.
✨ حضرت علی اصغر
چون امام حسين عليه السلام جنازۀ پاک و مطهر جوانان و دوستان خویش را مشاهده نمود، عزم آن نمود که با آن گروه اشقياء جهاد نماید.
پس ندا کرد:
هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ
آیا کسی هست که از حرم رسول پروردگار عالمیان دفع شر و ظلم و ستم ظالمان نماید.
هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ يَخَافُ اللَّهَ فِينَا؟
آیا خداپرستی هست که از خدا بترسد و ما را تنها نگذارد.
هَلْ مِنْ مُغِيثٍ يَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا
آیا فریادرسی هست که به امید لقای پروردگار به فریاد ما برسد.
هَلْ مِنْ مُعِينٍ يَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِي إِعَانَتِنَا؟
آیا کمک کننده ای هست که ما را کمک کند، و به جهت کمک و یاری ما، به ما امیدوار شود پاداش و ثواب و اجری که در پیشگاه خدای تعالی موجود است؟
پس زنان حرم و دختران محترم رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم صدا به ناله و گریه بلندکردند.
در آن لحظه حضرت با دلی پر از حسرت، به سوی خیمه مراجعت نمود و به حضرت زینب عليها السلام فرمود که فرزند صغير مرا بیاورد تا با او وداع نمایم.
وقتی زینب علیها السلام او را آورد، امام مظلوم طفل معصوم خود را گرفت و همین که خواست از راه رأفت و كمال مرحمت خم شده او را ببوسد،
حرمله بن کاهل اسدی - لعنه الله - از خدا حیا نکرد و تیری به جانب آن نوگل بوستان احمدی انداخت که تیر بر گلوی نازک آن طفل معصوم اصابت نمود به طوری که گویا گلو را ذبح نمایند، گوش تا گوش را پاره نمود.
آن حضرت به خواهرش زینب علیه السلام، فرمود: این طفل را بگیر؛ آنگاه امام علیه السلام هر دو دست را در زیر گلوی طفل صغيرش گرفت، وقتی پر از خون شد به سوی آسمان پاشید،
سپس فرمود: آنچه که این مصیبت را بر من آسان مینماید آن است که این مصیبت بزرگ در محضر پروردگار عالم نازل میشود.
امام باقر عليه السلام فرمود: از آن خون طفل معصوم که امام عليه السلام به آسمان پاشید، حتی یک قطره هم روی زمین نیفتاد! (که اگر میاُفتاد، زمین متلاشی میگردید).
📔 متن و ترجمه کتاب لهوف (سید بن طاووس)، ص١٧۰
#امام_حسین #مقتل
❀دخـتــران انقــلاب❀