『 دختࢪاݩ زینبـے 』
چجوری بگم از غمی که همچون تیری زهرآلود به قلب امام سجاد میخورد؟!💔😭
آخ وقتی که ابدالله دید تیرها به بدن عمویش میخورد چه حالی پیدا کرد
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
آخ وقتی که ابدالله دید تیرها به بدن عمویش میخورد چه حالی پیدا کرد
همانند عمویش باغیرت
سمت عمویش حسین پرواز کرد
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
همانند عمویش باغیرت سمت عمویش حسین پرواز کرد
عمه زینب شروع به زدن خود کرد
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
عمه زینب شروع به زدن خود کرد
چه کند که عزیزانش دارن پرپر میشوند😭💔
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
چه کند که عزیزانش دارن پرپر میشوند😭💔
گرچه که طفلی کوچکم اما قبولم کن عموجان😭💔
برسر دست تو من قربانی شش ماهه دیدم 💔😭🥀
کسی نداند جز خدا کز غصه مظلومی تو 😞💔🥀😭
با چه حالی از کنار خیمه در مقتل رسیدم
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
گرچه که طفلی کوچکم اما قبولم کن عموجان😭💔 برسر دست تو من قربانی شش ماهه دیدم 💔😭🥀 کسی نداند جز خدا کز
آخ ای مجانین حسین گریه کنید😭💔روضه ز یتیم است💔
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
آخ ای مجانین حسین گریه کنید😭💔روضه ز یتیم است💔
آخ وقتی که اون دشمن حرامزاده شمشیرش را بالا برد تا مولایمان را به شهادت برساند💔😭🥀
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
آخ وقتی که اون دشمن حرامزاده شمشیرش را بالا برد تا مولایمان را به شهادت برساند💔😭🥀
عبداله بن الحسن همچو شیر مرد همانند پدربزرگش
جلوی عمویش ایستاد💔😭
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
عبداله بن الحسن همچو شیر مرد همانند پدربزرگش جلوی عمویش ایستاد💔😭
آخ چه دردی داره زخم شمشیر😭😭💔
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
آخ چه دردی داره زخم شمشیر😭😭💔
آخ که این زخم نبوددد💔😭🥀
هچو علمدار ارباب بی دست شد
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
آخ که این زخم نبوددد💔😭🥀 هچو علمدار ارباب بی دست شد
آخ ای عمه دیدی چه شد؟
گل حسنت بی دست شد💔😭
همانند عمویش عباس💔