#مروری_بر_زندگی_شهدا 🕊
#شهید_محمودرضا_بیضائی ❤️🌿
قسمت سی ام
به بچه های بسیج خیلی اعتقاد داشت....
در روزهای فتنه ۸۸ با همه ی جوّ سنگینی که آن روزها علیه بچه های بسیج وجود داشت ، به شدت از تأثیر حضور بسیج در خاتمه دادن به غائله ی فتنه تعریف می کرد....
محمودرضا #بسیجیِ_وسط_معرکه بود...!!
در ایام اغتشاشات خیابان های تهران، کنار بچه های بسیج بود.
کسی به او تکلیف نمی کرد که برود، اما موتور سیکلتش را بر می داشت و تنهایی می رفت. چند بار هم خودش را به خطر انداخته بود....
یک بار خودش تعریف کرد که به خاطر ظاهر بسیجی اش ، پشت چراغ قرمز ، اراذل و اوباش هجوم آورده بودند که موتورش را زمین بزنند اما نتوانسته بودند....ش
آن روزها نگرانش می شدم....
در یکی دو هفته اول بعد از انتخابات که خیابان انقلاب و آزادی و بعضی خیابان های اطراف اغتشاش بود ، یک بار با او تماس گرفتم و
پرسیدم : کجایی؟
گفت : توی خیابان .
گفتم : چه خبر است آن جا؟
گفت : #امن و امان .
گفتم : این چیزهایی که من دارم توی اینترنت می بینم ، آن قدر ها هم امن و امان نیست !
گفت : نگران نباش .
گفتم : چرا ؟
گفت : #بسیجی زیاد است .
راوی : برادر شهید
#ادامه_دارد....
#مروری_بر_زندگی_شهدا 🕊
#شهید_محمودرضا_بیضائی❤️🌿
قسمت سی و یکم
محمودرضا هرچه داشت از فرهنگ ایثار و شهادت بود....
میراث فرهنگی دفاع مقدس را دوست داشت ، مجموعه کتابهایش را خوانده بود....
#همپای_صاعقه را واو به واو خوانده بود. تقریبا همهکتابخانهاش به جز چند کتاب ، کتابهای دفاع مقدسی بود....
#خاکهای_نرم_کوشک را با علاقه بسیاری خواند ، سری #به_مجنون_گفتم_زنده_بمان ، #ویرانی_دروازه_شرقی ، #ضربت_متقابل ، #سلام_بر_ابراهیم و این کتابهایی که در دسترس همه است.....
تقریبا تا آخرین کتابهایی را که در حوزه دفاع مقدس منتشر شده داشت و گرفته بود....
#کوچه_نقاشها را به من توصیه کرده بود که بخوانم و من هنوز آن را نخواندهام. خواندن این کتاب را چند بار به من توصیه کرد. خیلی او را به وجد آورده بود.....
به لحاظ روحی ارتباط تنگاتنگی با شهدا داشت. علاقه ی خاصی به بهشت زهرا و مزار شهدا داشت.
راوی : برادر شهید
#ادامه_دارد....
#مروری_بر_زندگی_شهدا 🕊
#شهید_محمودرضا_بیضائی ❤️🌿
قسمت سی و دوم
مشتی بود . سنگ تمام می گذاشت....
بارها در خانه اش مهمانش شدم . معمولا دیر از سر کار میرسید و معمولا دیروقت مهمانش می شدم ، آخر شب....
گاهی هم با هم می رفتیم خانه . این جور مواقع در بین راه چند جا نگه می داشت و شیرینی یا میوه و آب میوه می خرید....
یک بار نگه داشت پیاده شد برود گوشت بخرد ، گفتم : ول کن بابا آخر شبی چکار داری میکنی ؛ یک نان و پنیری می خوریم با هم....
گفت : نمیشود ! نان و پنیر چیه ؛ من بخور هستم باید کباب بخورم ! می دانستم که شوخی میکند....
خودش بی تعلق بود . بارها میگفت : اگر مجرد بودم زندگیم روی ترکه موتورم بود....
اهل تشریفات نبود و با من هم که برادرش بودم تعارف نداشت اما وقتی مهمانش بودم ، سنگ تمام می گذاشت و مفصل پذیرایی میکرد.
راوی : برادر شهید
#ادامه_دارد....
بزرگواران کسی میدونه که آیا سریال بچه های گروهان بلال در تلویزیون پخش شده یا نه یا اگر پخش شده ساعت چند میدهد ؟
لطفا به این آیدی توضیح بدهد ⇩
@Ya_zeinab313_84
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
بزرگواران کسی میدونه که آیا سریال بچه های گروهان بلال در تلویزیون پخش شده یا نه یا اگر پخش شده ساعت
بزرگواران کسی اطلاعایی نداره ؟
『شھـادتیكهنر☘🎨
وشهـید🕊
یكهنرمندِواقعےاست ...🦋☁️』
#شهیدبابڪنورے♥️
5.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ استاد رائفی پور
📝 « عدالت، گمشدهی آخرالزمان»
🔺 قبل ظهور دنیا زشت میشه...
#چادرم_را_عاشقم✨
چادرے ڪہ با عشق سرشار است را رها نمیکنم،🌿
مگر میشود عاشق بود معشوق را نخواست..!ツ🦋
|•🌸🌿 •|
#رفیقونهـ °👭🧸°
[تو فَرق دارےبا هَمِہ دنیا!
تو دست دارےتوےتَسڪینم..❤️]