زلزلهی آخرالزمون شد
نبودنت داغ دل هر پیر و جوون شد
هنوز دلها مبتلا ست ...
به یادتم شب های جمعه دائم
یتیم هات رها نکن حاج قاسم
ای سردار💗
روشن دلم به جواب سلامت
یه روزی میای تو رکاب امامت
#میثم_مطیعی 🎤
#ما_ملت_امام_حسینیم✌️
#حࢪف_قشنگ🍃
#تلنگـرانه
بهقول استادرائفیپور:
این همه روایت درباره مهدویت هست!
آقا توۍ یکیشون نفرمودن اگرمردمدنیا
بخوان! ظهور اتفاق میفته..!
توۍهمشونفرمودن:
اگر #شیعیانما
اگر #شیعیانما..
باباگرهخودِماییم:)
#تلنگر
#یک_لحظه_تفکر
یه روز یه خانم مثل هر روز بعد از کلی آرایش کنار آینه,مانتو تنگه و کفش پاشنه بلنده شو پا کرد و راهی خیابونای شهر شد.
همینطوری که داشت راه میرفت وسط متلک های جوونا یه صدایی توجهش رو جلب کرد :
❌خواهرم حجابت !!
خواهرم بخاطر خدا حجابت رو رعایت کن !!.
نگاه کرد، دید یه جوون ریشوئه از همون ها که متنفر بود ازشون با یه پیرهن روی شلوار و یه شلوار پارچه ای داره به خانم های بد حجاب تذکر میده.
به دوستش گفت من باید حال اینو بگیرم وگرنه شب خوابم نمیبره مرتیکه سرتاپاش یه قرون نمی ارزه، اون وقت اومده میگه چکار بکنید و چکار نکنید.
تصمیم گرفت مسیرش رو به سمت اون آقا کج کنه و یه چیزی بگه که دلش خنک بشه وقتی مقابل پسر رسید چشماشو تا آخر باز کرد و دندوناش رو روی هم فشار داد و گفت تو اگه راست میگی چشمای خودتو درویش کن با این ریشای مسخره ات ، بعدم با دوستش زدن زیر خنده و رفتن..
پسر سرشو رو به آسمون بلند کرد و زیر لب گفت :
خدایا این کم رو از من قبول کن !!
شبش که رفت خونه به خودش افتخار میکرد گوشی رو برداشت و قضیه رو با آب و تاب برای دوستاش تعریف میکرد.
فردای اون روز دوباره آینه وآرایش و بعد که آماده شد به دوستاش زنگ زد و قرار پارک رو گذاشت.
توی پارک دوباره قضیه دیروز رو برای دوستاش تعریف می کرد و بلند بلند میخندیدند شب وقتی که داشت از پارک برمیگشت یه ماشین کنار پاش ترمز زد : خانمی برسونیمت؟
لبخند زد و گفت برو عمه تو برسون بعد با دوستش زدن زیر خنده ، پسره از ماشین پیاده شد و چند قدمی کنار دختر قدم زد و بعد یک باره حمله کرد به سمت دختر و اون رو به زور سمت ماشین کشید.
دختر که شوکه شده بود شروع کرد به داد و فریاد
اما کسی جلو نمیومد ، اینبار با صدای بلند التماس کرد
اما همه تماشاچی بودن ، هیچ کدوم از اونایی که تو خیابون بهش متلک مینداختن و زیباییشو ستایش میکردن، حاضر نبودن جونشون رو به خطر بندازن
دیگه داشت نا امید میشد که دید یه جوون به سمتشون میدوه و فریاد میزنه :
آهای ولش کن بی غیرت !!
مگه خودت ناموس نداری ؟؟
وقتی بهشون رسید، سرشو انداخت پایین و گفت خواهرم شما برو ، و یه تنه مقابل دزدای ناموس ایستاد !!
دختر در حالی که هنوز شوکه بود و دست و پاش میلرزید یک دفعه با صدای هیاهو به خودش اومد و دید یه جوون ریشو از همونا که پیرهن رو روی شلوار میندازن از همونا که به نظرش افراطی بودن
افتاده روی زمین و تمام بدنش غرق به خونه
ناخودآگاه یاد دیروز افتاد ، اون شب برای دوستاش اس ام اس فرستاد :
وقتی خواستن به زور سوارش کنند ، همون کسی از جونش گذشت که توی خیابون بهش گفت : خواهرم حجابت !!
همون ریشوی افراطی و تندرو همون پسری که همش بهش میخندید..
اما الان به نظرش یه پسر ریشو و تندرو نبود ، بلکه یه مرد شجاع و با ایمان بود💪 دیگه از نظرش اون پسر افراطی نبود ، بلکه باغیرت بود✌️
🌹حالا متوجه شدیم که این جوون ریشو کسی نیست جز شهید امر به معروف و نهی ازمنکر #علی_خلیلی🌹
#روحش_شاد✋🏻🖤🥀🍃
🍃🌸🌸🍃
شهید حسن نیکباف که بتازگی تفحص شده و بعد از ۳۷ سال به وطن و آغوش خانواده اش بازگشته بود ، امروز صبح در اوج غربت و با جمعیتی اندک در بهشت رضای مشهد به خاک سپرده شد .😔
و امروز یک هنرمند ضد انقلاب آنطرف آبی هم در خاک خراسان با همراهی سیلی از جمعیت و تبلیغات گسترده ی رسانه ای دفن شد .
این تقارن اتفاقی نیست !
این مظلومیت و آن جسارت حرفهای بسیاری دارد که قلبهای آگاه و چشمهای بینا آنرا درخواهند یافت.
🌷هدیه به روح مطهر شهیدحسن نیکباف صلوات🌷
......[😞🖤]......
خبرشهادتت را بعد از نماز صبح روزجمعه شنیدیم و آسمان برسرمان آوار شد...
چهلمین هفته شهادتتان هم با چهلمین روز شهادت امام حسین یکی شد و چه یکی شدن های زیبایی...🥀
از نبودنت فقط به ما سختی رسید...
شما که بودی سردار؟! انگار زمین با بودنت آرام بود که بانبودنت ناآرام شده...😭
شما که بودی که با رفتنت نظم دنیا به هم ریخت؟!🌾
در جوار سیدالشهدا و دوستان شهیدت ماراهم دعا کن...😔💚
#ما_ملت_شهادتیم
#خاطره
✍حاج قاسم در حین اقتدار، متواضع و فروتن بود و هر زمان شخصی از نیروها و حتی مردم قصد ملاقات با او را داشتند، ایشان خود بلند میشد و به استقبال آنها میرفت و حتی دست نيروها را میبوسيد و صحبتهای آنها را میشنید و در ملاقات با آن ها از الفاظ «قربانتان برم» «كوچيك شما هستم» و... استفاده میکرد
حاج قاسم آنقدر متواضع بود که روزی که بوکمال آخرين پايگاه داعش آزاد شد، ایشان به نائب امام زمان(عج) نامه نوشت و این پیروزی را به ایشان تبریک گفت و اعلام کرد دست و پای رزمندگان را به خاطر مجاهدتهایشان میبوسم.
حاج قاسم فقط پنج ساعت در شبانه روز ميخوابيد و همیشه يك ساعت قبل از نماز صبح بيدار ميشد و به راز و نیاز با خدا و خواندن #نماز_شب مشغول میشد و ما هق هق گريه هاش در دل شب را ميشنيديم.
Meysam Motiee - Moharram 99 Shabe1 Ghesmate4 (128).mp3
2.31M
#نجواهای_عاشورایی 🎧❣️
شهادتت زلزلهی آخرالزمون شد
نبودنت داغ دل هر پیر و جوون شد
هنوز دلها مبتلا ست ...
به یادتم شب های جمعه دائم
یتیم هات رها نکن حاج قاسم
ای سردار💗
روشن دلم به جواب سلامت
یه روزی میای تو رکاب امامت
#میثم_مطیعی 🎤
#ما_ملت_امام_حسینیم✌️