❢حۍ عݪےاݪعاشقـــے♥️
❢بشتاب بسوے بندگۍ📿😍
عاشقآن وقت نمآزاست #اذان🕋 میگویند
وقت نمآز دعابرای سلامتۍوفرج آقامون
✾صاحب الزمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف»✾ فراموش نشه🙂💔
❢حۍ عݪےاݪعاشقـــے♥️
❢بشتاب بسوے بندگۍ📿😍
عاشقآن وقت نمآزاست #اذان🕋 میگویند
وقت نمآز دعابرای سلامتۍوفرج آقامون
✾صاحب الزمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف»✾ فراموش نشه🙂💔
#پای_اخلاق_شهدا😊
ایستاده بود ڪنارِ در حـرم
و بہ وضوخانہ اشاره میڪرد !
تازه رسیده بودیم #دمشـق
و دلـمـان میخواست
یڪ زیــارت با حــال بڪنیم
ولـی وقـت #اذان بود ...
- گفت بـرادرا ...☺️
زیـارت مستـحبہ ، نمــاز واجـب
#عجلّـوا_بالصلوة_قبل_الفوت...
حاج احمد متوسلیان :)
#اخلاق_شهدایی😊
#منامامزمانرادوستدارم
@dokhtaran_chadory
﷽ #نماز_خوبان
💜 خیلی هنر کنیم، نصفهشب دل از رختخواب می کنیم؛ اگر خسته و کوفته نباشیم؛ اما حاجی مثل ما نبود.
💜 روز درگیر مبارزه با اشرار شرق بود، دل شب هم بلند میشد. از آخر شب به وقت استراحت بود تا #اذان صبح چند بار بیدار می شد دو رکعت نافله می خواند و می خوابید.
💜 دوباره بلند می شد #وضو می گرفت دو رکعت نماز می خواند و می خوابید. یازده رکعت را یکجا نمیخواند، بخش بخش میکرد مثل پیامبر که نیمه های شب چندین بار برای نماز از خواب برمیخاست.
📚 کتاب سلیمانی عزیز، نشر حماسه یاران، صفحه ۳۱. راوی حجتالاسلام عسگری امام جمعه رفسنجان
#سرداردلها
#حاج_قاسم_سلیمانی
#داستان
#نماز_شب
@dokhtaran_chadory
❢حۍ عݪےاݪعاشقـــے♥️
❢بشتاب بسوے بندگۍ📿😍
عاشقآن وقت نمآزاست #اذان🕋 میگویند
وقت نمآز دعابرای سلامتۍوفرج آقامون
✾صاحب الزمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف»✾ فراموش نشه🙂💔
"خاطراتطنزجبهہ"🙃
🔺یکبار سعید خیلے از بچہها کار کشید...
#فرمانده دستہ بود
شب برایش جشن پتو گرفتند...
حسابی کتکش زدند
من هم کہ دیدم نمی توانم نجاتش
دهم، خودم هم زیر پتو رفتم تا
شاید کمی کمتر کتک بخورد..!😕
سعید هم نامردی نکرد، بہ تلافی
آن جشن پتو ، نیمساعت قبل از وقت #نماز صبح، #اذان گفت...
همہ بیدار شدند نماز خواندند!!!😄
بعد از اذان فرمانده گروهان دید همہ
بچہها خوابند... بیدارشان کرد وَ گفت:
اذان گفتند : چرا خوابیدید!؟🤔
گفتند : ما #نماز خواندیم..!✋🏻
گفت: الآن اذان گفتند، چطور نماز خواندید!؟😳
گفتند : سعید شاهدی اذان گفت!
سعید هم گفت من برایِ #نماز شب اذان گفتم نہ نماز صبح
#طنزجبهه
@dokhtaran_chadory
.
#طنز_جبهہ "🙊😂
یڪبار سعید خیلے از بچہها کار کشید...
#فرمانده دستہ بود
شب برایش جشن پتو گرفتند...
حسابے کتکش زدند😂
من هم کہ دیدم نمےتوانم نجاتش
دهم، خودم هم زیر پتو رفتم تا
شاید کمے کمتر کتک بخورد..!
سعید هم نامردی نڪرد، بہ تلافے
آن جشن پتو ، نیمساعت قبل از وقت #نماز صبح، #اذان گفت...😱
همہ بیدار شدند نماز خواندند!!!
بعد از اذان فرمانده گروهان دید همہ
بچہها خوابند... بیدارشان ڪرد وَ گفت:
اذان گفتند : چرا خوابیدید!؟
گفتند : ما #نماز خواندیم..!✋🏻
گفت: الآن اذان گفتند، چطور نماز خواندید!؟
گفتند : سعید شاهدی اذان گفت!
سعید هم گفت من برایِ #نماز شب اذان گفتم نہ نماز صبح..!😂
#شهیدسعیدشاهدی
#شادیروحشانصلوات
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@dokhtaran_chadory
2.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 پاسخی کوبنده به حامیان و اجرا کنندگان ۲۰۳۰ در کشور
#اذان زیبای پسر بچه نوجوان در مترو تهران
🔹اگه گیتار دستش بود و لی لی حوزک میخوند الان چندین نفر دورش داشتن تشویقش میکردن و در کانال ها و پست های مجازی هزاران بار منتشر میشد.
#اسوه_حسنه
@dokhtaran_chadory
#دعوت_به_نماز
💟 خیلی ها با فرمانده لشکر کار داشتند؛ ولی نمی توانستند در ساعت مشخصی او را پیدا کنند. مسئولیت او طوری بود که وقت بیکاری نداشت. بیکاری که نه، اصلاً فرصت نبود اگر کسی با او کاری دارد، به راحتی بنشیند و با فرمانده خود صحبت کند.
🌼 فرماندهیِ لشکر کاری سخت و پیچیده بود.
از طرفی فرمانده لشکر، فرمانده لشکر اسلام بود و باید به رسم مسلمانی، ارتباطش با زیردستان را تقویت می کرد و در هر فرصتی گامی برای خدمت به آنان برمی داشت.
💟 برای حل این مسئله، ابتکار جالبی از خود نشان داد. نیم ساعت قبل از #اذان به #مسجد می رفت و می نشست؛ اینگونه هرکس با او کاری داشت می دانست اگر هیچجا دستش به فرمانده لشکر نرسد، نیم ساعت قبل از نماز می تواند او را در مسجد پیدا کند و به آسودگی حرفش را با وی در میان بگذارد.
🌼 این ابتکار سردار #شهید #محمود_کاوه ، علاوه بر آنکه قدمی در راه رفع مشکلات و رسیدگی به امور زیردستان محسوب می شد، روشی غیرمستقیم برای جذب دیگران به مسجد بود و باعث می شد توفیق #نماز_جماعت نیز عاید دیگران شود.
📚 قصه عاشقان؛ دعوت به نماز در سیره شهیدان؛ ص 22.
#الگوی_خودسازی
@dokhtaran_chadory
12.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀 برکت در وقت 🥀
🔹#استادپناهیان
#اذان
@dokhtaran_chadory
#نماز_شهیدان
🔻 با وضو راه می رفت دائم الوضو بود!
🔻 موقع اذان خیلی ها می رفتند وضو بگیرند، ولی حسن #اذان و اقامه را می گفت و نمازش را شروع می کرد.
🔻 می گفت: « زمین جای جمع کردن ثوابه.. حیف زمین خدا نیست که آدم بدون #وضو روش راه بره؟
📖 کتاب یادگاران ، جلد ۲۵، خاطرات #شهید #حسن_طهرانی مقدم.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@dokhtaran_chadory