eitaa logo
کانال دختران بهشتی
828 دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
6.6هزار ویدیو
56 فایل
چادرت را بتکان روزیِ ما را بفرست ای که روزیِ دو عالم همه از چادر تو ست یا زهرا سلام الله علیها
مشاهده در ایتا
دانلود
7.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷🇮🇷 🌹🕊 🌷 🌷🕊۱۸ مرداد سالروز شهادت محسن حججی 🎥 ماجرای دیدار تاریخی حاج قاسم با شهید حججی 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 هرگاه درنمازت عجله کردی ، و خواستی زود آن را به پایان برسانی تا به سایر کارهایت برسی... 🍃 بیاد بیاور 🍃 ✅همه آنچه که میخواهی بعد از نماز به آنها برسی و همه آنچه که میترسی از دست بدهی... ✴️ همه به دست آن ذات یکتایی است که در مقابلش ایستاده ای...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کلیپ |نماز مناسب : 🔰چه طوری شیطان یکی را بی نماز می کند ؟ در این کلیپ با گام های شیطان در مسیر بی نمازکردن انسان ها آشنا می شویم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷نکته تفسیری صفحه ۱۸۵ دو لطف بزرگ: یکی از بخش های مهم تاریخ بشـر، تاریخ زندگی پیامبر است. در آن سرگذشتِ نورانی، لحظاتی دیده می شود که به آسانی درک نمی شود و نشانگر وجود دست غیبی و نیروی برتری است که به یاری فرستاده‏ ی خویش آمده و از دین خود حمایت کرده است. در این آیات، به دو لطف بزرگ خدا بر پیامبر و مسلمانان اشاره شده است: 1ـ مهربانی و الفتی که در پرتو اسلام در میان مسلمانان ایجاد شد؛ یکدلی و پیوندی که برای هیچ کس باورکردنی نبود. این همدلی، در میان مردمی که در محیط تاریک جاهلیت عرب به سر می بردند، حیرت آور بود؛ زیرا آتش کینه پیوسته در میان آن مردم نادان روشن بود و جز با قتل و خون ریزی خاموش نمی شد. تاریخ دوران جاهلیت، از اختلافات و جنگ هایی سخن می گوید که بر سر مسائل بی ارزشی گاه تا چندین سال در میان قبایل عرب طول می کشید. باران اسلام امّا به دل های خشک و بی روح مردم جان بخشید و قلب هایشان را با هم پیوند داد؛ آن‌چنان که دشمنی‌ها را کنار گذاشتند و همچون برادران خونی، یار و مددکار یکدیگر شدند. نمونه‏ ی روشن این یکدلی، انس و الفتی ست که در میان دو طایفه‏ ی مهمّ یثرب یعنی «اوس» و «خزرج» ایجاد شد؛ طایفه هایی که پیش از قبول اسلام، 120 سال با یکدیگر درگیر بودند! آری، این معجزه‏ ی دین خدا بود، و به راستی هیچ چیزی جز آن نمی توانست چنین پیوندی را میان مردم ایجاد کند؛ تا آنجا که خدا به پیامبرش می فرماید: «لَو اَنفَقتَ مَا فِی الاَرضِ جَمیعاً ماِّ اَلَّفتَ بَینَ قُلوبِهِم وَ لّْکِنَّ اللهَ اَلَّفَ بَینَهُم»؛ یعنی اگر برای الفت دادن میان آنان، هر آنچه را که در زمین است، خرج می کردی، نمی توانستی بین دلهایشان الفتی ایجاد کنی؛ «ولی این خدا بود که میان دل هایشان الفت ایجاد کرد». 2ـ دومین لطف خدا که در این آیات به آن اشاره شده، حمایت از پیامبر و دین اسلام با دو عامل مهم است: 1ـ امدادهای خاص خدا؛ 2ـ یاری مسلمانان حقیقی. این همان حقیقتی است که خداوند در دو آیه‏ ی قبل بدان اشاره فرموده بود: «هُوَ الَّذیِّ اَیَّدَکَ بِنَصرِه وَ بِالمُؤمِنین»؛ یعنی: «او كسی ست كه به وسیله‏ ی یاری خود و با كمك م‍ؤمنان، تو را نیرومند کرد». در این آیه، خداوند دوباره برای دلگرمی به آن حضرت فرموده است: «حَسبُكَ اللهُ وَ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ المُؤمِنین»؛ یعنی: «حمایت خدا و مؤمنانی که از تو پیروی می کنند، برایت کافی است». آری، تاریخ اسلام، گواه این حقیقت است که پیامبر از همان ابتدای بعثت، تنها به یاری خدا دل بست و توسّط مؤمنان راستینی چون امیر مؤمنان علی و حضرت خدیجه حمایت شد. آن رسول الهی هیچ گاه دست یاریِ دشمنان خدا را نفشرد و برای حمایت آنان حسابی باز نكرد، و با این که در ابتدا او و پیروانش اقلیتی بیش نبودند، در زمانی نه چندان طولانی، پرچم اسلام را بر بیشتر سرزمین حجاز برافراشتند . https://eitaa.com/dokhtaranebeheshtiy
نکته تفسیری صفحه ۹: بنی­ اسرائیل ناسپاس: پس از نجات بنی­ اسرائیل از چنگال فرعون و رخ دادن حوادثی، حضـرت موسی علیه السلام به آنان دستور داد که وارد سرزمین مقدّس فلسطین شوند و با عزّت و افتخار در آنجا زندگی کنند؛ ولی آنان مانند همیشه بهانه­ جویی را شروع کردند و گفتند: «در آنجا افرادی زورگیر و ستمگر هستند و ما جرأت وارد شدن به آن را نداریم. خودت با خدایت به آنجا بروید و با آن­ها بجنگید. ما همین جا نشسته­ ایم!» خداوند از این نافرمانی خشمگین شد و آنان را به چهل سال سرگردانی در بیابان مجازات کرد. بنی­ اسرائیل که در بیابانی خشک و سوزان، گرفتار شده بودند، از تشنگی و گرسنگی و گرمای آفتاب به حضـرت موسی علیه السلام شکایت بردند. حضـرت موسی که پیامبر مهربان بنی­ اسرائیل بود، از خدا خواست که به آنان رحم کند. خدای مهربان نیز به آنان لطف کرد و سختی­های بیابان را برایشان آسان کرد و به موسی فرمود که با عصایش به سنگی ضربه بزند. در این هنگام، دوازده چشمه به عدد قبایل بنی­ اسرائیل از آن سنگ فوران کرد چنان که هر قبیله یک چشمه آب داشت و از آن سیراب می­ شد. برای در امان ماندن بنی­ اسرائیل از گرمای آفتاب، خدا ابری فرستاد که مانند سایبان، بالای سرشان قرار می­ گرفت. برای برطرف شدن گرسنگی­ شان نیز دو غذای مقوّی و لذیذ به نام­های «مَنّ» و «سلوی» در اختیارشان گذاشت و آن­ها بدون هیچ رنج و دردسری از آن­ها استفاده می­ کردند. «منّ»، چیزی مانند عسل بود که فراوان در شکاف سنگ­ها و شاخه­ های درختان پیدا می­ شد؛ «سلوی» نیز پرنده​ی کوچکی بود که معجزه​ آسا و به­ راحت در اختیارشان قرار می​ گرفت و هر اندازه می­ خواستند، از آن صید می­ کردند. آری، با همه​ ی ناسپاسی بنی­ اسرائیل، باز هم خدا آنان را فراموش نکرد و به آنان نعمت بخشید؛ ولی آن قوم نادان، دوباره بهانه گرفتند که ما از این وضع خسته شده­ ایم؛ چقدر منّ و سلوی بخوریم؛ ما غذاهای رنگارنگ می­ خواهیم؛ سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز! حضـرت موسی علیه السلام از این رفتار آنان ناراحت شد و فرمود: «آیا حاضرید مانند گذشته، برده و خدمت­کار دیگران باشید؛ ولی سیر و پیاز و عدس داشته باشید؟ آیا این آزادگی و عزت را می­ خواهید به قیمت سبزی و خیار بفروشید؟ اکنون که چنین است، در یکی از این شهرها ساکن شوید که چیزهایی ­که خواسته­ اید، در آن هست؛ ولی از آزادگی و عزّت خبری نیست.» [1] آری، قوم بنی­ اسرائیل، سرگذشتی عجیب و عبرت­ آموز دارد. آنان به سبب ناسپاسی­ شان دچار محرومیّت­ های بسیار شدند. ما نیز باید از خطر این خلق و خوی زشت به خدا پناه بریم. کمی به نعمت­هایی که داریم، بیندیشیم: به­راحت نگاه می­ کنیم، به­ خوبی می­ شنویم، قلبمان خوب کار می­ کند و به­ آسانی نفس می­ کشیم، و البتّه شمارش نعمت­های خدا پایان ندارد. ما در این نعمت­ها غرق شده­ ایم؛ اما گاهی بهانه می­ گیریم. مشکلات کوچک را بزرگ می­ شمریم و حتّی برای برخی چیزهای بی­ ارزش، خود را بیچاره­ ترین انسان روی زمین فرض می­ کنیم! فراموش نکنیم که راز ماندن نعمت­ها، سپاسگزاری از خداوند است، و ناسپاسی، آن­ها را از دست ما بیرون می­ کشد. پس سخن مولای خود، علی علیه السلام ، را به یاد داشته باشیم که فرمود: «نعمت­ ها را به وسیله​ی شکر نزد خود نگه دار.»[2] [1] . آنچه در مورد قوم بنی اسرائیل ذکر شد ، از متن ذیل آیات در تفسیر نمونه اقتباس گردید . [2] . غررالحکم ص 188 https://eitaa.com/dokhtaranebeheshtiy
نکته تفسیری صفحه ۸: روزگار سیاه بنی­ اسرائیل: . پس از آن​که حضرت یوسف علیه السلام ، وزیر پادشاه مصر شد، پدر و مادر و برادرانش را همراه دیگر اعضای خانواده­ از سرزمین قحط ​زده​ ی کنعان به مصر کوچ داد و آنان را در کنار رود نیل ساکن کرد.[1] دو سال بعد، حضرت یعقوب علیه السلام جان به جان­ آفرین تسلیم کرد.[2] لقب حضرت یعقوب، اسرائیل بود. در زبان عبری، «اِسر» به معنای «عبد»، و «ئیل» به معنای «الله» است. پس اسرائیل به معنای عبدالله و بنده​ ی خدا است. [3] حضرت یعقوب علیه السلام ، ده پسر داشت که از ایشان، جمعیت زیادی به​ وجود آمد. آنان­ که همگی از نسل حضـرت یعقوب بودند، به «بنی­ اسرائیل» یعنی فرزندان حضرت یعقوب معروف شدند. تا زمانی­ که حضـرت یوسف علیه السلام زنده بود، بنی­ اسرائیل زندگی آسوده­ ای داشتند. هنگامی ­که مرگ حضرت یوسف فرا رسید، پیروان و خاندانش را نزد خود جمع کرد و به آنان خبر داد که به زودی رنج­های طاقت​ فرسایی سراغشان می­ آید و آنان در سختی خواهند بود تا این​ که پیامبری از نسل«لاوی بن یعقوب» آشکار شود و بنی­ اسرائیل را نجات دهد.[4] پس از وفات حضـرت یوسف علیه السلام ، بسیاری از اشراف و سران مصر که در پیامبری حضرت یوسف شک داشتند، از راه و روش آن حضرت بازگشتند و دوباره آیین شرک و بت­ پرستی را از سر گرفتند.[5] حسادت­ اینان به حضرت یوسف علیه السلام و تعصب­های جاهلانه­ شان باعث شد که بنی­ اسرائیل را به جرم این که مردم اصیل مصر نیستند ، انسان­ های پست­ تری بدانند و آن­ها را خدمت­کاران و بردگان خویش بشمارند.[6] بدین ترتیب، پیش­گویی حضرت یوسف علیه السلام به وقوع پیوست و روزگار سخت بنی­ اسرائیل آغاز شد و این دوران بردگی، حدود چهارصد سال طول کشید.[7] پادشاهان(فراعنه) مصر، ساکنان آن را به دو گروه مشخص تقسیم کرده بودند: «قبطیان» که بومی آن سرزمین بودند و تمام وسایل رفاهی و کاخ­ ها و ثروت­ ها برای آنان بود؛ و «سبطیان»، یعنی مهاجران بنی­ اسرائیل که در چنگال قبطیان گرفتار بودند و چون غلام و کنیز خدمت می­ کردند. در این سال­ها، فقر و محرومیت، سراسر وجود بنی­ اسرائیل را گرفته بود و بی­ آن که مزد و بهره­ ای داشته باشند، سخت­ ترین کارها بر دوش آنان قرار داشت. تاریخ، حرف­های زیادی در باره​ی ظلم­ های قبطیان به بنی­ اسرائیل دارد. گفته­ اند که یکی از فراعنه​ ی مصر، برای ساختن قبری هرمی برای خود، یکصدهزار برده را در طول بیست سال به کار گرفت، و در این ماجرا، هزاران نفر از آنان به ضرب شلاق یا از فشار کار به قتل رسیدند.[8] سخت­ ترین سال­های بنی­ اسرائیل امّا سال­های پایانی آن دوران بود. ماجرا از یک خواب شروع شد. فرعون، پادشاه بی­رحم مصر، شبی در خواب دید که شعله​ ی آتشی از بیت­ المقدّس برخاست، تمام خانه­ های مصر را فرا گرفت و همه​ ی خانه­ های قبطیان را سوزاند؛ ولی خانه­ های بنی­ اسرائیل سالم ماند. او از کسانی که تعبیر خواب می­ کردند، در این باره توضیح خواست و آنان گفتند: مردی از بنی­ اسرائیل متولّد می­ شود که تو و حکومتت را نابود خواهد کرد. در پی این ماجرا، فرعون دستور داد که سر تمام پسران بنی­ اسرائیل را جدا کنند و دختران را برای خدمت­کاری زنده نگه دارند.[9] آن سال­ها، ظلم و بیداد فرعون و فرعونیان و مظلومیت بنی­ اسرائیل در اوج بود. ولی خواست خدا این بود که رؤیای فرعون به حقیقت بپیوندد و بینی آن پادشاه متکبّر به خاک مالیده شود. از این­ رو موسی بن عمران مخفیانه به دنیا آمد و به طرزی عجیب به قصر فرعون وارد شد و در آن پرورش یافت؛ امّا پس از چهل سال، همچون رعدی از آسمان بر آن قصر ستم فرود آمد و بنی­ اسرائیل را از چنگال فرعونیان نجات داد. [1] . اقتباس از آیه 93 سوره یوسف [2] . بحارالانوار ، ج 12 ص 295 [3] . مجمع البیان ، ج 1 ، ص 206 [4] . بحار الانوار ، ج 13 ص 37 [5] . اقتباس از آیه 34 سوره [6] . قاموس قران ج 5 ص 165 [7] . پی نوشت­ها [8] . تفسیر نمونه ج 16 ص 11 [9] . مجمع البیان ج 7 ص 375 https://eitaa.com/dokhtaranebeheshtiy
نکته تفسیری صفحه ۷: از صبر و نماز یاری جویید: جهانی که ما در آن زندگی می­ کنیم، لبریز از حوادث تلخ و شیرین است؛ حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله، بیماری­ ها، فوت عزیزان و بسیاری دیگر از اتّفاقات ناگوار که در زندگی هر انسانی پدید می­ آید و هر یک از ما با برخی از این حوادث روبه​ رو می­شویم. اینک این پرسش پیش می­ آید که آیا در مقابل این سختی­ ها، راهی وجود دارد که از پا در نیاییم و با امید و انگیزه به زندگی خود ادامه دهیم. خداوند مهربان در این آیه، پاسخ این پرسش را به ما داده است. او دو چیز نیرومند را به ما معرفی کرده که اگر از آن​ها کمک بگیریم، هیچ مشکلی نمی­ تواند ما را افسرده و مأیوس کند. اولین یاور بزرگ، «صبر» است. آری، صبر و مقاومت و تحمّل مشکلات، یک قدرت درونی­ست که اگر انسان آن را داشته باشد، همچون دریایی خواهد شد که سیل­ های بزرگ و گل­ آلود، هرگز نمی­ تواند آن را کثیف و متلاطم کند؛ بلکه آن​قدر وسیع است که همه​ ی آشفتگی­ ها را در خود حل می­ کند. به راستی­ که صبر، کلید پیروزی و کام­ یابی­ ست. تاریخ، لبریز از داستان­های پیروزی مردمی­ است ­که با صبر و استقامت، پلّه­ های ترقّی را طی کردند. در خاطرات هشت سال دفاع مقدس می­ خوانیم که آزادگانی که سال­ها در چنگال رژیم بعث عراق اسیر بودند، به جای غصه خوردن و نابود کردن جسم و روح خود، به حفظ کردن قرآن و آموختن زبان­های زنده​ی دنیا و علوم دینی و دروس دیگر اهتمام کردند و پس از آزاد شدن معلوم شد که بسیاری از آنان، حافظ قرآن یا مسلط بر چند زبان زنده​ ی دنیا هستند. «صبر و ظفر هر دو دوستان قدیم​ اند در اثر صبر نوبت ظفر آید». البتّه همان­ طور که باید در برابر مشکلات صبر کرد، ­باید در ترک گناهان ـ هرچند لذّت​بخش باشند ـ و نیز عمل به دستورهای خدا ـ هرچند دشوار باشد ـ استقامت ورزید. دومین یاور بزرگ، « نماز» است. نماز، وسیله​ ی ارتباط ما با منبع نیرو و قدرت در جهان است. نماز، ما را با کسی مرتبط می­ کند که تمام هستی ما در اختیار اوست. سلامت، ثروت، قدرت، زیبایی، هوش و هر آنچه ما فکر می­کنیم که می­تواند ما را خوشبخت کند، در اختیار خداست، و نماز، ما را به درگاه او می​ برد. ما در نماز اجازه پیدا می­ کنیم که خواسته­ هایمان را از او بخواهیم، و به یاد می­ آوریم که جهان با همه­ ی لذّت­ها و ناکامی­ هایش برای اوست و ما به ​وجود آمده­ ایم تا خشنودی او را به ​دست آوریم، و اگر مشکلی هم به ما می­ رسد، با یاد خدا، آن­ را تحمّل می­ کنیم. آری، هرگاه مشکلی­ برای بزرگان دین ما پیش می­ آمد، به نماز می­ ایستادند و از آن کمک می­ گرفتند. [1] امام ششم ما شیعیان نیز به ما توصیه فرموده​ که هر وقت غم و اندوهی از غم­ های دنیا به دل ما وارد شد، وضو بگیریم و دو رکعت نماز بخوانیم و از خدا بخواهیم آن مشکل را برطرف کند.[2] [1] . کافی، ج 3، ص 480 [2] . مجمع البیان، ج 1، ص 217 https://eitaa.com/dokhtaranebeheshtiy