🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🌷 ابراهیم هادی قبل از اذان صبح برگشت
پیکر شهیدی هم روی دوشش بود.
🍃خبر خیلی سریع برای انتقال پیکر شهید، رسید به تهران
🍃 شب بعد از نماز جلوی مسجد ایستاده بودیم.
🍃پیرمردی به سمتمان آمد
اون رو می شناختم پدر همان شهید بود. باهم سلام علیک کردیم
🌷 پیرمرد سکوت کرده بود.
🍃 لحظاتی بعد سکوتش رو شکست ،
گفت : آقا ابراهیم ممنونم
زحمت کشیدی، اما پسرم...
🍃پسرم از دست شما ناراحت است:
دیشب پسرم را در خواب دیدم
🌷می گفت: در مدتی که ما گمنام و بی نشان بر خاک جبهه افتاده بودیم
هر شب مادر سادات حضرت زهرا (سلام الله علیه) به ما سر میزد 🕊
🌷اما حالا دیگه چنین خبری برای ما نیست...😔
🌷 می گویند شهدای گمنام: مهمان ویژه حضرت زهرا (سلام الله علیه) هستند.
✨راوی_مصطفی_صفار✨
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
#واحد-فرهنگی
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه.
الهم عجل لولیک الفرج
@Bsj_khaharan_mahdieh
┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🌷 زندگی_به_سبک_شهدا 🌷
🔹مردانگی
🌷بغض کرده بود!😢
🍃از بس گفته بودند: بچه است، زخمی بشود آه و ناله میکندو عملیات را لو میدهد.😞
🍃شاید هم حق داشتند.
نه اروند با کسی شوخی داشت، نه عراقی ها. اگر عملیات لو میرفت، غواص ها( که فقط یک چاقو داشتند ) قتل عام میشدند.😔
🍃فرمانده که بغضش را دید و اشتیاقش را،
موافقت کرد.😍
🍃توی گل و لای کنار اروند ، در ساحل فاو دراز کشیده بود.😳
🌷جفت پاهایش زودتر از خودش رفته بودند.
🌷یا کوسه برده بود یا خمپاره😢....
🌷دهانش را هم پر گل کرده بود تا عملیات را لو ندهد😭...
🌷بچه بود اما درس مردانگی میداد ...
🌷شادی ارواح شهدا وهمه اموات صلوات
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#واحد-فرهنگی
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه.
#حوزه_حضرت_زینب_س
الهم عجل لولیک الفرج
@Bsj_khaharan_mahdieh
┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🔹از پیله وابستگیهایت جدا شو🔹
🍃تعدادی حشره کوچک در یک برکه، زیر آب زندگی میکردند.
🍃آنها تمام مدت میترسیدند از آب بیرون بروند و بمیرند.
🍃روزی یکی از آنها بر اساس ندای درونی، از ساقه یک علف شروع به بالا رفتن کرد.
🍃همه فریاد میزدند که مرگ و نیستی تنها چیزی است که عاید او میشود، چون هر حشرهای که بیرون رفته بود، بازنگشته بود.
🍃وقتی حشره به سطح آب رسید، نور آفتاب تن خسته او را نوازش داد و او که از فرط خستگی دیگر رمقی نداشت، روی برگ آن گیاه خوابید.
🍃وقتی از خواب بیدار شد به یک سنجاقک تبدیل شده بود.
🍃حس پرواز پاداش بالا آمدنش بود. سنجاقک بر فراز برکه شروع به پرواز کرد و پرواز چنان لذتی به او داد که با زندگی محصور در آب قابل مقایسه نبود.
🍃تصمیم داشت برگردد و به دوستانش هم بگوید که بالای آن ساقهها کسی نمیمیرد ولی نمیتوانست وارد آب شود چون به موجود دیگری بدل شده بود.
🍃شاید بیرونرفتن از حصار دنیای فعلی ترسناک باشد، اما مطمئن باشید خارج از این پیله وابستگیها، جهانیست ورای تصور.
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
#واحد-فرهنگی
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه.
#حوزه_حضرت_زینب_س
الهم عجل لولیک الفرج
@Bsj_khaharan_mahdieh
┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
هدایت شده از بسیج خواهران مهدیه
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🔹 پنج خصلت مداد🔹
🍃عالمی مشغول نوشتن با مداد بود.
🍃کودکی پرسید: چه مینویسی؟
🍃عالم لبخندی زد و گفت: مهمتر از نوشتههایم، مدادیست که با آن مینویسم. میخواهم وقتی بزرگ شدی مثل این مداد بشوی!
🍃پسرک تعجب کرد! چون چیز خاصی در مداد ندید.
🍃عالم گفت: پنج خصلت در این مداد هست. سعی کن آنها را به دست آوری.
1⃣ اول: میتوانی کارهای بزرگی کنی اما فراموش نکن دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت میکند و آن دست خداست!
2⃣ دوم: گاهی باید از مدادتراش استفاده کنی، این باعث رنجش میشود ولی نوک آن را تیز میکند پس بدان رنجی که میبرى از تو انسان بهتری میسازد!
3⃣ سوم: مداد همیشه اجازه میدهد برای پاک کردن اشتباه از پاككن استفاده کنی پس بدان تصحیح یک کار خطا، اشتباه نیست!
4⃣ چهارم: چوب مداد در نوشتن مهم نیست؛ مهم مغز مداد است که درون چوب است پس همیشه مراقب درونت باش که چه از آن بیرون میآید!
5⃣ پنجم: مداد همیشه از خود اثری باقی میگذارد پس بدان هر کاری در زندگیت مىكنى، ردی از آن به جا مىماند.
پس در انتخاب اعمالت دقت کن!
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
#واحد-فرهنگی
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه.
#حوزه_حضرت_زینب_س
الهم عجل لولیک الفرج
@Bsj_khaharan_mahdieh
┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
هدایت شده از بسیج خواهران مهدیه
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃روزی اسب پیرمردی فرار کرد
🍃مردم گفتند: چقدر بدشانسی
🔹پیر مرد گفت : ازکجا معلوم
🍃فردا اسب پیر مرد با چند اسب وحشی برگشت.
🍃مردم گفتند: چقدر خوش شانسی
🍃پیرمرد گفت: از کجا معلوم
🍃پسر پیرمرد از روی یکی از اسبها افتاد
و پایش شکست.
🍃مردم گفتند: چقدر بدشانسی
🔹پیرمرد گفت از کجا معلوم
🍃فردایش از شهر آمدند و تمام مردهای
🍃جوان را به جنگ بردند
🍃به جز پسر پیرمرد که پایش شکسته بود.
🍃مردم گفتند : چقدر خوش شانسی
🔹پیرمرد گفت : از کجا معلوم
🍃زندگی پر از خوش شانسی ها
و بدشانسی های ظاهری است،
شاید بدترین بدشانسی های امروزتان
مقدمه خوش شانسی های فردایتان باشد.
از کجا معلوم؟
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
#واحد-فرهنگی
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه.
#حوزه_حضرت_زینب_س
الهم عجل لولیک الفرج
@Bsj_khaharan_mahdieh
┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
هدایت شده از بسیج خواهران مهدیه
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃 به آینده فکر کن اما بابت مسائل پیش پا افتاده، زندگی کردنت را هدر نده
🍃دوستی داشتم که پلوی غذایش را خالی میخورد، گوشت و مرغش را میگذاشت آخر کار و میگفت:
میخواهم خوشمزگیاش بماند زیر زبانم.
🍃همیشه هم وقتی پلو را میخورد، سیر میشد. گوشت و مرغ غذا میماند گوشه بشقابش. نه از خوردن آن پلو لذت میبرد، نه دیگر ولعی داشت برای خوردن گوشت و مرغش، برای جاهای خوشمزه غذا.
🍃زندگی هم همین طور است. گاهی شرایط ناجور زندگی را تحمل میکنیم و لحظههای خوبش را میگذاریم برای بعد، برای روزی که مشکلات تمام شود.
🍃هیچکداممان زندگی در لحظه را بلد نیستیم. همه خوشیها را حواله میکنیم برای فرداها، برای روزی که قرار است دیگر مشکلی نباشد.
🍃غافل از اینکه زندگی دستوپنجهنرمکردن با همین مشکلات است.
🍃روزی به خودمان میآییم و میبینیم یک عمر در حال خوردن پلوی خالیِ زندگیمان بودهایم و گوشت و مرغ لحظهها، دستنخورده مانده گوشه بشقاب.
🍃دیگر نه حالی هست و نه میل و حوصلهای.
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
#واحد-فرهنگی
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه.
#حوزه_حضرت_زینب_س
الهم عجل لولیک الفرج
@Bsj_khaharan_mahdieh
┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
🌟🌙#داستــــــــــان شــــــــب✨✨
🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃
🍃 تنها بازمانده يك كشتی شكسته توسط جريان آب به يك جزيره دورافتاده برده شد. با بی قراری به درگاه خداوند دعا میكرد تا او را نجات بخشد. ساعت ها به اقيانوس چشم میدوخت، تا شايد نشانی از كمك بيابد اما هيچ چيز به چشم نمیآمد.
🍃سرآخر نااميد شد و تصميم گرفت كه كلبه ای كوچك بسازد تا خود و وسايل اندكش را بهتر محافظت نمايد. روزی پس از آنكه از جستجوی غذا بازگشت، خانه كوچكش را در آتش يافت، دود به آسمان رفته بود
🍃. اندوهگين فرياد زد: «خدايا چگونه توانستی با من چنين كنی؟»
🍃صبح روز بعد او با صدای يك كشتی كه به جزيره نزديك میشد از خواب برخاست.
🍃آن کشتی میآمد تا او را نجات دهد. مرد از نجات دهندگانش پرسيد: «چطور متوجه شديد كه من اينجا هستم؟»
🍃آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، ديديم!»
🍃آسان میتوان دلسرد شد هنگامی كه بنظر میرسد كارها به خوبی پيش نمیروند،
🍃 اما نبايد اميدمان را از دست دهيم، زيرا خدا در كار زندگی ماست، حتی در ميان درد و رنج. دفعه آينده كه كلبه شما در حال سوختن است به ياد آورید كه آن شايد علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند است
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
#واحد-فرهنگی
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه.
#حوزه_حضرت_زینب_س
الهم عجل لولیک الفرج
@Bsj_khaharan_mahdieh
┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃 نماز اول وقت، شاهکلید حل مشکلات است🍃
🍃فرشتگان در حال خواندن اسامی جهنمیان بودند که ناگهان نامش خوانده شد.
🍃با خود گفت:
چگونه میتوانند مرا به جهنم ببرند؟
🍃دو فرشته او را گرفتند و به سوی جهنم بردند.
🍃او تمام اعمال خوبی را که انجام داده بود، فریاد میزد؛ نیکی به پدر و مادرش، روزههایش، نمازهایش، قرآن خواندنش و... . التماس میکرد ولی بیفایده بود.
🍃او را به درون آتش انداختند. ناگهان دستی بازویش را گرفت و به عقب کشید.
🍃پیرمردی را دید و پرسید:
کیستی؟
🍃پیرمرد گفت:
من نمازهای توام.
🍃مرد گفت:
چرا اینقدر دیر آمدی؟ چرا در آخرین لحظه مرا نجات دادی؟
🍃پیرمرد گفت:
چون تو همیشه نمازت را در آخرین لحظه میخواندی! آیا فراموش کردهای؟
🍃در این لحظه از خواب پرید. تا صدای اذان را شنید وضو گرفت و به نماز ایستاد.
🔹نمازت را سر وقت، چنان بخوان كه گویا آخرین نمازی است که میخوانی.
🔸خداوند میفرماید:
من تعهدى نسبت به بندهام دارم كه اگر نماز را در وقتش به پا دارد، او را عذاب نكنم و بیحساب وارد بهشت کنم.
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
#واحد-فرهنگی
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه.
#حوزه_حضرت_زینب_س
الهم عجل لولیک الفرج
@Bsj_khaharan_mahdieh
┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
هدایت شده از بسیج خواهران مهدیه
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃خواهرانش کلاس اخلاق می رفتند. سنش کم بودونمی توانست همراه شان برود.
🍃 توخانه منتظر می ماند. همین که می آمدند پرسش هایش شروع می شد
🍃 از کلاس چه خبر ?برنامه جدید چیه؟
🍃 خواهرها...میگفتند, نماز حتما باید اول وقت خونده بشه هر روز ۵۰ آیه قرآن...
🍃زینب برنامه های استاد را عمل می کرد. دفتری داشت که ۲۰مورد از برنامه های روزانه را به ردیف در آن نوشته بود.
🍃یاد مرگ, 🍃همیشه با وضو بودن. 🍃خواندن نماز شب,..🍃.نماز غفیله..🍃.کم خوردن...به تعداد روزهای هفته جلوشان ستون کشیده بود.
🍃 هر شب جلوی هر کدام را علامت می زد...سیر صعودی ونزولی اعمالش را در می آورد. با هفته قبل مقایسه می کرد. 🍃این برنامه تا روز شهادتش ادامه داشت. سربرگ همه دفتر هایش نوشته بود. ✨می خواهم لحظه ای فراموش نکنم که در محضر خداوند هستم وهیچ گاه گناه نکنم. ✨
🍂راوی مادر شهیدزینب کمایی.
🥀شهادت شاهین شهر بدست منافقین کور دل 🥀
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
#واحد-فرهنگی
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه.
#حوزه_حضرت_زینب_س
اللهم عجل لولیک الفرج
@Bsj_khaharan_mahdieh
┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃امام موسی بن جعفر(ع) از طریق پدرانشان از پیامبر (ص) چنین روایت کردهاند:
🍃خدا در روز قیامت بنده ای از بندگانش را بدین گونه سرزنش می کند 🍃که بنده من! چرا هنگامی که من بیمار شدم به عیادتم نیامدی!
🍃 آن بنده پاسخ میدهد : پروردگارا تو منزهی از دردمندی و بیماری، تو پروردگار بندگان هستی و هرگز دردمند و بیمار نمیشوی!
🍃خدا میفرماید: هنگامی که برادر مومن تو بیمار شد از او عیادت نکردی.
🍃 به عزت و جلالم سوگند اگر از وی عیادت کرده بودی، مرا نزدش می یافتی. 🍃سپس من تامین نیازهای تو را برعهده میگرفتم و آنها را برآورده می ساختم و این برای کرامت بنده مومن من است و من رحمان و رحیم هستم.
༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻
#واحد - فرهنگی
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه.
#حوزه_حضرت_زینب_س
اللهم عجل لولیک الفرج
@Bsj_khaharan_mahdieh
┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃پیرمردی سوار بر قطار به مسافرت میرفت.
🍃به علت بی توجهی یک لنگه کفش ورزشی وی از پنجره قطار بیرون افتاد. 🍃مسافران دیگر برای پیرمرد تاسف میخوردند.
🍃ولی پیرمرد بی درنگ لنگه ی دیگر کفشش را هم بیرون انداخت. همه تعجب کردند.
🍃پیرمرد گفت که یک لنگه کفش نو برایم بی مصرف میشود، ولی اگر کسی یک جفت کفش نو بیابد، چه قدر خوشحال خواهد شد.
🔹ببخشید و لبخند بزنید تا بتوانید راحت تر فراموش کنید..🔹
༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻
#واحد - فرهنگی
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه.
#حوزه_حضرت_زینب_س
اللهم عجل لولیک الفرج
@Bsj_khaharan_mahdieh
┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
هدایت شده از ♥️☀دختران آفتاب☀♥️
معینالدینی|کانالداستانشبInShot_۲۰۲۳۰۸۱۵_۱۸۴۷۱۱۲۸۹_۱۵۰۸۲۰۲۳.mp3
زمان:
حجم:
19.56M
#مگه_چشمات_رو_دوستنداری؟👀
༺◍⃟😊჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
رویکرد: از گوشی موبایل به اندازه استفاده کنیم😊📱
#داستان
#قصه
.