#دلنوشته
سلام مولای ما ، مهدی جان
یکی از همین روزها ، پنجره ها را که بگشاییم می بینیم در اوج سرما ، ناگهان بهار ، بساط معطر و صورتی رنگش را همه جا پهن کرده است .
بیماری رفته است ...
فقر ، مرده است ...
جنگ ، واژه ای بی مفهوم شده و رنج ، برای همیشه از یادها رفته است ...
یک روز ، که خیلی هم نزدیک است ، پنجره ها را که باز می کنیم ، می بینیم شمیم زهراییِ هزار گل نرگس ، فضا را پرکرده ...
نگاه می کنیم و می بینیم تو آمده ای ...
@dokhtaran_chadory
✨﷽✨
#دلنوشته
✍می دانید پدر!
عصر جمعه و صبح شنبه که تفاوتی ندارند...من هرزمان که به شما فکر میکنم، قلبم پر میشود از یاد شما و خوبی هایتان.
فرقی هم نمیکند ساعت چندِ روزگار است و هوا بارانیست یا آفتابی!
تمام دل و جانم میشود شما و مهربانی هایتان و عطر خوش حضورتان!
بانوی دو عالم فرمودند:در روز جمعه ساعتی است که هرکس آن را مراقبت کند و در آن لحظه دعا کند دعایش مستجاب شود ،و آن زمانی است که نیمی از خورشید غروب کرده باشد...
امروز هم در این عصر جمعه پاییزی که دل تنها شما را میطلبد و دیده تنها روی ماهِ دلربایتان را میجوید، میخوانم شما را با این دل گنهکار و این قلب زنگارگرفته، تا به خاطر مادر پهلو شکسته تان هم که شده نظر لطف و عنایتی نمایید!
کرونا دنیا را گرفته، مردم از هم فرار می کنند، کجائی ای طبیب دلهای نگران
#برگرد_ای_خلاصه_ی_امن_یجیب_ها
@dokhtaran_chadory
#دلنوشته
💢مردم پسر فاطمه تنهاست💢
💠 بعضی وقت ها حرف های دلت آنقدر زیاد است که هرچه کاغذ سیاه کنی، نمیتوانی حرفت را به مخاطب برسانی..
👈 آن زمان که دلت آنقدر طوفانیست
که طوفان دلت تارهای صوتیت را میلرزاند
و فریاد میزنی که
📢مردم پسر فاطمه تنهاست...
💔 آن زمان که درد های دلت از شرمندگی همیشگی ات آب میشوند
و چشمانت جاری و اشک هایت خبر می دهند که:
📢 مردم پسر فاطمه تنهاست...
💢بعضی وقت ها باید چشم درچشم ،
نفس در نفس مخاطب باشی
و فریاد بزنی 👇
📢 پسر فاطمه تنهاست❗️
که شاید مردمان این زمان
👈 از خواب زمستانی و غفلتِ طولانیِ خویش بیدار شوند و بفهمند که فرج امام زمان
✅ فرج خود آنهاست...
⬅️ بیایید همه درد ها، ناله ها
و اشک هایمان را یک جا جمع کنیم
و یک حاجت را در خانه او ببریم و فریاد بزنیم که
💢"دیگر به چیزی جز ظهور او راضی نخواهیم شد...💢
#آجرک_الله_یا_بقیه_الله
#العجل_یامولانا_یاصاحب_الزمان
@dokhtaran_chadory
#دلنوشته
يه جملہ رو قاب ڪنيم بزنيمـــ گوشہ ے ذهنموݧ 🗣،هر وقت خواستيم عملۍ انجام بديم يه نگاهۍ بہ ايݩ تابلو بندازيمــــ👀
...........دونه............
..................دونه.............
.........................گناهان ............
.................................."ما"..........
.......................................لحظه.............
...............................................لحظه.......
.......................................ظهور..............
.....................مهدی فاطمه............
............رو عقب....................
...ميندازه.............
اقا جان شرمنده ایم😔😓
❤️الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج❤️
@dokhtaran_chadory
#درنگ
#دلنوشته
دیشب حال خوشی نداشتم گذرم افتاد به خیابان شهدا
🍃 از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم
خیابان هر قدمش کوچه ایی داشت
🌾 اولین کوچه
به نام #شهید_همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین ,نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام اخلاص بود!
چه کردی...
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم...
🌾 دومین کوچه
شهید #عبدالحسین_برونسی؛
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از شرم از کوچه گذشتم...
🌾 به سومین کوچه رسیدم!
شهید #محمد_حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: قرآن و نهج البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
🌾 چهارمین کوچه!
شهید #عبدالحمید_دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
مطالعه کردی؟!
برای بصیرت خودت چه کردی!؟
برای دفاع از ولایت!!؟همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
🌾 پنجمین کوچه
و شهید #مصطفی_چمران...
صدای نجوا و مناجات شهید می آمد!
صدای اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
🌾 ششمین کوچه و
شهید عباس بابایی...هیبت خاصی داشت...مشغول تدریس بود!مبارزه با هوای نفس،نگهبانی دل...کم آوردم...گذشتم...
🌾 هفتمین کوچه
انگار کانال بود! بله؛
شهید #ابراهیم_هادی...انگار مرکز کنترل دل ها بود!!هم مدارس!هم دانشگاه!هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در دنیا خطر لغزش و غفلت تهدیدشان میکرد!
ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
🌾 هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را تفحص میکردند!
آنها که اهل عمل به وصیت شهدا بودند...شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد ارباب...
پرونده های باقیمانده روی زمین!
🌾 دیدم شهدای گمنام وساطت میکردند،برایشان...
اسم من هم بود!وساطت فایده نداشت...از حرف تا عمل!فاصله زیاد بود...دیگر پاهایم رمق نداشت!افتادم...خودم دیدم که با حالم چه کردم!تمام شد...تمام
از کوچه پس کوچه های دنیا!بی شهدا،نمی توان گذشت...
❣ شهدا
گاهی،نگاهی...
شهدا همه را صدا میزنند ؛ اما هرکسی نمیشنود...
👣 قدم قدم....تا..ظهور
#دلنوشته
✍حاج قاسم سلیمانی✨ مانند یک ناجی بشریت بود🍃🙂 که از ما گرفته شد😞 و حالا در بهشت خدا سکنی گزیده.🤩 دشمنان می دیدند که منجی خوب کارش را آموخته،😌 دشمنان دیدند که در حال شکست از او هستند 👊🏻و روز به روز قدرت او بر آنها چیره شده✌️🏻 و ضعیفشان می کند برای همین نقشه ترورش را کشیدند و سردار را آسمانی کردند. 🕊اما نمی دانستند که در پی حاج قاسم سلیمانی، در این کشور صدها حاج قاسم دیگر متولد می شوند، ✌️🏻این حاج قاسم ها همان جوانان با غیرتی هستند که مسیر سردارشان را در پیش گرفته اند.✋🏻
@dokhtaran_chadory
#تلنگر
#دلنوشتہ🍂
فقطدعاڪردند!!!
سعدبنعبیدهمیگوید:
چندتنازبرجستگانڪوفہراروزعاشورا
دیدمکہبرتپہاےباگریہدستبہدعابرداشتہ
میگویند:خدایا،یاریترانصیبحسین؏کن
- یعنینشستنبالاےتپہ
دستوپازدن#امامشون رو#نگاه کردن!
خدایامارواینطورےامتحاننڪن💔
راستےماهمدعا؎فرجمیخونیم؟!
@dokhtaran_chadory
🌹 #دلنوشته ای به #امام_زمان (ع)
🌹 #مولای من!
میخواهم امروز با شما حرف بزنم چرا که اعتقاد دارم ،یَسْمَعونَ کَلامی،
🌹پس ای آقای مهربانی ها ! در آغاز سلام علیکم،
نه تنها از طرف من بلکه، عَنْ جَمیعٍ الْمومنینَ وَ المُومِنات،
🌹چرا که می دانم یُرَدَُون سْلامی.
یابنَ الصَّراطِ المُسْتَقیم ! امروز می خواهم عهدم را با شما تجدید کنم،
عهدی که بارها آن را شکسته اما، .
اما هربار به دنبال فرصتی بوده ام که دوباره آن را تجدید کنم.
🌹یابنَ البُدورِ المُنیرَه ! به من هم حق بده که گاهی تو را فراموش کنم،
چرا که عَزیز عَلیَّ عَنْ اَرَی الخَلْقَ وَ لا تری،
اما با همه ی وجودم اقرار می کنم تو را دوست دارم.
🌹یابنَ یس وَ الذَّاریات !
به من هم لیاقت بده در چنین روزی دستانم را بالا برم و
از خدای بخواهم عَجّلْ لَنا ظُهورَه، چرا که معتقدم، نَراه قریبا.
🌹یابنَ الاَنجمِ الزَّاهرَه !
هرچند گاهی دیگرانی که شما نمی پسندیدید را، یاری نمودم،
دنبالشان رفتم و از آنها دفاع کردم،
اما می خواهم که:
اللهمَ اجْعَلنی مِنْ انْصارِه و اعوانه وَ الذّابینَ عنه وَ المُستَشهَدینَ بین یدیه.
🌹یابنَ النَبإ العَظیم !
هر چند گاهی زیبایی های دنیا چشمانم را خیره کرده است، اما
به من معرفت بده که بدانم که زیبایی تویی و همواره بخواهم:
🌹اَللهمَ أرنّی الطَّلعةَ الرَّشیدَه.
اما ای امام المنتظَر! از امروز و در تمامی لحظات و ساعت ها تا پایان عمرم از تو
می خواهم عهد و بیعتی را که برگردنم است را حفظ کنم،
عهدی که لا اَحول عَنْها و لا اَزول اَبدا .... ان شا الله
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
#انتظار_فرج
@dokhtaran_chadory
•° 🕯 °•
🖤🕯🖤
میدونيد ضرب المثل«سرش بره قولش نمیره» از کجا اومده؟؟؟
.
.
.
🖤روی دستش " پسرش " رفت ولی" قولش نَه "🕯
🖤نیزه ها تا " جگرش "رفت ولی " قولش نَه "🕯
🖤این چه خورشید غریبی است که با حال نزار..🕯
🖤پای " نعش قمرش " رفت ولی " قولش نَه "🕯
🖤شیر مردی که در آن واقعه " هفتاد و دو" بار🕯
🖤دست غم بر " کمرش " رفت ولی " قولش نَه "🕯
🖤هر کجا مینگری " نام حسین است و حسین "🕯
🖤ای دمش گرم " سرش " رفت ولی "قولش نَه "🕯
🖤السَّلامُ عَلَيْك یا اَباعَبْدِاللهِ الحُسَین🕯
#محرم🖤
#دلنوشته🖤
@dokhtaran_chadory
📝#دلنوشته | #روایتِ_دلتنگی
🌟دلت که بگیرد...
دوای دردت #شهیدگمنام است!
کنار سردار بی پلاک...فقط تو باشی
و او... تو باشی و هزار درد
فاش نشده!تو او را نمی شناسی!!
ولی او خوب تو را می شناسد
دردت را می داند...
دلم یک درد و دل
حسابی کنار بارگاهت را میخواهد...
دلم یک #گلزارشهدا می خواهد
#شهدایی که عند ربهم یرزقوند...
دلم شهدا را می خواهد ...🤲
🔹🍃🔹🍃
@dokhtaran_chadory
📝 #دلنوشته | #حرف_دل
🌾 شما رفتهاید،
ما ماندهایم و دنیایی پر از درد و محنت...
انصافتان کجاست...
اینهمه شوق وصال در وجود ماست و اینهمه دور باشیم؟
خدا بندهنواز است، حتی بندگان سیهروی را هم میپذیرد
شما ای شهیدان، شمایی که آینه جمال خدایید رحمی به دل بیقرار ما کنید
دستی بر سر به زیر افتاده از شرممان کنید.....
بهشت نمیخواهیم!!
بهشت باشد برای بندگان خوب خدا
ما به نگاه از سر لطف شما قانع هستیم ،حتی اگر در میان شعلههای آتشی دست و پا بزنیم که از اعمال بد خودمان شعلهور شده....
ما با یاد جبهههایی روزگار سپری میکنیم که شماها در آن درس عشق و دلداگی آموختید و در همان جبههها به افلاک پرواز کردید...
مارا چه شده که اینهمه سنگین شدیم؟ چرا بال پروازمان حرکتی ندارد؟
کجای کارمان خراب شده که سبکبال نیستیم؟
🍃🌷🍃
@dokhtaran_chadory
#دلنوشته
#نیمه_شعبان
💌سلام ، آخرین دردانه مادر!
🌙 نیمه شعبان هم آمد...
و زمین، باز طعم جشنی بدونِ تو را چشید.
هر روز که می گذرد.... غمی بر شانه زمین اضافه میشود.
دوباره شبی که؛
برایت جشن گرفتیم... و تو نبودی❗️
💫شعبان که به نیمه میرسد؛
تپش دلهای زلیخایی ات ، به شماره می افتد...
نکند ؛.... باز هم رمضانی بدون تو را تجربه خواهند کرد.
نکند؛ ... باز هم، برای دیدارت آماده و لایق نشده اند.
🔻آنقدر نداشتنت، درد دارد.
که جای همه شادمانی های عالم را، در قلبمان تنگ میکند.
نمیدانم تا کی؛ به استمرار دل شکستنت، عادت خواهیم کرد❓
نمیدانم تا کی؛
بدون تو، هنوز نفس هایمان، بالا می آیند❓
نمیدانم چقدر طول میکشد؛
تا ما بفهمیم بدون تو... زندگی مان، فقط یک بازی کودکانه است‼️
✨ به جان گرانت قسم...
درست در لحظه ای که از حضور تو غافل می شویم؛
از چشمان خدا... سقوط میکنیم.
و ما؛ طعم این سقوط را بارها تجربه کرده ایم.
🔻ما یقین داریم که تو جواز عبور نگاه خدایی.
جواز درخشیدن در نگاه اهل آسمان.
ما بی تو.... یعنی تماام.
یعنی؛ اصل سرمایه را باخته ایم.
🔻پریشان تر از اینمان مخواه یوسف.
رمضان نزدیک است،
و عیدش بدون تو... یعنی؛ تکرار همان خاطره تلخ زمین.
اگر بیایی، دلهایمان دوباره گل میدهند❗️
چه کنیم.... رونمایی ات کنند❓
اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ
@dokhtaran_chadory