فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 این ملموس بودن امام زمان (عج) در فیلم خیلی جذاب بود
💢 گوشهای از نظرات اکرانکنندگان مردمی #جشنواره_عمار در شهر تهران پس از تماشای انیمیشن سینمایی #فرمانروای_آب را ببینید.
🚩 برای درخواست و دریافت نوبت #اکران_خصوصی، لطفاً به @Ekranyar پیغام دهید.
🎥 فرمانروای آب بهزودی در سینماها اکران میشود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 گوشهای از نظرات جالب فعالان فرهنگی پس از تماشای انیمیشن سینمایی #فرمانروای_آب:
🔸 فیلم در من خسته ناامید، یک نقطه امیدی ایجاد کرد 😍
🎥 فرمانروای آب بهزودی در سینماها و مناطق فاقد سینما توسط عماریار اکران میشود.
خوشادردی.mp3
9.83M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ
ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ
🎼#نواےعاشقے♥️|…
🎤#محمدحسیݩپویانفࢪ
<َخُوٍشْاْدٍرِدَۍٌَڪًہًُدّرِمِاُنٍشٍُتُوٍبِاُشْےُ...خًوٍشًاًٌرَاُهٍۍٌٌڪّہٍَپّاُیِاِنٍشٌْتٌوٌبًاًشُیٌ...>ً
#حسࢪت...
دختــرانزینبــے
#تلنگرانه
عکـس پروفایلت چادریه....😕
لابد دوستات رو هم از عواقب بد دوســـ👫ـــتی با نامحرم آگاه می کنی...
تنها آرزویت را هم که میدانم،شهادت...😐
💥از اون ور👇
با یکی شروع کردی به دردودل کردن...
از آرزویت میگی...
تحسینت می کنه...👏
از حجابت میگی...
تحسینت میکنه...👏
از بچه مذهبی بودنت میگی...
تحسینت میکنه...👏
کم کم نوع حرف هاتون فرق میکنه...😒
اول راه خواهرم برادرم بودید و حالا عشقم ونفسم⁉️
طرز فکرتون تغییر می کنه...
اولا که می گفتی ما خواهر برادری چت می کنیم و گناهی نمیکنیم...😌
بعدشم گفتی ما قصدمون جدیه...👰👨
گفتی پسر خوبیه با ایمانه،مذهبی،ریش،یقه آخوندی،تسبیح و...🙂
خواهرم...
پسر خوب با هیچ نامحرمی چت (غیرضروری) نمی کنه...
دخترخوب هم همینطور...
مشکل فقط اینجاست که ما تفسیر خوب بودن را اشتباه متوجه شدیم...
عادت کردیم به حقه بازی و کلاه شرعی سرخودمون گذاشتن...😔
خواهرم-برادرم گلم،بخدا وقتی قبح این گناه برایت شکسته شد مطمئن باش با هرکسی چت می کنی...💬
راستی یه سوال 😐میدونستی توام الآن مثل دوستات دوست پسر/دوست دختر داری😔⁉️
اصلا کجای کار بودی که به اینجا رسیدی؟!
از یه گروه مختلط مذهبی شروع شد،آره!..
یھ جاهایے شیطون بهت میگھ گناه کن آخرین باره..
ولێ ممکنہ با همون آخرین بار قلبت بمیره:)!'
#خلاصھکھخیلیحواستباشھ
#لبیکیابهشتی
#تلنگرانه
میگُفت حَواست به دوتا چیز باشه
اَول↜نماز اول وقتت...📿
دوم↜جلویِ چشمتُ بگیر...👀
#شهیدانه🌿
شهید ابراهیم هادی
📖مقید بود هر روز
زیارت عاشورا را بخواند ،
حتی اگر کار داشت و سرش
شلوغ بود سلام آخر زیارت رو می خواند📙🧡!
دائما می گفت ، اگر دست جوان ها رو بزاریم توی دست امام حسین علیه السلام💕!
همه مشکلاتشان حل می شود و امام با دیده لطف به آنان نگاه می کند...:!💛)
-سلام بر ابراهیم
📜♥️|وصیتنامهشهیدمحمدهادیامینی
در بخشی از وصیتنامه ایشان به بخشی
از وصیتنامه عارفانه
#شهیدعباسدانشگر اشاره شده است:
⇇آیا میشود کسی وصیتنامه
عباس دانشگر را بخواند و تغییری نکند
و حرکتی نکند !
مگر عباس عزیز نگفت حرکت جوهره اصلی انسان است و عادت به سکون
بلای بزرگ پیروان حق ...!
هدایت شده از مسابقه بزرگ گُـمـنـٰامـ نِـوِشـتـ♡
🎁🎁🎁مسابقهبزرگگمنامنوشت🎁🎁🎁
قدرلحظات جوانی خود را بدانید و مواظب باشید هرگز جز برای رضای خدا کاری نکنید.
|سیدعلیخامنهای|
💌باجوایز نفیس:
🎁۳عدد گردنبد بانقش نام حضرت رقیه(س)
🎁۳جلد کتاب همرزمان حسین(ع)
🎁۳عدد قاب فرش حرم امام رضا(ع)
#کد_89
جهت شرکت در مسابقه کلیک فرمایید👇
https://eitaa.com/joinchat/3268214798C474cb1ff77
@gomnam_nevesht
~🥀💔🥀¦¦
*#تلنگر*
*⚠️ثواب و کیسه سوراخ...*
*فوقالعاده زیبا و مفهومی!*
آيتالله مجتهدی تهرانی :
*وضو میگیری، اما در همين حال اسراف میکنی!*
*نماز میخوانی اما با برادرت قطع رابطه میکنی!*
*روزه میگیری، اما غيبت هم میکنی*
*صدقه میدهی اما منت میگذاری*
*بر پيامبر و آلش صلوات* *میفرستی اما بدخلقی میکنی*
*دست نگه دار بابا جان!*
*ثوابهايت را در کيسهٔ سوراخ نريز.....*
*چه تعبیرزیبایی...🌹*
•تلنگر
چند ساعت فیلم میبینی؟🚶♂
چند ساعت بازی میکنی؟🚶♂
چند ساعت وقتت رو بیهوده توی فضایمجازی گذشت؟🚶♂
ی حساب سرانگشتی کن اگه
"روزی ۵ دقیقه" وقت مطالعه
برای شناخت امام زمان بزاریم؛
هفته ای ۳۵ دقیقه ،
ماهے ۱۵۰ دقیقه
و سالی ۱۸۲۵ دقیقه
درباره امام زمان مطالعه کردیم . . .♡
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃
#فالی_در_آغوش_فرشته
#قسمت_صد_و_چهل_و_یکم
به قلم آیناز غفاری نژاد
کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده...
کل خونه رو گشتم ...
یه ساک کوچیک برداشتم و چند دست لباس تمیز توش گذاشتم .
زیپ ساک رو کشیدم و
به سمت روشویی گوشه حیاط رفتم و آبی به دست و صورتم زدم .
از خونه بیرون اومدم و به سمت ماشین حرکت کردم .
آنالی صندلی جلو نشسته بود و هنوز چشماش قرمز بود ، سرم رو به علامت تاسف تکون دادم و توی ماشین نشستم .
در ماشین رو محکم بستم که آنالی تکونی خورد .
خیلی سریع ماشین رو ، روشن کردم و با سرعت زیاد شروع کردم به حرکت ...
بعد از چند دقیقه آنالی زبون باز کرد و گفت :
+ کجا داری میری ؟!
- کمپ .
با ترس به سمتم برگشت .
+ ک ... جا ؟
با داد گفتم :
- مگه کری ؟!
کمپ ، کمپ !
پام رو بیشتر روی پدال گاز فشار دادم که آنالی بیشتر به صندلی چسبید .
بزار بترسه .
آزادی بیش از حدش داره نابودش میکنه !
وقتش شده به خودش بیاد مثل من .
بعد از نیم ساعت رانندگی کنار یه موبایل فروشی ایستادم .
کارت کاوه رو برداشتم و بدون توجه به صداهای آنالی از ماشین پیاده شدم و درهاش رو قفل کردم .
رفتم داخل موبایل فروشی ، فروشنده یه پسر جوون بود برای همین دستی به لباسام کشیدم و مرتبشون کردم .
- سلام ،خسته نباشید .
یه موبایل میخواستم .
قیمتش حدودا هفت الی هشت میلیون باشه .
+ سلام .
چشم.
دستش رو به سمت طبقه ای از موبایل ها برد و گفت :
+ اینا همشون هفت تا هشت میلیون هستند .
کدومش مد نظرتونه ؟
اینقدر فکرم درگیر آنالی بود که گفتم :
- نمی دونم یه خوبش رو بدید .
+ بسیار خب .
جعبه یکی از موبایل ها رو باز کرد و گفت :
+ این چطوره ؟
بدون اینکه بهش نگاهی بندازم گفتم :
- همین رو بدید ، خوبه .
فروشنده با تعجب بهم خیره شد که کارت رو به سمتش گرفتم و رمزش رو هم گفتم .
فروشنده با یه مبارکتون باشه ، کارت رو بهم داد و منم با یه خداحافظی
موبایل رو خیلی سریع برداشتم و به سمت ماشین حرکت کردم .
ادامه دارد ...
🍃💚🍃💚🍃
دختــرانزینبــے