eitaa logo
پاتوق دختران فهیم دامغانی
130 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
757 ویدیو
37 فایل
❤پاتوق دختران فهیم دامغانی❤ 💪نشاط و تندرستی💕 👧حرفهای نگفتنی نوجوانی و جوانی😄 💅هنر و خلاقیت💇 📑اخبار دخترونه و...🎀 📣گل دخترا😍کانال رو به دوستانتون معرفی کنید. @dokhtaranefahimedameghan تبادل @Shafagh457
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴سه دقیقه در قیامت(قسمت ۱۹) شهید و شهادت 🔰 در این سفر کوتاه به قیامت نگاه من به شهید و شهادت تغییر کرد، علت آن هم چند ماجرا بود: 🔷یکی از معلمین و مربیان شهر ما در مسجد محل تلاش فوق العاده‌ای داشت که بچه‌ها را جذب می‌کرد. ♦️خالصانه فعالیت می‌کرد و در مسجدی شدن ما هم خیلی اثر داشت. ▪️ این مرد خدا یک بار که با ماشین در حرکت بود از چراغ قرمز عبور کرد و سانحه شدید رخ داد و ایشان مرحوم شد 🔶من این بنده خدا را دیدم که در میان شهدا و هم درجه آنها بود.ایشان به خاطر اعمال خوبی که در مسجد و محل داشت و رعایت دستورات دین به مقام شهدا دست یافته بود. 🔵 اما سوالی که در ذهن من بود تصادف او و عدم رعایت قانون و مرگش بود! ☘ایشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل برخورد کردم. هیچ چیزی از صحنه تصادف دست من نبود... 🌾 در جایی دیگر یکی از دوستان پدرم که اوایل جنگ شهید شده بود و در گلزار شهدای شهرمان به خاک سپرده شده بود را دیدم. 🍁 اما او خیلی گرفتار بود و اصلاً در رتبه شهدا قرار نداشت. تعجب کردم تشییع او را به یاد داشتم که در تابوت شهدا بود! تعجب کردم تشییع او را به یاد داشتم که در تابوت شهدا بود! ⚡️خودش گفت: من برای جهاد به جبهه نرفتم به دنبال کاسبی و خرید و فروش بودم که برای خرید جنس به مناطق مرزی رفتم که آنجا بمباران شد. 💥بدن ما با شهدای رزمنده به شهر منتقل شد و فکر کردند من رزمنده ام و... 🌸 اما مهم ترین مطلبی که از شهدا یادم‌ ماند مربوط به یکی از همسایگان ما بود. 🌒 خوب به یاد داشتم که در دوره دبستان آخر شب وقتی از مجلس قرآن به سمت منزل آمدیم از یک کوچه باریک و تاریک عبور کردیم. 💥از همان بچگی شیطنت داشتم، زنگ خانه مردم را می زدیم و سریع فرار می کردیم. 💥یک شب دیرتر از بقیه دوستانم از مسجد راه افتادم. همان کوچه بودم که دیدم رفقای من که زودتر از کوچه رد شدن یک چسب را به زنگ یک خانه چسبانده اند، صدای زنگ قطع نمی‌شد. ✨ پسر صاحبخانه یکی از بسیجیان مسجد محل بود. بیرون آمد چسب را از روی زنگ جدا کرد و نگاهش به من افتاد. 🍀او شنیده بود که من قبلا از این کارها کرده ام، برای همین جلو آمد و مچ دستم را گرفت و گفت : باید به پدرت بگویم که چه کار می کنی ؟ 🌿 هر چی اصرار کردم که من نبودم و..... بی فایده بود. او مرا به مقابل منزلمان برد و پدرم را صدا زد.... ادامه دارد..... 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منبع پاسخ گویی به سوالات مسابقه ماجرای عشق من 👇👇 ان شالله همه دوستان ، کتاب را مطالعه فرموده و در مسابقه شرکت کنند....📕 توصیه به دختران فهیم دامغانی 🌺🌼 جدای هدف از شرکت در مسابقه ، کتاب ماجرای عشق من واقعاً کتاب زیبا و آموزنده ای است 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ‎‎‌‌‎‎‌پاتوق دختران فهیم دامغانی @dokhtaranefahimedameghan
📣 دوستان توجه فرمایید ... ❌ مسابقه ان شاالله فردا برگزار خواهد شد ❌ از شما عزیزان خواهشمندیم قبل از شرکت در مسابقه قوانین و نکات مسابقه را مطالعه فرمایید 👇👇👇 👈 هر نفر در مسابقه فقط یک مرتبه می تواند شرکت نماید . 👈شرکت کنندگان باید پاسخ های صحیح را به صورت یک عدد بیست رقمی از چپ به راست برای ادمین ارسال کنند . 👈 پاسخ های خود را به آیدی زیر ارسال نمایید . @shafagh457 👈 شرکت کنندگان همراه پاسخ سوالات ، نام و نام خانوادگی ، شهر محل سکونت و شماره تماس خود را نیز ارسال کنند . 👈 ارسال پاسخ صحیح برای دیگران جایز نمی باشد . 👈 زمان ارسال پاسخ سوالات از تاریخ ۱۵ آذر لغایت ۲۰ آذر ماه می باشد . 👈 قرعه کشی در تاریخ ۲۱ آذر ماه انجام خواهد شد و اسامی برندگان اعلام می گردد . 👈 تنها کسانی که به بیست سوال پاسخ صحیح بدهند به قرعه‌کشی راه پیدا می‌کنند . 👈 از بین پاسخ های درست به قید قرعه به ۵ نفر ، جوایزی اهدا خواهد شد ‎‎‌‌🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ‎‎‌‌‎‎‌پاتوق دختران فهیم دامغانی @dokhtaranefahimedameghan
🌱🌼 از ‌فردی ‌پرسیدند : کدامین‌ خصلتِ‌ خدا را‌ دوست‌ داری!؟ گفت : همین ‌بس ‌که‌ میدانم‌ که‌ او‌ میتواند مچم‌ را‌ بگیرد؛ :) ‎‎‌‌‎‎‌‎‎‌‌🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ‎‎‌‌‎‎‌پاتوق دختران فهیم دامغانی @dokhtaranefahimedameghan
‏رفتیم خواستگاری، بابای دختره گفت چرا دستت تو دهنته؟؟ گفتم: آهه اوم سیی اومییم اوفین که... گفت دستتو از دهنت دربیار بعدا حرف بزن!! گفتم آها.. آخه اون سری اومدیم گفتین که هر وقت دستت به دهنت رسید بعدا بیا ولی از اینکه با احترام بیرونمون کردن خوشم اومد، یه بار دیگه میرم😂 ‌ ‎‎‌‌‎‎‎‌‌🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ‎‎‌‌‎‎‌پاتوق دختران فهیم دامغانی @dokhtaranefahimedameghan
راز آرامش🦋 رها کردن ذهن از نگرانی‌هاست چرا غمگین نشستی؟🦋! یادت نره،قدرتی بالاتر از همه وجود داره🦋 که حواسش به همه چیز هست🦋 همه چیز را به اون بسپار و آروم باش .🦋 ‎‎‌‌🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ‎‎‌‌‎‎‌پاتوق دختران فهیم دامغانی @dokhtaranefahimedameghan
جلسه اول .mp3
11.06M
بسم الله الرحمن الرحیم 📀 فایل بسیار شنیدنی در ارتباط با مراقبت های پوست و مو و زیبایی پوست در 📀 👈لاغری صورت و پر شدن آن 👈لطافت پوست 👈جوش و جای جوش 👈طراوت پوست 👈از بین بردن موهای زائد صورت 👈از بین بردن ریزش سکه ای مو 👈تقویت و پرپشت شدن مو و ابرو 👈ترک پا خشکی لب و خشکی پوست 😍طرز تهیه شامپو طبیعی در منزل 👈چرایی ِ چربی ِ زیاد پوست و مو 👈راهکار درمان افتادگی صورت ‎‎‌‌🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ‎‎‌‌‎‎‌پاتوق دختران فهیم دامغانی @dokhtaranefahimedameghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا 🌸🌸🌸🌸 تنها امیدم🥀🥀🥀🥀 یارم باش 🍀🍀🍀🍀🍀 ‎‎‌‌🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ‎‎‌‌‎‎‌پاتوق دختران فهیم دامغانی @dokhtaranefahimedameghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایده های خوشمزه 😋 ‎‎‌‌🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ‎‎‌‌‎‎‌پاتوق دختران فهیم دامغانی @dokhtaranefahimedameghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 اگه میخوای دختر حاج قاسم باشی... 🎙به روایت: حاج حسین یکتا ‎‎‌‌🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ‎‎‌‌‎‎‌پاتوق دختران فهیم دامغانی @dokhtaranefahimedameghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
 ♨️من به شما می‌گویم! داستان "کربلا" دوباره در عصر ما تکرار شد و محور تکه تکه شد تا ولی امرش آسیب نبیند... 🇮🇷 ‎‎‌‌🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ‎‎‌‌‎‎‌پاتوق دختران فهیم دامغانی @dokhtaranefahimedameghan
خودتو با هیچکس مقایسه نکن . . بین خورشید و ماه مقایسه ای نیست؛ هرکدوم به وقتش میدرخشن!🙃🌝🌚 ‎‎‌‌🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ‎‎‌‌‎‎‌پاتوق دختران فهیم دامغانی @dokhtaranefahimedameghan
🔴سه دقیقه در قیامت (قسمت ۲۰) 🌸هرچي اصرار كردم كه من نبودم و... بيفايده بود. او مرا به مقابل منزلمان برد و پدرم را صدا زد. آن شب همسايه ما عروسي داشت. توي خيابان و جلوي منزل ما شلوغ بود پدرم وقتي اين مطلب را شنيد خيلي عصباني شد و جلوي چشم همه، حسابي مرا كتك زد. 🌷اين جوان بسيجي كه در اينجا قضاوت اشتباهي داشت، چند سال بعد و در روزهاي پاياني دفاع مقدس به شهادت رسيد. 🍃اين ماجرا و كتك خوردن به ناحق من، در نامه اعمال نوشته شده بود.‌ به جوان پشت ميز گفتم: من چطور بايد حقم را از آن شهيد بگيرم؟ او در مورد من زود قضاوت كرد. 🌺او گفت: لازم نيست كه آن شهيد به اينجا بيايد. من اجازه دارم آنقدر از گناهان تو ببخشم تا از آن شهيد راضي شوي. بعد يكباره ديدم كه صفحات نامه اعمال من ورق خورد! گناهان هر صفحه پاك ميشد و اعمال خوب آن ميماند. 🌻خيلي خوشحال شدم. ذوق زده بودم. حدود يكي دو سال از اعمال من اينطور طي شد. جوان پشت ميز گفت: راضي شدي؟ گفتم: بله، عالي است. البته بعدها پشيمان شدم. چرا نگذاشتم تمام اعمال بدم را پاك كند!؟ 🌼اما باز بد نبود. همان لحظه ديدم آن شهيد آمد و سالم و روبوسي كرد. خيلي از ديدنش خوشحال شدم. گفت: با اينكه الزم نبود، اما گفتم بيايم و حضوري از شما حالليت بطلبم. هرچند شما هم به خاطر كارهاي گذشته در آن ماجرا بيتقصير نبودي. ادامه دارد ...... 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔴سه دقیقه در قیامت(قسمت ۲۱) قرآن : 📗در ميان دوستان ما جوان فوق العاده پراستعدادي بود که در نوجواني حافظ و قاري قرآن شد و براي بسياري از بچه هاي محل الگو گرديد. 🌟ز لحاظ درس و اخلاق از همه بهتر بود و خيلي از بزرگترها به ما ميگفتند: كاش مثل فلاني بوديد. اين پسر به دنبال مفاهيم قرآن رفت، در شانزده سالگي يك استاد کامل شده بود. 🌷در جلسات هفتگي مسجد، براي ما از درسهاي قرآن ميگفت و در جواناني مثل من، خيلي تأثير داشت. دوران دبيرستان تمام شد، او به دانشگاه يكي از شهرها رفت و ما هم استخدام شديم. ديگر از او خبر نداشتم. گذشت تا اينكه در آن وادي، يكباره ياد او افتادم. البته به ياد قرآن افتادم. 🌻چون ديدم برخي از كساني كه در دنيا با قرآن مأنوس بودند و به آن عمل ميكردند چه جايگاه والایی داشتند. آنها همينطور آيات قرآن را ميخواندند و بالا ميرفتند. 💐اما برخالف آنها، قاريان و كساني كه مردم، آنهارا به عنوان حافظ و عامل به قرآن ميشناختند، اما اهل عمل به دستورات قرآن نبودند، در عذاب سختي گرفتار بودند. 🌼به خصوص كساني كه برخي حقايق قرآني در زمينه مقام اهل بيت: و پيروي از اين بزرگواران را فهميده بودند، اما در عمل، در مقابل اين واقعيتهاي ديني موضع گرفتند. 🌹من يكباره دوست قرآني دوران نوجواني ام را در چنين جايگاهي ديدم. جايي در جهنم براي او آماده شده بود كه بسيار وحشتناك بود. خداوند قسمت كسي نكند، چنان ترسي داشتم كه نميتوانستم سؤالي بپرسم، اما با يك نگاه دقيق، كل ماجرا را فهميدم. 🍃او با اينكه بسياري از حقايق قرآني را فهميده بود، اما به خاطر روحيه راحت طلبي و تحت تأثير برخي اساتيد كه بحث يكسان بودن اديان را مطرح ميكردند، دين خودش را تغيير داد!! ادامه دارد......... 🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺 ‎‎‌‌🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ‎‎‌‌‎‎‌پاتوق دختران فهیم دامغانی @dokhtaranefahimedameghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منبع پاسخ گویی به سوالات مسابقه ماجرای عشق من 👇👇 ان شالله همه دوستان ، کتاب را مطالعه فرموده و در مسابقه شرکت کنند....📕 توصیه به دختران فهیم دامغانی 🌺🌼 جدای هدف از شرکت در مسابقه ، کتاب ماجرای عشق من واقعاً کتاب زیبا و آموزنده ای است 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ‎‎‌‌‎‎‌پاتوق دختران فهیم دامغانی @dokhtaranefahimedameghan