eitaa logo
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
1.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
748 ویدیو
10 فایل
اینجا دل به دریا بزنید و از میان صدف های طلایی و نقره ای لحظه ها مروارید درخشان استعدادهایتان را صید کنید 🌱 ارتباط با ما @dokhtarane_morvarid
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
✨✨📒✨✨ #رمان_پاتوق ✨✨📒✨✨ 📖 #سرزمین_زیبای_من 📋 #قسمت_چهل_پنج عطر خمینی پتو رو کشیدم روی سرم
✨✨📒✨✨ ✨✨📒✨✨ 📖 📋 فرزندان اسلام جملات و شعارهایی رو که می شنیدم باور نمی کردم … اونها دروغگو نبودن … غرق در حیرت، چشم از روی هادی چرخوندم و به رهبر ایران نگاه کردم … چرا اونها می خوان جانشون رو به خاطر تو فدا کنن؟ … هیچ کدوم شون که ایرانی نیستن … تو با اونها چه کار کردی که اینطور به خاطرت اشک می ریزن؟! … . چنان غرق در شوک و حیرت بودم که همه چیز رو فراموش کردم … حتی اینکه با هادی به شدت مشکل داشتم … تمام مدت سخنرانی، حرف ها رو خیلی آروم کنار گوشم ترجمه می کرد و من دقیق گوش می کردم … مجذوب تک تک اون کلمات شده بودم … اون مرد، نه تنها رهبر اندیشه ها و تفکر بود بلکه روح تک تک اونها رو رهبری می کرد … سفید و سیاه … از شرقی ترین کشورحاضر تا طلبه های امریکایی و کانادایی …   محو جملات بودم که ناگهان بغض گلوی هادی رو گرفت! … نه تنها هادی … بلکه بغض همه شکست! … اشک و ناله فضای سالن رو پر کرد … همه شون به شدت گریه می کردن … چرخیدم سمت هادی … چشم هاش رو با دستش گرفته بود و اشک می ریخت … چند لحظه فقط نگاهش کردم … از شدت تعجب و کنجکاوی، داشت جان از بدنم خارج می شد… فضا، فضای دیگه ای بود … چقدر گذشت؟ نمی دونم … . هنوز چشم هاش خیس از اشک بود … مثل سربندش سرخ شده بود … صورت خیس و گر گرفته اش رو جلو آورد …   – طلاب و فضلای غیرایرانی بدانند که آنها در ایران اسلامی غریبه نیستند … شما حتی مهمان هم نیستند … بلکه صاحب خانه هستید … شما فرزندان عزیز من هستید … . دوباره بغض راه گلوش رو سد کرد … بقیه هنوز به خودشون نیومده بودن … سرم رو چرخوندم سمت جایگاه … فقط به رهبر ایران نگاه می کردم … من توی کشور خودم از نظر دولت،حق زندگی ندارم! … و تو کشورت رو با ما تقسیم می کنی؟!!!… اصلا چرا باید کشور تو برای اینها مهم باشه که اینطور به خاطرش اشک بریزن؟ … . من هرگز برای کشورم گریه نکرده بودم … من هرگز برای هیچ سیاستمداری اشک نریخته بودم… و هرگز چنین صحنه هایی رو ندیده بودم … من سیاستمدارهایی رو دیده بودم که ایجاد هیجان در جمع رو داشتن … اما من پایه تحصیلیم فلسفه و علوم سیاسی بود و به خوبی می دونستم … این حالت، جو زدگی یا هیجان نیست! …   فقط بهش نگاه می کردم … یا تو فراتر از چیزی هستی که فکر می کردم … یا چیزی داری که فراتر از داشته های هر سیاستمداریه … چیزی که من باید پیداش کنم … اونم هر چه سریع تر..! ..... ⏱                            ─┅─✵🕊✵─┅─                  @Dokhtaran_morvarid                    ─┅─✵🕊✵─┅─