🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
📚 #رمان_پاتوق 📖 #رازهای_مگو(بخش دوم) 📝 #قسمت_بیستم مجبور نبودم این کار رو که علیه اعتقادات وا
📚 #رمان_پاتوق
📖 #رازهای_مگو(بخش دوم)
📝 #قسمت_بیست_و_یکم
نمیدونم چرا این دفعه اینقدر مادر و پدرم دلتنگی و بی تابی می کردند.
با اینکه گفته بودم برای ادامه ی درسم مأمورشدم اما اصلا مثل دفعه ی قبل،راحت نپذیرفتند.آخه این مدت،کلی برای آینده ام نقشه کشیده بودند.
نمی دونم شاید هم واقعا بار آخری بود که هم رو می دیدیم و چیزی بهشون الهام شده بود!
اونا خبر نداشتند، اما من میدونستم دارم قدم در راه خطرناکی می گذارم.
اعضای گروه بدون اینکه توجه کسی رو جلب کنیم همگی با گذرنامه های جعلی سوار هواپیما شدیم و چهار ساعت بعد در فرودگاه مهرآباد بودیم.
جدا جدا با تاکسی های فرودگاه، خودمون رو به آدرسی در غرب تهران رسوندیم و وارد منزل ویلایی بزرگی شدیم.
حالا دیگه من توی یک خونه تیمی بودم با ۱۲ زن و ۸ مرد که باید علاوه بر ایده پردازی و مجری دستورات بالا، گروه رو برای مدت ۸ ماه رهبری میکردم.
تصورش خیلی سخت بود، اما همون اول به خودم نهیب زدم: مسلم! مگه تو از اول نیت جهاد نداشتی؟ مگه وقتی به حرم حضرت زینب حمله شد قصد نداشتی از حرم رسول الله دفاع کنی؟ اینجا هم کشور امام زمانه. حالا توهم مامور امام زمانی! اینو بفهم! اوضاع رو درک کن! درست فکر کن! درست انتخاب کن و درست عمل کن! مطمئن باش که خدا خودش راه رو نشونت میده...
با همین فکرها آروم شدم و سعی کردم چهره و رفتارم ذره ای از تردید و دلخوری از اوضاع رو نشون نده در عوض تا میتونم اطلاعات رو درست طبقه بندی کنم تا در فرصت مناسب بتونم کاری کنم.
لپ تاپم رو که روشن کردم بلافاصله ایمیل رسید.
نقشه ی کامل خونه ای که توش مستقر بودیم، مکان راه مخفی برای استفاده اضطراری.
محل های جاسازی اسلحه ها نقشه و تلفن اماکنی که میشد نیازمندیها و مایحتاج رو تهیه کرد و حتی المقدور کمتر با بیرون رابطه داشت. بلافاصله ایمیل بعدی رسید که توی اون وظایف اعضای هر گروه رو شرح داده بود
✨ #ادامه_دارد...
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
📚 #رمان_پاتوق 📖 #رازهای_مگو(بخش دوم) 📝 #قسمت_بیست_و_یکم نمیدونم چرا این دفعه اینقدر مادر و پدرم
📚 #رمان_پاتوق
📖 #رازهای_مگو(بخش دوم)
📝 #قسمت_بیست_و_دوم
بچه های فضای مجازی باید از طریق شبکههای مختلف عضو کانال ها و گروه های مهم می شدند، با ادمین ها و اعضا ارتباط میگرفتند. در فضای اینستاگرام سمپاشی میکردند و فعالین و افراد مخالف نظام و توانمند رو شناسایی می کردند و اونها رو برای تزریق محتواهای براندازی و آموزش های ویژه ی کودتا آماده میکردند.
بچه های گروه رأی اولی ها که مأمور تهییج اونا و ترویج شعار های بودند که نشون میداد نظام از قبل رئیس جمهور رو تعیین کرده و به نظراون ها اهمیت نمیده و به خاطر نظام دیکتاتوری، تقلب انتخاباتی صورت میگیره اونا باید هرجور هست، حقشون رو بگیرند و دوستان و اقوام شون رو با خودشون همراه کنند.
زنهای گروه ما دو کار مهم داشتند:اول: مباحثه و سوال از روحانیون مشکل دار و دلبری از روحانیون مخالف نظام و تهییج اونا در ایراد سخنرانی های انحرافی در بین نماز ها. به خصوص در ماههای محرم و صفر و رمضان که به روستاها اعزام میشدند.
و دوم: تشویق زنان خیابانی به بیشتر دیده شدن در خیابان و زیاد کردن نفرات و همچنین نشست های مجازی برای زنان مخالف حجاب و تحریک اونا برای آزادی و مخالفت با قانون حجاب.
و گروه آخر:که وظیفه شون آموزش ساخت انواع سلاح های دستی به مدیران گروه های مجازی مخالف نظام بود.
و در این بین تشویق زنان خیابانی و مخالف حجاب، عجیب ترین قسمت ماجرا بود که در ابتدای امر ظاهراً هیچ رابطهای با انتخابات نداشت اما دسیسه ای عجیب و موذیانه پشت اون پنهان بود
✨ #ادامه_دارد...
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
21.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ دعوتید به شرکت در چالش بزرگ ✨
🇮🇷 تصمیم مهم محله✌️ 🇮🇷
همه شما عزیزان در هر شهر و روستایی که هستین ، میتونین تولیدات تصویری خودتون با موضوع انتخابات رو، برای ما ارسال کنین و از جوایز ویژه ی طرح بهره مند بشین😊
🗓 آخرین مهلت : ۲۶ خرداد ماه ۱۴۰۰
📌 جهت کسب اطلاعات بیشتر و ارسال آثار به آی دی زیر مراجعه نمایید👇
@Dokhtarane_morvarid
#انتخابات #انتخابات_1400 #مشارکت_حداکثری
🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨ 🌿✨🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحتون پر از صدای آب و
زندگی...
#مرواریدیهاسلامصبحبخیر
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
#حکایات_صبح
کوفی عنان (دبیرکل اسبق سیاهپوست سازمان ملل) خاطره ی زیر را از
دوران تحصیل خود بازگو نموده است:
روزی معلم ما با کاغذی وارد کلاس شد و آن
را در وسط تخته چسباند. کاغذ سفیدی که
لکه سیاهی در میان آن نمایان بود. سپس
به آن اشاره کرد و از شاگردان پرسید:
بچه ها چه می بینید؟
همگی یک صدا فریاد زدند: لکه سیاه!
معلم کمی دیگر به کاغذ نگریست.
سپس نگاهش را از آن برداشت و
رو به بچه ها گفت: در میان این
همه سفیدی شما فقط لکه سیاه را می بینید؟
از آن روز به بعد تمام تلاشم را کردم
که سفیدی ها را بیشتر و با دقت بیشتر بنگرم.
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
21.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ دعوتید به شرکت در چالش بزرگ ✨
🇮🇷 تصمیم مهم محله✌️ 🇮🇷
همه شما عزیزان در هر شهر و روستایی که هستین ، میتونین تولیدات تصویری خودتون با موضوع انتخابات رو، برای ما ارسال کنین و از جوایز ویژه ی طرح بهره مند بشین😊
🗓 آخرین مهلت : ۲۶ خرداد ماه ۱۴۰۰
📌 کسب اطلاعات بیشتر و ارسال آثار:
👇 ارتباط با ما در ایتا 👇
https://eitaa.com/dokhtarane_morvarid
👇 ارتباط با ما در اینستاگرام👇
https://instagram.com/dokhtaran_morvarid?utm_medium=copy_link
#انتخابات #انتخابات_1400
#مشارکت_حداکثری
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨ 🌿✨🌿
⭕️ گفتم: باید تنبیهشون کنیم
و رأی ندیم!!
گفت: خورشید این دولت
در حال غروبه...
دیگه تنبیه براش معنا نداره،
باید به فکر فردا بود و
با انتخاب درست، کمک کنیم
نواقص جبران بشه...
#انتخابات #انتخابات_درست_کار_درست #مشارکت_حداکثری #من_رای_میدهم
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
😅😂😄#ایستگاه_لبخند 😄😂😅
يكي از همسایه ها دو هفته قبل گوسفند نذری داشتند، يه نيم كيلويی گوشت هم به ما دادن
حالا هر وقت دم در منو ميبينه ميگه :
ماشاءالله چقدر چاق شدی 😂
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
مردی ﻫﻨﺪﻯ ﻣﺴﻠﻤﻮﻥ ﻣﻴﺸﻪ، ﺑﻬﺶ ﻣﻴﮕﻦ :
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻏﺬﺍ ﻣﻴﺨﻮﺭﻯ ﺑﮕﻮ "ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ" ﻛﻪ شیطان ﺑﺎﻫﺎﺕ ﻫﻢ ﻏﺬﺍ ﻧﺸﻪ!
ﻫﻨﺪﻳﻪ ﻳﺎﺩﺵ ﻣﻴﺮﻩ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻳﮏ ﻫﻔﺘﻪ شیطان ﻣﻴﮕﻪ : داداش ﺗﻮ ﺭﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﮕﻮ ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ، ﺍﺯ ﺑﺲ ﻓﻠﻔﻞ ﺧﻮﺭﺩی دهنم تاول زده
😂😂😂😂
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─