#توئیت 🖇♥️
حالمو فقط #مولانا میفهمه:
" اندر دل من
جان و
رگ و
خون
همه اوست "
میفهمی لعنتی تووو
فقط تووووو :)))
▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬
💁🏻♀༆ ➪ @InfoWomans 🧠
✨
در این خاک در این مزرعه یِ پاک
به جز عشق به جز مهر
دگر هیچ نکاریم 🌸🌱
#مولانا
🍂🍂
▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬
💁🏻♀༆ ➪ @InfoWomans 🧠
آنچنان
جای گرفتی #تُ
به چشم و دل من
که به خوبان دو عالم نظری نیست مرا
#مولانا
┄┄┄┄┅✶┅┄┄┄┄
▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬
💁🏻♀༆ ➪ @InfoWomans 🧠
┄┄┄┄┅✶┅┄┄┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بـانگ زدم صبح دمـان
🌿کیست در این خانهٔ دل
🌹گفت منم کز رُخ مـن
🌿شد مه و خورشید خجل
#مولانا
🌿حـال دلتــون قـشنگ
🌹روزگارتـون گـرم مـحبت
🌿و زندگیتون
🌹پر از عطر و مهربانی خـداوند
🌿سلام صبـح قشنگ بهاریتون بـخیر
🌾هر که گوید او منم، او من نشــــد
🌾خوشـــه ی او لایق خرمن نشـــــد
🌾من مشو از من بشو تا من شــوی
🌾خوشــه شـو تا لایق خرمن شــوی
#مولانا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بـانگ زدم صبح دمـان
🌿کیست در این خانهٔ دل
🌹گفت منم کز رُخ مـن
🌿شد مه و خورشید خجل
#مولانا
🌿حـال دلتــون قـشنگ
🌹روزگارتـون گـرم مـحبت
🌿و زندگیتون
🌹پر از عطر و مهربانی خـداوند
🌿سلام صبـح قشنگتون بـخیر
گویند دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و رفت!
در راه با پروردگار سخن می گفت:
(ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای)
در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندم ها به زمین ریخت!
او با ناراحتی گفت:
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز!
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود؟
#پروین_اعتصامی
نشست تا گندم ها را از زمین جمع کند، در کمال ناباوری دید دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند!
ندا آمد که:
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاح راه
🖋 #مولانا
▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬
💁🏻♀༆ ➪ @InfoWomans 🧠
━━━🌼💚🌼━━━
به جناب عشق گفتم :
تو بیا دواے ما باش
که به پاسخم بگفتا :
تو بمان و مبتلا باش 👌
━━━🌼💚🌼━━━
#مولانا
#یا_امام_زمان_عج
📍#دختران_روح_الله
▪️@Girls_Rouhollah
♡••
آنچنان جاے گرفتۍ تُو
بہ چشمـ و دلِ من
ڪہ بہ خوبانِ دو عالمـ
نظرے نیست مَرا...
#مولانا
📍 #دختران_روح_الله
▪️ @dokhtaraneruhollah