طهورا
💕➖💕➖💕➖ #ازدواج💍 #قسمت_سیزدهم👩❤️👨 #تقدیر2 🍃 🔷 بعضی از کارشناسان در مسائل خانوادگی عقیده دارن که
💕➖💕➖💕➖
#ازدواج💍
#قسمت_چهاردهم👩❤️👨
#عشق_علاقه 💕
💯 یکی از موضوعاتی که افراد باید بهش دقت کنند
چه خانم، چه آقا و چه مجرد، چه متاهل این هست که مراقب دلشون باشن.👌
دلِ انسان طوری ساخته شده که خیلی زود جذب میشه؛ خیلی زود!🥺
✅انسان اگر یک علاقهای رو در خودش ایجاد کنه خیلی زود اون علاقه روی انسان تاثیر میذاره.
🔆خیلی اوقات میشه که دختری به پسری علاقهمند میشه و در خلوت خودش مدام تخیل میکنه که مثلاً این پسری که همکلاسی من هست امروز اینطور به من سلام کرد، اینطور با من حرف زد، حتما به من علاقه داره💝
⚠️پیش خودش مدام فکر میکنه ،تخیل میکنه، در مورد اون پسر در ذهنش با خودش کلنجار میره و بعد از مدتی مشخص میشه که مثلاً اون پسر اصلاً قصدش اینطور که دختر تصور میکرد نبوده و اصلاً فکر ازدواج نداره.❌
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_چهاردهم
با آدمی که تا دیروز مثل کارد و پنیر بودیم ، حالا باید با هم می نشستیم برای آینده مان حرف می زدیم 😕
تا وارد شد نگاهی انداخت به سرتاپای اتاقم و گفت :«چقدر آینه!
از بس خودتون رو می بینین این قدر اعتماد به نفستون رفته بالا دیگه !»😂
از بس هول کرده بودم فقط با ناخن هایم بازی میکردم .
مثل گوشی در حال ویبره ، می لرزیدم 😥
خیلی خوشحال بود ...
به وسایل اتاقم نگاه می کرد . خوب شد عروسک پشمالو و عکس هایم را جمع کرده بودم فقط مانده بود قاب عکس چهار سالگی ام
اتاق را گز می کرد ، انگار روی مغزم رژه میرفت 😬
جلوی همان قاب عکس ایستاد و خندید . چه در ذهنش می چرخید نمی دانم!
نشست روبه رویم .
خندید و گفت :«دیدید آخر به دلتون نشستم !» 😁😉
زبانم بند آمده بود ...
من که همیشه حاضر جواب بودم و پنج تا روی حرفش می گذاشتم و تحویلش میدادم ، حالا انگار لال شده بودم 😐
خودش جواب خودش را داد : « رفتم مشهد یه دهه متوسل شدم .
دیدم حالا که بله نمی گید ، امام رضا از توی دلم بیرونتون کنه .
پاکِ پاک که دیگه به یادتون نیفتم ...
نشسته بودم گوشه رواق که سخنران گفت : اینجا جاییه که می تونن چیزی رو که خبر نیست ، خیر کنن و بهتون بدن . نظرم عوض شد . دو دهه دیگه دخیل بستم که برام خیر بشید !»☺️
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯