eitaa logo
طهورا
74 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.1هزار ویدیو
68 فایل
کانال فرهنگی دختران طهورا ویژه جوانان پایگاه مهدیه
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بسیج خواهران مهدیه
به نام خدا قسمت بیست و هشتم ؛ تنها مسیر 🏴( عازم ملک عراقم ای اجل مهلت بده ،تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا ) ▫ساعت نزدیک سه بعدازظهر بود .مغناطیسی معنوی صدها نفر از اهالی روستای آزران را به بلوار امام رضا (ع) کشانده بود و همه آماده رفتن به سفر مقدس و جهانی بودند . 🏴( یک خیابان است در آن وادی پر شور و شین ، یک طرف قبر ابالفضل (ع) یک طرف قبر حسین(ع)) ▫نوای سوزناک "چاووش خوانی " به گوش می رسید .فضا معطر به عطر اسفند و صلوات بود . محوطه پارک لبریز از زائران و بدرقه کنندگان بود و من با عده کمی در کناری به تماشا ایستاده بودم . 🏴(که خدا گفته بر همه آیات بر محمد(ص) و آل او صلوات ) ▫نغمه روح نواز چاووشی ، زائران را پر از شوق رفتن و جامانده ها را پر از اضطراب ماندن کرده بود . شاید کوله پشتی ها هم به خود می بالیدند ؛ چرا که سفر ، سفری مقدس و فراتر از زندگی مادی بود . ▫مقصد نهایی این سفر ، بهشت زمین، "کربلا" بود. کربلا ، حقیقت عشق و سفر اربعین : کسب تجربه های الهی ، آزمون صبر و تن زدن به دریای سختی در روزگار رفاه طلبی... ▫در میان جامانده ها غوغایی به پا بود! جوانی دلتنگ ضریح ارباب ، پدری در حسرت دیدار ایوان نجف و مادری اشک ریزان آرزومندِ تل زینبیه بود ‌. حال و هوای عجیبی بود . ▫زائران از نوزاد یک ساله گرفته تا پیرمردی که به مدد عصا راه می رفت ؛ یکی از مدرسه ، یکی از پشت دار قالی ، یکی خسته از کار کشاورزی ، یکی سیر از تکنولوژی .... همه بی تاب حرم بودند . ▫ در همین ابتدای سفر عهد قشنگی بسته بودند ؛ قرار است از کسانی که به گردنشان حقی دارند یادی کنند .نماز بخوانند ، زیارت کنند و به جای آنها در مسیر عشق قدم بردارند . عزیزانی مثل پدر ، مادر ، مسافران آسمانی ، و رهبر عزیز تر از جان. تصاویر و نوشته های روی کوله پشتی عهد قشنگشان را جار می زد. ▫صدای مدیر کاروان شنیده شد جواد پایدار که عمری است رخ بر ضریح ارباب سائیده خطاب به زائران از سختی های راه و مشگلات سفر می گفت : از تغییرات احتمالی آب و هوا ، سرما ، گرما ، ترافیک لب مرز ،مشگلات گذرنامه و حتی جدا شدن از کاروان ... اعضای کاروان به یاد مصیبتهای سیدالساجدین(ع) و بانوی ۱۸ داغ "حضرت زینب (ع)" و به امید رسیدن به آخرین عمود و رسیدن به بهشت زمین همه سختی ها را به جان میخرند .. و چه زیباست رسیدن به انتهای آرزوها بعد از تحمل این همه سختی . ▫لحظاتی بعد ۲۰۰ زائر حسین (ع) آماده حرکت شدند. ماشینها به راه افتاد . بغض جامانده ها شکست و اشک ها جاری شد . ▫راستی !! چرا ما از سفر جا مانده ایم؟! شاید لیاقت نداریم و حرم جای ما نیست! یا شاید تقدیر ما همیشه جاماندن است؟ نه اینگونه نیست ! میشود در کربلا نبود ولی در "مسیر حسین(ع)" بود . مسیری که تنها مسیر رستگاری است. مگر پدری که در کسب روزی حلال بی خوابی می کشد ، مادری که روزها پشت دار قالی ناخن به نخ میزند ، و یا آن دهقانی که زانو بر زمین می ساید و درو می کند ؛ همه برای تربیت فرزندانی صالح نمی کوشند؟ مگر نه این که قرار است ما و فرزندانمان از باشیم ؟ ▫پس میشود در کنج خانه هم حب الحسین (ع) داشت ، و به نیت تربیت عاشقان و خادمان حسین (ع)و یاوران مهدی (عج)، خادم شد و خدمت کرد و در مسیر قدم برداشت... به امید زیارتش ..... ✍ ط. پایدار __ __