💠 #شخصیت_ابراهیم 💠
#انفاق
🌸فقیری به مسجد آمده بود و کفش هایش مناسب نبود، ابراهیم پیش او می رود و کفش های خود را به آن مرد صدقه می دهد و خودش در اوج گرمای تابستان با پای برهنه از مسجد تا خانه می رود. او واقعا مرد خدا بود ...
@dokhtarane_behesht1
#شخصیت_ابراهیم
#احسان_به_والدین
یکی از بارز ترین صفات ابراهیم این بود، از جبهه که بر می گشت اگر نصف شب می رسید درب خانه را نمیزد چون پدر و مادرش خواب بودند. می ایستاد تا آنان از خواب بیدار شوند بعد درب را میزد تا وارد خانه شود...
@dokhtarane_behesht1
#شخصیت_ابراهیم
#گمنامی_برای_خدا
ابراهیم که می دانست و درک می کرد که کسی در این دنیا باقی نمی ماند و ارزش کار کردن ندارند، تلاشش این بود که تنها برای رضای خدا کار کند و این کارش او را نزد خدا بزرگ و بلند مرتبه کرد ...
كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ
همه کسانى که روى آن [= زمین] هستند فانى مى شوند، و تنها ذات صاحب جلال و گرامى پروردگارت باقى مى ماند.
(الرحمن/27)
@dokhtarane_behesht1
#شخصیت_ابراهیم
#روضه_مادر
ابراهیم هر وقت اسم مادر سادات به زبان می آورد بلافاصله میگفت: سلام الله علیها.
یکبار در زورخانه مرشد بخاطر ایام فاطمیه شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا کرد.
ابراهیم همینطور که شنا میرفت باصدای بلند گریه می کرد و آنقدر گریه کرد که مرشد مجبور شد شعرش را تغییر دهد. روزی که از بیمارستان مرخص شد حدود ۸ نفر از رفقایش حضور داشتند ابراهیم گفت وسط اتاق پرده بزنید تا خانم ها نیز بتوانند بیایید می خواهم روضه حضرت زهرا بخوانم.
@dokhtarane_behesht1