eitaa logo
دختران‌ حاج‌ قاسم
584 دنبال‌کننده
14هزار عکس
6.3هزار ویدیو
42 فایل
به‌ نام‌ او🪴 آغاز خدمت: ۱۱ تیر ۱۴۰۱ 🌱 به‌ قول حاجی‌مون: ما ملت امام‌ حسینیم؛ ما ملت‌ شهادتیم🙂! حرف دلت‌ رو اینجا بگو: https://daigo.ir/secret/2591929634 کپی: واجبه مومن درخدمتیم: @Majnon_hassan @majnoon_roghaieh_315
مشاهده در ایتا
دانلود
عاقبت منفورترین چهره‌های واقعه کربلا
یه رَسمِ قدیمی تویِ بازارِ طَلا فروشا هَست که روزِ سوم گوشواره نمی فروشن ...💔
شب سوم: حضرت رقیه(س) رقیه(س) دردانه سه ساله حسین بن علی(ع) است. نام مبارک او در بعضی از کتاب های تاریخی و مقاتل نقل شده است و برخی دیگر مانند ریاض الاحزان از او با نام فاطمه صغری یاد کرده اند. رقیه(س) در روز سوم صفر سال 61ه ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است. شاید نام گذاری روز سوم محرم به نام این بانوی کوچک به این انگیزه بوده که در گرماگرم عزاداری دهه اول، از مظلومیت او یادی شود. حضرت رقیه الگوی تربیت صحیح است. با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریده پدر به زبان آورده به خوبی می توان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است.
خب میدونی ؟ سه سالش که بیشتر نبود ... مگه یه بچه سه ساله چقدر مو داره ؟ چقدر قد داره؟ سوارِ شترش کردن؛ تو حرکت از شتر افتاد...💔 شب تو بیابون ترسید؛ میدونست اگه دستشون بهش برسه تازیانه میخوره، به زبون بچگی دعواش میکنن؛ ترسید... کاروان ندیدش دور شد؛ گم شد تو بیابون کاروان جلوتر که رفت دید یه دختربچه نیست... زجر‌ گفت من پیداش میکنم... دختربچه داشت تو بیابون دنبال کاروان میگشت... دید سوارکار داره میاد؛ ترسید و فرار کرد .... سوار کار دنبالش رفت... همینطور که فرار میکرد خارهای بیابون فرو میرفت کف پاش 😭💔 کف پای یه دختر سه ساله چقدره؟💔😭 فرار کرد..... فرار کرد پشت یه بوته خار پنهون شد‌‌‌... زجر رسید بالاسرش میخواست فرار کنه اما کف پاش پر از خار بود..💔 از اسب پیاده نشد و خم شد... موهاش و گرفت کشید بالا 😭💔 نگهداشت... دخترک مدام باباشو صدا میزد: بابااااااا باباااااااا💔 با نگاه دخترونه‌اش نگاه کرد تو چشمای زجر با زبون کودکانه گفت: نزنیاااااا💔 زجر دستش و بلند کرد کوبید تو صورت دخترک😭 اونقدر ضربه محکم بود زبون بچه بند اومد😭 صدا زد : ع... عم.... عمووو عمووو😭
خار مغیلان هم شرمنده ارباب شد 🥺💔
یکی از روضه خوان های میگه شب پنجم صفر پیرهن سیاه تنم کردم برم هیئت،یه دختر پنج، شش ساله مریض حال داشتم،گفت: بابا کجا میری؟ گفتم:دارم میرم هیئت. گفت: مگه الان چه خبره؟ گفتم:شهادت حضرت رقیه است. گفت: بابا رقیه کیه؟ گفتم:دختر امام حسینه. گفت:بابا چند سالشه؟ گفتم: هم سن خودته. گفت: بابا منم با خودت میبری؟ گفتم: نه عزیزم تو مریضی،استراحت کن،حالت بهتر بشه. گفت: بابا حالا که من رو نمیبری با خودت،بهش میگی بیاد کنارم؟ با خودم گفتم: حالا من چی توضیح بدم به این بچه؟ گفتم: نه،نمیتونه بیاد. گفت: چرا بابا؟ گفتم: اونم مریضه. چرا بابا؟ چی شده؟ گفتم: بابا پاهاش درد میکنه. گفت: چرا پاهاش درد میکنه؟ گفتم:رو خارهای بیابون دویده. گفت:بابا چرا رو خارهای بیابون دویده؟ مگه کفش پاش نبوده؟ گفتم نه کفش نداشته، کفشاشو غارت کردند و کفشاشو دزدیده بودند. دخترم میذاری من برم، بیچاره ام کردی تو! گفت:آره برو. من خداحافظی کردم، دم در دوباره گفت:بابا،یه سئوال دیگه! سئوالش من رو بیچاره کرد، نشستم دم در شروع کردم به گریه کردن،گفت:بابا کفشاشو غارت کردن، چرا باباش بغلش نمیکرد💔🥺؟ بابا من اون روز کفشم گم شده بود تو بغلم کردی بابا، چرا باباش بغلش نکرد💔؟ حالا برای بچه مریض و بی حال، چطوری یتیمی را توضیح بدم؟💔 بگم باباشو کجا دید؟؟ با چه وضعی دید😭💔🥺؟!
تا‌حالا‌به‌معـنی‌ابا‌عبدالله‌دقت‌کردی‌؟🤔 معنیش‌اینه: ای‌پدر‌بنـدگان‌خدا....💔🥺
حواست باشه امشب برای حضرت رقیه کم نزاری....🙂💔 +التماس دعا
6.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بهترین اسم دختره، رقیه . . .💔🙂:)!'