🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃
#فالی_در_آغوش_فرشته
#قسمت_صد_و_دوم
به قلم آیناز غفاری نژاد
کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده...
ناباور سَرمو بالا آوردم که با آراد چشم تو چشم شدم .
اشک توی چشمام جمع شد .
رگ های گردنش متورم شده بود و نفس نفس میزد .
صورتش به دلیل عصبانیت زیاد قرمز شده بود .
آیه ناباور لب زد .
× آ ...آ ...آر ... آراد ، تو چی کار کردی ؟!
آراد کلافه دستی توی موهاش کشید.
با همون اخم غلظیش و لحن عصبانیش گفت.
+ قبوله .
اینجا رو میگردیم.
اشک هام یکی یکی از هم دیگه سبقت میگرفتن .
اون جرئت نداشت روی من دست بلند کنه اونم جلوی این همه آدم.
از روی خاک ها بلند شدم و مقابل آرادی که حالا دست روم بلند کرده بود ایستادم.
دستای خاکیم رو ، روی سینش گذاشتم و محکم به عقب هلش دادم که تعادلش رو از دست داد و روی زمین افتاد.
با صدایی بغض آلود گفتم .
- گمشو .
نمیخوام ببینمت !
نه تو رو نه هیچ کس دیگه ای رو !
همتون سَر و ته از یه کرباسین !
با پام ضربه ی محکمی به خاک ها زدم و بدون توجه به صداهای آیه و مژده به طرف چادر دویدم .
خدایا چرا با من اینجوری تا می کنی !؟
تاوان کدوم کارمو دارم پس میدم !
آنالی کجایی ببینی همه ی حرفات درست از آب در اومد .
لعنت به همتون !
لعنت ...
مذهبی ؟!
هه !
اینا همشون تظاهر به خوب بودن میکنند !
هق هقم بلند شد و با صدای بلندی شروع کردم به گریه کردن و در همون حال به سمت چادر می دویدم.
به چادر که رسیدم بازوم از عقب کشیده شد .
با چشمای گریون به عقب برگشتم ، تصویر رو تار میدیدم چند بار پلک زدم تا تصویر واضح شد و متوجه شدم مژدس .
با صدای لرزون گفتم.
- مژده برو !
میخوام تنها باشم .
نمیخوام هیچ کسی رو ببینم .
مژده با دستش اشک هام رو پس زد و گفت .
+ آروم باش عزیزم .
خودتو ناراحت نکن !
آقای حجتی گفته تیم تفحص بیان ، ان شاءالله که چیزی که تو میگی درست باشه و شهدا اونجا باشن .
دستمو از دستش جدا کردم و با داد گفتم .
- برید با همون آقای حجتی تون، همون فرشتهی بی ریاتون خوش باشید.
فقط مواظب باشید روتون دست بلند نکنه .
و با پوزخندی به داخل چادر رفتم...
ادامه دارد...
.🌹🌿.^^
@dokhtaranzeinabi00
🍃💚🍃💚🍃
#حرف_قشنگ🌸🍃
مۍگفت:
شھادت هدف نیست
هدف اینہ کہ عَلَم اسلام و
اسم امام زمان(عج) رو ببرید بالا
حالا اگہ وسط این راه شھید بشید
فداۍ سر اسلام ... :))
💎⃟❄️
•اگـࢪ بدۅنیم دوربین خـُدا
همیشه روشنہ ۅ رویِ ما هـم زوم شده
شاید یہ جور دیگـہ زندگے ڪنیم :)
🙂🌱
💎|↫ #تݪنگࢪانھ
«" 🧡 حُبُّ الحُسـ❤ــیـن هُویَّتُنا... 💚"»
🖤⃟🔗¦↫ #ـاِلتمـٰاسدُعـٰا "
(💔)
پرسیدن بدترین درد کدومه؟
یکی گفت : #عاشقی
یکی گفت : #تنهایی
یکی گفت : #دلتنگی
یکی گفت : #فقر
اما هیچکس نگفت
" #پیرشدنِپدرومادر"😔
📚نام ڪتاب: ناےسوخته
📎ناشر:تقدیر
✍به قلم:هانیه ناصری
✂️خلاصه:
کتاب شرح داستانی از زندگی شهید است که نویسنده گاهی در میان روایت، خاطراتی از زبان خانواده و به ویژه مادر او، دوستان و... آورده است. برخلاف دیگر کتاب های زندگی نامه که با کودکی فرد شروع می شود داستان با شهادت علی خلیلی آغاز شده و در آخر به کودکی او منتهی می شود. یعنی روال کلی داستان بازگشت به عقب است و همین باعث متمایز شدن آن با سایر کتاب های این حوزه می شود.
«نای سوخته» در هشت فصل تنظیم شده که فصل اول با نام «شهادت» به لحظات آخر عمر خلیلی و شهادت او، تشییع و خاکسپاری او و احوالات دوستان و خانواده در این لحظات می پردازد. نویسنده در فصل دوم با نام «نقاهت دوم» به حال نامساعد خلیلی به دوماه آخر زندگی و آمادگی او به شهادت اشاره دارد. «سفر کربلا» عنوان فصل سوم کتاب است که در آن جریان سفر خلیلی به کربلا و شرکت در پیاده روی اربعین سال 1392 به همراه تعدادی از دوستان اوست.
نویسنده در فصل چهارم با عنوان «نقاهت اول» ماجرای خلیلی از زمانی که در بیمارستان بستری می شود تا زمان مرخصی و تجلیل از او را روایت می کند، در فصل پنجم با عنوان «ضربت خوردن» روایت لحظات ملتهب ضربت خوردن خلیلی تا رساندن او به بیمارستان و خبر دادن به خانواده و دوستان را آورده است.
در فصل ششم با عنوان «جوانی» به روحیات، اخلاقیات و سرگرمی های خلیلی در زندگی و به ویژه در جوانی پرداخته است. فصل هفتم با عنوان «کودکی» حول محور رابطه عمیق او با مادر از زمان تولد و کودکی است و در فصل پایانی هم عکس های شهید در مراحل مختلف زندگی با دلنوشته هایی آورده شده است.
♥️¦•.→ #تلنگرانہ✨
………………………………………………………
🥀نشانه های ضعف ایمان:
🍃سستی در نماز❗💔
🍃ترک تلاوت قران❗️💔
🍃ترک ذکر الله❗️💔
🍃ترک نماز جماعت❗️💔
🍃غیبت کردن❗️😕
🍃بی احترامی به والدین❗️😡😳
🍃رعایت نکردن حقوق دیگران❗️😏😪
🍃مشغول بودن به کارهای بیهوده❗️🤳
👈کدام یک از این موارد در ما وجود داره کمی فکر کنیم✧
………………………………………………………
✃@dokhtaranzeinabi00
پندارماایناست
ڪہماماندهاییموشہدارفتهاند!
اماحقیقتآناست . . .
ڪهزمانماراباخودبردهاست
وشہداماندهاند . . .🌿
#خادمساخت🖤
#اربعین🥀
❥@dokhtaranzeinabi00
- گناهۍکہپشیمونۍبیاره ؛ بهترازعبادتۍِکہغروربیاره !
#خـادمسـاخــت✨
#حرف_حساب🌿
#شهید_محمدهادی_امینی🌹
➳@dokhtaranzeinabi00